دانلود و خرید کتاب مرگ ها و یادها ناصر فکوهی
تصویر جلد کتاب مرگ ها و یادها

کتاب مرگ ها و یادها

نویسنده:ناصر فکوهی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مرگ ها و یادها

کتاب مرگ‌ ها و یادها؛ جستارها، گفتگوها، یادداشت‌ها، دلنبشته‌ها نوشتهٔ ناصر فکوهی است و نشر انسان شناسی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مرگ‌ ها و یادها

گفتن از مرگ و شنیدن از مرگ در جهان کنونی، از‌‌ همان ابتدا حسی ناراحت‌کننده و اضطراب‌آمیز را در گوینده و شنونده ایجاد می‌کند؛ حسی که برای انسان‌شناسان آشناست و در مفهوم تابو خود را متبلور می‌کند: آنچه نباید بر زبان راند، آنچه نباید به‌سویش رفت و به کُنش رساند. مدرنیته، مرگ را از زندگی ما بیرون رانده است، همان‌گونه که شروع فرایندهای بزرگ شهرنشینی پس از رنسانس به‌گونه‌ای نمادین با بیرون راندن گورستان‌ها از شهر همراه بود. مدرنیته مرگ را در زندگی ما به یک حوزۀ تابویی رانده و این‌‌ همان چیزی است که دربارۀ حوزه‌ها و گروه‌های اجتماعی متعدد دیگری نیز اتفاق افتاده است؛ نگاه کنیم به پدیده‌هایی چون سالمندی، بیماری، ناتوانی‌های فیزیکی و ذهنی، جنون و در یک‌کلام متفاوت بودن و متفاوت زیستن و حرکت در خلاف جهت متعارف روزمرگی در معنای عام آن و با سکانس‌ها و کلیشه‌های ازپیش‌تعریف‌شدۀ آن. مدرنیته در رویکرد سودجویانه و ابزارگرایانه و ابزار سازندۀ خود نسبت به انسان، تلاش کرده است همۀ این پدیده‌ها را از زندگی ما بیرون براند. با وصف این، بیرون راندن، همواره شکل همگن و یکدست نداشته است و بنا بر مورد، فرهنگ، دوره و موقعیت‌های متفاوت، بیشتر یا کمتر، قطعی‌تر یا نسبی‌تری داشته است؛ اما کنترل کالبدی، هدایت اندیشه و کُنش و به‌خصوص مرزهایی نامرئی که از خلال زبان، ما را درون خود اسیر کرده و ناچار به تبعیت از خود می‌کنند، وجود دارند تا ما با این پدیده‌ها صرفاً در زمان‌ها و مکان‌های خاصی وارد رابطۀ حسّی/ ذهنی/ کُنشی شویم: بیماران روانۀ بیمارستان‌ها می‌شوند، کهن‌سالان روانۀ خانه‌های سالمندان، دیوانگان روانۀ تیمارستان‌ها؛ گروهی نیز به زندان فرستاده می‌شوند یا خواسته و ناخواسته از زندگی فیزیکی محروم می‌شوند و در همۀ این موارد، جهان مدرن برای کالبد، ذهن و حس‌های ما «زمان و مکانِ ملاقات» را تعیین می‌کند که معنای دیگرش به‌حاشیه‌راندن و فراموشی آن موجودات، جز در آن پرانتز‌هاست، کسانی که دیگر جایی در جهان روزمرگی و نظمِ بی‌رحم آن ندارند.

داستان این کتاب، روایتی آشناست که همه دوست دارند فراموشش کنند. داستان یادهایی فراموش‌ناشدنی، اما فراموش‌شده؛ داستان دوستانی که دوست داشتی باز هم می‌توانستند کنارت بودند، اما نیستند. کتاب در همان حال، مجموعه‌ای بزرگ از گفتارها و نوشته‌هایی است که ناصر فکوهی در طول سال‌ها دربارۀ مرگ در همۀ اشکالش به بیان آورده‌ است. جستارها، مقاله‌ها و گفتگوها. همۀ مرگ‌ها، خشونت‌آمیز، در آرامش یا در آشوب و درد؛ همۀ مرگ‌ها و بسیاری از اندیشه‌ها دربارۀ مرگ آن‌ها که بسیار به ما نزدیک‌اند اما نزدیکشان نمی‌خواهی و آن‌ها که آن‌قدر دورند که باورشان نداری. داستان این کتاب، یاد دوستان و بزرگانی نیز هست که تاریخ معاصر ما را رقم زدند و برای همیشه باید بزرگشان بداریم و حتی گاه، یاد هیولاهایی که تاریخ جهان را به خون و خشونت و بی‌رحمی آلوده ساختند.

