دانلود و خرید کتاب ستارخان عباس پناهی ماکویی ترجمه غلام خاتون
تصویر جلد کتاب ستارخان

کتاب ستارخان

معرفی کتاب ستارخان

کتاب الکترونیکی «ستارخان» نوشتهٔ عباس پناهی ماکویی و غلام خاتون در انتشارات نگاه چاپ شده است. رمان ستارخان نخستین‌بار به سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶ ش.) در شهر باکو به چاپ رسید. 

شش سال بعد متن روسی‌ این اثر با برگردان ک. گُرابونوا و توسط بنگاه مطبوعاتی «ساویتسکی پیساتل» با تیراژ یک‌صدهزار نسخه در مسکو چاپ و منتشر گشت (۱۹۶۳ م. / ۱۳۴۲ ش.) متن فارسی آن نیز برای نخستین‌بار به سال ۱۳۵۷ ش. توسط آقای کیخسرو کشاورزی توسط انتشارات امیرکبیر منتشر گشت. رمان ستارخان یکی از بزرگ‌ترین آثار هنری عباس پناهی ماکوئی است که درباره انقلاب مشروطیت ایران آگاهی‌های بسیار گرانبهایی را به مخاطب می‌دهد و درباره رهبری توانای این جنبش، درباره سازمان رزمی و سرانجام درباره ستارخان و هم‌رزمانش راستی‌هایی را بازگو می‌کند.

درباره کتاب ستارخان

پناهی در این رمان از جنبش‌های آزادیبخش ملّی، زندگی قشرها و طبقه‌های گوناگون ایرانیان، به ویژه آذربایجان و تبریزیان، و تاریخچه پیکارهای سیاسی و نظامی مردم سخن به میان می‌آورد و چهره‌های وابسته به ملیت‌های گوناگون ایران (فارس و آذربایجانی و کرد و ارمنی) و نقش آن‌ها در روند جنبش مردمی مشروطه و نیز فعالیت‌های نمایندگان دولت‌های امپریالیستی مقیم ایران را در آن زمان به خوبی نشان می‌دهد. در این رمان از ناجور بودن محیط اجتماعی ایران ضمن اوج‌گیری پیکارهای انقلابی به ویژه در زمان قیام تبریز زیر رهبری ستّارخان در بلوای تبریز، صحنه‌های به یادماندنی و حکایات شیرین و در عین‌حال دلگزایی به تصویر کشیده شده است.

پناهی در خلق رمان ستارخان که می‌توان آن را بزرگ‌ترین و نخستین رمان تاریخی در خصوص انقلاب مشروطیت به شمار آورد، همواره کوشیده است رویدادهای زمان جنبش را به گونه‌ای همه‌جانبه بررسی کند. اِشراف نویسنده در خلق اثر به مسائل تاریخی و دسترسی به پاره‌ای از اسناد و مدارک حسّاس انکارناپذیر است. شایستگی بی‌چون و چرای این نوشته‌ها از آنجا ثابت می‌شود که نویسنده ضمن یاد کردِ آگاهی‌هایی درست و دست اوّل از ویژگی‌های رهبران جنبش، مبنای علمی پرارزشی را درباره انقلاب مشروطیت ایران عرضه کرده است. آگاهی‌هایی که عباس پناهی نخستین‌بار ضمن نگارش این رمان داده است، در سال‌های آتی دستمایه نویسندگانی بوده که اقدام به خلق آثار تاریخی کردند، از جمله مرحوم حاج اسماعیل آقا امیرخیزی است که قیام آذربایجان و ستّارخان را در سال ۱۳۳۹ ش منتشر کرده است.

