کتاب عامه پسند
معرفی کتاب عامه پسند
دربارهٔ کتاب عامه پسند
بوکفسکی که بارها و بارها با مرگ دستوپنجه نرم کرده بود، در حال نوشتن رمان عامه پسند ناگهان متوجه میشود که به سرطان خون مبتلا شده است و بیتردید دیدگاهی که در این کتاب به مرگ دارد، تحت تأثیر بیماریاش قرار گرفته است. او در رمان عامه پسند، مانند اغلب آثارش به فقر و زندگی در محلههای پایین پرداخته است.
بلان در ابتدای داستان به سفارش «بانوی مرگ» به دنبال شخصی به نام «سلین» میگردد. سلین نویسنده فرانسوی است که چند سال پیش مرده است اما بانوی مرگ اصرار دارد که بلان او را پیدا کند. در این میان، بانوی مرگ، با شخصیتپردازی بسیار قوی به خواننده معرفی میشود که در تمام داستان بلان را میپاید. وقتی سروکلهی بانوی مرگ پیدا میشود، بلان فکر میکند دارد میمیرد، شاید همان دیدگاهی که بوکفسکی از مرگ داشته، در قالب شخصیت بلان عیان میشود.
کتاب عامه پسند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای برجستهٔ جهان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عامه پسند
دقیقــا همــان روزی کــه قــرارداد اجــاره خانــهام تمــام شــده بـود، آقـای مـک کلـوی، مالـک خانـه، پیگیـر کارهـای حکـمتخلیــه بــود. در اتــاق کارم نشســته بــودم. در آن روز داغ و جهنمـی از بدشانسـی، کولـر اتاقـم هـم خـراب بود. مگسـی روی میـز کارم راه میرفـت. بـا کـف دسـتم فرسـتادمش آن دنیــا. داشــتم دســتم را بــا پاچــهی ســمت راســت شــلوارم تمیــز میکــردم کــه تلفــن زنــگ خــورد. تلفــن را برداشــتم:
«بلـه، بفرماییـد.»
صــدای زنــی از پشــت تلفــن از مــن پرســید: «ســلین رو میخونــی؟»
صــدای گیرایــی داشــت. مدتهــای زیــادی تنهــا بــودم شــاید دهههــا.
«سلین»
«خــــب»
«سلین رو میخوام، باید به دستش بیارم.»
چـه صـدای جذابـی داشـت، کمکـم حالـم داشـت دگرگـون میشــد.
«سلین؟ یه کم ازش بهم بگو.»
...
«سـلین فـوت شـده. سـلین و همینگـوی 32 سـال پیـش بـا فاصلـهی یـک روز فـوت شـدن.»
«میدونــم همینگــوی فــوت شــده. حواســم هســت همینگــوی فــوت شــده.»
«مطمئنی اونی که فوت شده همینگوی بوده؟»
«آره بابا.»
«پــس چهطــوری نمیتونــی بپذیــری ایــن ســلینی کــه دربــارهش حــرف میزنــی ســلین واقعیــه؟»
«نمیدونــم. یــه چیزهایــی میدونــم ولــی جــور درنمــیآد. قبـلاً همچیـن چیـزی نداشـتیم. شـاید مـدت زمـان زیـادی سـرگرم ایـن موضـوع بـودم. بـه خاطـر همیـن اومـدم پیـش تـو. بارتـون گفـت تـو کارت درسـته.»
«و فکر میکنی سلین واقعی زنده است؟ تو میخوایش؟»
«ببین مردک، خیلی میخوامش.»
«بلین هستم. نیک بلین.»
«خیلــی خــب آقــای بلیــن. میخــوام مطمئــن شــم. بایــد دنبــال ســلین واقعــی باشــی نــه یــه آدم بیمصــرف کــه بــه درد مــن نمیخــوره. از این جــور آدمهــا زیــادن.»
«باهات موافقم.»
«بــرو تــو کارش. مــن دنبــال بزرگتریــن نویســندههای فرانســهام. مــدت زیــادی صبــر کــردم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۷ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۷ صفحه
نظرات کاربران
یکی از اشتباه ترین کارها برای یک کتاب خوان،خواندن کتاب های بوکوفسکی با سانسور و ترجمه ایران است چون دیگه با نوشته های چنگیز ماله کش هیچ فرقی نمیکنه