ما از مرگ می‌گوییم؛ مرگی که گفتن و شنیدن از آن در جهان کنونی، از همان ابتدا حسی ناراحت‌کننده و اضطراب‌آمیز را هم در گوینده و هم در شنونده برمی‌انگیزد؛ حسی که برای انسان‌شناسان آشناست و در مفهوم تابو متبلور می‌شود، آنچه نباید بر زبان راند، آنچه نباید به سویش رفت و به کنش رساند.

این کتاب حاصل چندین سال کار و تأمل و دخالت اجتماعی در حوزهٔ مسائل مطالعات انسان‌شناسی مرگ و فاجعه چه در جنبه‌های روزمره و عملی آن و چه در زمینهٔ نظری آن است. در کنار این نوشته‌ها، فکوهی یادبودها و دلنبشته‌هایی نیز در کتاب آورده است.

بخش‌ها و فصل‌های این کتاب از این قرار هستند:

بخش اول : مرگ: از اندیشه تا واقعیت

اندیشیدن به مرگ (هانا آرنت: فیلسوف مرگ، رنج و خشونت انسان؛ جورجیو آگامبن: انسان در «موقعیت استثنایی»؛ فئودور داستایوفسکی: نیست‌گرایی و سیاست)

مرگ، اسطوره و نیاکان (اسطورهٔ مرگ؛ نیاکان و مرگ؛ مومیایی سحرآمیز)

پزشکی‌شدن کالبد و مرگ (کالبد جاودان؛ «پزشکی‌شدن بدن» از تولد تا مرگ؛ میمیرم، پس هستم! تأملاتی در باب «حق مردن»؛ تراانسان‌گرایی: زنده ماندن، چرا و به چه قیمتی؟)

آرزوی مرگ (خودکشی)

زیستن در مرگ (گفتگو با مرضیه جعفری)

شادمان چون مرگ (پدیدهٔ خودکشی از نگاه انسان‌شناسانه)

مرگ و فرهنگ (من، مرتضی پاشایی؛ سوگ پاشایی نمایش مردم بود نه نخبگان-گفتگو از رضا غبیشاوی)

مرگ کودک (کابوس دو خانواده-گفتگوی گلاره کلانتری با ناصر فکوهی دربارهٔ فاجعهٔ پارس‌آباد؛ هیولای درون)

مرگ و فاجعه (انسان‌شناسی فاجعه؛ صدای پای مرگ؛ بم، گذشتهٔ ما؛ بم، آیندهٔ ما؛ «هم» دردی ناممکن برای کرمانشاه؛ آوار «مهر»؛ وداع با ساختمانِ روزهای دور)

جنگ، مرگ و دولت (جنگ جهانی دوم: الگویی برای معماری مرگ؛ فدریکو گارسیا لورکا: صدای پای فاشیسم؛ همهٔ دختران لورکا؛ اعدام؛ دموکراسیِ جنگی یا افسونِ دیوانه‌وار بدن‌ها!؛ معمر قذافی: دستمالی که به دور انداخته شد؛ فیدل کاسترو: نفرینِ قاره؛ از لیموها متنفرم!؛ من، مرگ هستم!)