کتاب ستارخان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به مطالعهٔ تاریخ معاصر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ستارخان

از کودکان روستا تنها دوتن از این آقازاده‌ها فرمان نمی‌بردند. درگیری و زد و خورد بین این دو پسرِ حرف نشنوِ روستایی و دو خانوادهٔ گستاخ ــ که خودشان را همیشه یک سر و گردن برتر از دیگران می‌دانستند ــ بر سر همین موضوع بود. یکی از این پسرهای جسور، ستّار بود، پسر اسماعیل کیشی، و دیگری محمود بود پسر کربلایی محرّم. این دو پسر سیاه چرده و لاغر، از لحاظ قدّ و قیافه و اندام عین هم بودند. انگار سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند. کسی که اوّل‌بار آن دو را می‌دید، فکر می‌کرد دوقلو هستند. ستّار و محمود نه‌تنها از لحاظ چهره و هیکل و آرایه، بل که از لحاظ خصوصیات و منش و کردار نیز همگون بودند. کلاهی شبیه به هم، بافته از پشم‌های رنگارنگ با منگوله‌های آویزان بر سر، یک جفتِ کفشِ کهنه و وصله‌پینه شده بر پا، آرخالیق خاکستری بر تن و شلوارِ آبی رنگِ قدک۳ بر زیر آن، همسانی و همشکلی این دو کودک روستایی را بیش از هرچیزی نشان می‌داد. برخلاف دیگر کودکان روستا، همیشهٔ خدا، دو فلاخنِ بافته از پشم‌های الوان همراه داشتند، یکی از این «سنگ قلّاب» ها را به کمر می‌بستند و دیگری را از بالای شانه می‌آویختند.

ستّار و محمود پیش ملّا قربانعلی درس می‌خواندند. ملّا قربانعلی تنها آخوند روستا بود، که بچّه‌ها را نوشتن و خواندن و مسائل اولیهٔ علوم دینی یادمی داد. درس که تمام می‌شد، دو سه ساعتی به پدرشان کمک می‌کردند، بعد یا با کودکان روستا بازی می‌کردند، یا دور از آن‌ها، دوتایی، در گوشه‌ای، چیزی را نشانه می‌گرفتند و با فلاخن به سویش سنگ پرتاب می‌کردند.

یکی از دلمشغولی‌های کودکان روستا این بود که موقع عصر، هنگام بازگشتِ گلّه از صحرا خودشان را به میان گلّه می‌انداختند. کرّه الاغی گیر می‌آوردند و به هر زحمتی که بود از گردن الاغ آویزان می‌شدند و با یک خیز خودشان را به پشت او می‌رساندند. بعد، همپای جیغ و داد و فریادهای گوشخراش، کپَلِ حیوان بیچاره را با گشاده‌دستی می‌بستند به شلاق و سیخونک تا در تاختْ از حریفان عقب نمانند.

محمّدخان که کودکان روستا، به ویژه، ستّار و محمود را این چنین شاد و شنگول می‌دید، به فکر تقلید از آن‌دو می‌افتاد و پا پیش می‌گذاشت تا به میان گلّه برود و جسارت و شانس خود را بیازماید. امّا هیچ وقت، هیچ موفقیتی نصیب‌اش نمی‌شد. هرچه‌قدر بیشتر زور می‌زد، بیشتر مورد مضحکهٔ هم‌سن و سالان خود قرار می‌گرفت و این برای خانزاده خیلی گران می‌آمد. در چنین حال و هوایی بود که پاپیچ ستّار و محمود می‌شد و اغلب به خاطر همین ادا و اطوار آزاردهنده، کتک مفصّلی از آن دو نوش‌جان می‌کرد.

کاربر ۱۶۳۸۲۷۰
۱۴۰۲/۰۸/۱۰

درسته کتاب یک رمان هست ولی وقتی شخصیت‌ها واقعی هستند و داستان با رویدادهای واقعی تاریخی تلفیق میشه ناخودآگاه انسان آن را باور می‌کند. حس من از این کتاب بیشتر تحریف شخصیت‌ها وتاریخ بود. وقتی ستارخان با سرگذشت واقعی او موجوده

- بیشتر

حجم

۹۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۹۲ صفحه

حجم

۹۹۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۹۲ صفحه

قیمت:
۳۵۰,۰۰۰
تومان