مرگ و تروریسم (شناختِ شناخت: راهی برای تعصب‌زدایی-ادگار مورن، برگردان ناصر فکوهی؛ ساختاری شدن تروریسم؛‌ چرا پاریس؟؛ چرخهٔ خشونت در پاریس؛ اسامه بن‌لادن: مرثیه‌ای برای یک هیولا)

بخش دوم: یادبودها و سوگ‌نوشته‌ها

میکل آنجلو آنتونیونی: سینمای سکوت/محمود استاد محمد: «ما رو دیوونه کردی... حالیته؟»/کلود لوی استروس: در پهنهٔ اسطوره‌ها/کلود لوی استروس: متفکری برای قرون آینده/شبنم اسمعیلی: وقتی شبنم می‌رود.../حسین افشار: حسینی که هست، حسینی که بود.../نادر افشار نادری: صداقت یک مردم‌شناس/یحیی امامی: مرگ بر جاده/عزت‌الله انتظامی: بلوری‌های ما.../اینگمار برگمان: جادوی تصاویر/اکتاویو پاز: آن‌سوی خدایان آزتک/غلامرضا تختی: روح ازدست‌رفتهٔ اخلاق ایرانی/انور خامه‌ای: هوش کهن‌سالی/مرتضی ثاقب‌فر: یک‌عمر کار/سیمین دانشور: مرگ بانوی سووشون/فریبرز رئیس دانا: درگذشتِ اقتصاددانِ فرودستان/فابریتزیو دی آندره: ترانه‌سرای آنارشیست/ژوزه ساراماگو: ویرانشهر شباهت‌ها و آرمانشهر تفاوت‌ها/پیر سانسو: آنچه بر جای می‌ماند/عزت‌الله سحابی: در شرافت سیاست/خسرو شاکری: برای خسرو.../داریوش شایگان: فیلسوف شرق و غرب/منوچهر صبوری: بدرود، مردِ آرام!/غلامحسین صدیقی: الگویی برای اخلاق/محمد عبداللهی: آینه‌ای که شکست / در ستایش یک نااسطوره/محمدعیسی فرامرزپور: جای خالی پیرِ ما/ژان فرا: خوانندهٔ امید/فروغ فرخزاد: الگوی زنانگی/لئو فره: آنارشیست دلباخته/کارلوس فوئنتس: شهروند جهان/محمدامین قانعی‌راد: سکوت فرزانه‌وار/زاون قوکاسیان: زاون وجود داشت، من او را دیده بودم!/پرویز کلانتری: برای پرویزی که خواهد بود!/راشل کوری: مرگی برای زندگی/لئونارد کوهن: آواز عشق/عباس کیارستمی: رفتن، «مثل یک عاشق»/عباس کیارستمی: اشک‌های گرم، دل‌های سرد/کارو لوکس: دانشمند و اخلاق/گابریل گارسیا مارکز: هزار سال تنهایی/نلسون ماندلا: نبود خشونت، درسی برای بشریت/شاهرخ مسکوب: زبان خاموش در کوی دوست/کاظم معتمدنژاد: وقتی استادی می‌رود/مرتضی ممیز: طرح آخر/ژرژ موستاکی: یونانی سرگردان/صادق هدایت: شاهد مدرنیتهٔ سترون/احسان یارشاطر: تلاش خستگی‌ناپذیر

بخش سوم : مرگ‌ها و یادها

بر سر سفره آن‌ها که رفتند!

روزگاری روستایی بود؛ قلعه‌ای بود و خانه‌ای-برای محمد مصدق (۱۲۵۸-۱۳۴۵)

فراتر از یک زندگی

وداع آخر با دخترک دوردست

شوریده در بند

سخن آخر

مرگی آرام در شهری واژگونه

روزگار کرونا، عشق من!

تخت فولاد اصفهان: هویت فرهنگی یک شهر- هاجر قربانی / پژوهشگر حوزهٔ مطالعات مرگ

خواندن کتاب مرگ‌ ها و یادها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و فلسفه پیشنهاد می‌کنیم. کسانی که دوست دارند دربارهٔ مرگ در دنیای امروز بیشتر بدانند این کتاب را حتماً بخوانند.

بخشی از کتاب مرگ‌ ها و یادها

واژگونه‌گی هوای تهران تقریباً در پاییز هرسال، پدیده‌ای شناخته‌شده است که مرگی آرام اما پیوسته را برای اهالی‌اش به ارمغان می‌آورد. سمومی که آرام‌آرام ریه‌ها، سلول‌ها و خون ما را می‌آلایند و در کوتاه یا درازمدت ما را خواهند کُشت. زندگی در این شهر حکایت غریبی است، سوزشی که در دهان و گلویمان احساس می‌کنیم، نفس‌هایی که به‌سختی بالا می‌آیند و کوه‌هایی که در پشت غباری هر چه پررنگ‌تر پنهان می‌مانند و ما که همچون همیشه ترجیح می‌دهیم به جلو بنگریم و حس‌هایمان را به فراموشی بسپاریم. زندگی در این شهر زندگانی‌ای واژگونه است، همچون هوایی واژگون. مردمانی که به‌سرعت به سراغ کارهایی می‌روند که انجامشان نمی‌دهند، آدم‌هایی که به کوه‌ها می‌روند و سنگ‌ها را راه‌حلی برای مشکلات خود می‌بینند، مردمانی که سخن می‌گویند، اما به غیبت و از آدم‌هایی که نمی‌خواهند هیچ‌چیز دربارهٔ آن‌ها بشنوند، آدم‌هایی که لب به شکوه می‌گشایند اما از نابخردی‌هایی که خود دلیل اصلی آن‌ها هستند، مردمی که همیشه مشکل را در یک «دیگری» جهنمی و تقصیر را از آنِ «آن‌هایی» می‌دانند که هرکس ممکن است باشند جز خود آن‌ها.

مردمانی که از گذشته‌های افتخارآمیز خود دم می‌زنند اما خود کمتر از هرکسی به آن‌ها باور دارند. گویی نوعی مبالغه‌گویی و خیال‌پردازی به بخشی از وجود ما تبدیل‌شده است و همچون دارویی سحرآمیز، هوایی که استشمام می‌کنیم از یادمان می‌برد. ما آدم‌هایی هستیم به‌شدت دلبند نمادها و نشانه‌هایی که خود ساختیمشان و خود بیش از هرکس دیگری نسبت به خیالین و توخالی بودنشان اطمینان داریم، کلیشه‌هایی که چه ساده می‌توان به آن‌ها باور آورد زیرا باوری در کار نیست و ظاهر و قیافه‌هایی که گویی خواسته باشیم آینه را برای همیشه به فراموشی بسپاریم و از فهرست واژگانمان حذفش کنیم. مرگ در انتظار ما است، همان‌گونه که انتظار همهٔ زندگان را می‌کُشد، اما مرگ در شهری خاموش و واژگونه، مرگ در هوایی که به‌سختی می‌توان آن را از میان انبوهی از دود و غبار و ذرات معلق و اکسید کربن و فرمول‌های ریاضی و منحنی‌های آلایندگی و خطرات احتمالی و تهدیدهای واقعی و... یافتش و به ریه‌هایی خسته رساند.

فردا روز دیگری است، روزی بازهم آلوده، با کوه‌هایی که قربانی عطش بی‌پایان ما به زندگی‌نامه در مدرنیته و جهانی‌شدن‌اند که برای ما جز میراثی مرگ‌بار چیزی در برنداشته است؛ مدرنیته‌ای که به ما آموخته است که چگونه آلودگی را تشخیص بدهیم، چگونه خطرات را رصد کنیم، چگونه تخت‌های بیمارستانی و بیماران، پزشکان و پرستاران، گورستان‌ها، بیماری‌ها، علل مرگ، تصادفات، معلولین، مال‌باختگان و جان‌باختگان، آبروهای ریخته و شرم‌های فروخورده و زندگی‌های بربادرفته و... را ببینیم و احساس کنیم، بسنجیم و بشماریم، ثبت کنیم و تحلیل کرده و دفاتر بزرگمان را به یادگارشان سیاه کنیم و بعد... بازهم به زندگی به‌سوی مرگی آرام و در شهری واژگونه ادامه دهیم...

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۵۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۵۲ صفحه

قیمت:
۹۲,۱۰۰
تومان