کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز
معرفی کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز
کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز نوشتهٔ گوردن کورمن و ترجمهٔ غزل یزدان پناه است و انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است. انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و باکیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تأسیس شده؛ پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز
در این کتاب قرار است با چند بچهٔ بدقلق و معلمشان آشنا شوید که هرکدام داستان مخصوص به خودشان را دارند. کلاس بدقلقها بدنام و انگشتنماست؛ با شاگردانی شرور که وصلهٔ ناجورند و در درس و مشق، لشکری شکستخورده. ازجمله آلدو، که مشکل مدیریت خشم دارد؛ پارکر، که خواندن بلد نیست؛ کیانا، که اصلاً جایی در این کلاس و هیچ کلاس دیگری در این مدرسه ندارد؛ ایلین مخوف (که مساوی است با اوخ) و چند تا شاگرد مشکل دار دیگر.
خواندن کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به تمام بچههایی که خیال میکنند شرور هستند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه سبز
وقتی حوصلهام سرمیرود ـ اتقافی که هر روز میافتد ـ آدمهایی را که میشناسم با شخصیتهای فیلم و تلویزیون جفت میکنم. مثلاً لارن، خواهرم، شبیه ونوم در مرد عنکبوتی است، چون ذاتی شیطانی دارد و زهر میپاشد. خب، البته دقیقاً که اینجوری نمیکند، اما چون من خودم این سیستم دستهبندی را اختراع کردهام، خودم هم تصمیم میگیرم که کی، چی باشد. فقط مادرم نباید از این موضوع بویی ببرد، چون او شباهت زیادی به پروفسور مکگونگال در هری پاتر دارد؛ یعنی باهوش و اغلب باانصاف است، اما اگر پا روی دُمش بگذاری ـ مثلاً بو ببرد من لارن را به شخصیت منفی مرد عنکبوتی تشبیه کردهام ـ آن وقت، بدجور روی سگش بالا میآید.
این کار را برای بچههای مدرسه هم انجام میدهم. پارکر با لایتنینگ مککوئین جور میشود، چون از بین همهٔ بچهها، فقط او رانندگی میکند. بارنستورم مثل فلش است، چون قبل از اینکه کارش به عصای زیربغل بکشد، ورزشکار خیلی خوبی بود. انتخاب شخصیت برای رحیم کمی سخت است، اما من پیش خودم او را بردمن تصور میکنم، گوشهایش آنقدر بزرگاند که اگر یک قناریِ رادیواکتیوی گازش بگیرد، راحت به بال تبدیل میشوند. باورش سخت است، میدانم، اما در داستانهای کمیک، مدام از اینجور اتفاقها میافتد. بههرحال، همیشه این احتمال وجود دارد که به زیبای خفته تغییرش دهم؛ هرچند رحیم از زیبایی آن شخصیت بهرهای نبرده، اما مثل او خوابش سنگین است.
ایلین ترکیبی بین چوباکا از جنگ ستارگان و لوئیس لِین است؛ لین هم که اتفاقاً با پِین قافیه دارد. من حواسم هست که خیلی دوروبر ایلین نپلکم. یک بار یکی از بچهها را از کمربندش گرفت و با کلهٔ آن بیچاره چند ضربه زد به مهتابیای که هی خاموش و روشن میشد.
کیانا شبیه فانتومِ موطلایی است؛ البته موهای کیانا بیشتر به قهوهای میزند، اما خب، هر دوتایشان اهل کالیفرنیا هستند. آلدو هم که دیگر تکلیفش معلوم است، دکتر بروس بَنِر که وقتی عصبانی باشد، به هالک شگفتانگیز تبدیل میشود.
من خودم کمی هابیت هستم و کمی مخلوط ولکان بیلبو و اسپاک، یعنی میزان بسیار زیادی منطق در جثهای کوچک.
با این حساب، فقط معلممان باقی میماند، آقای کرمیت. پیدا کردن شخصیت برای او کار خیلی سختی است. نظرم بیشتر به اسکوئیدوارد میرود، چون وقتی صبحها به کلاس میآید، یاد اسکوئیدوارد میافتم که بیحوصله و عنق، میرفت رستوران آقای خرچنگ سر کار. او درست طوری با ما رفتار میکند که اسکوئیدوارد با مشتریهایش برخورد میکرد. نمیشود گفت که کاملاً از ما متنفر است، اما قطعاً آرزو داشت آنجا جلوی چشمش نباشیم. او حتی از اسکوئیدوارد هم بدعنقتر است، چون سرگرمی و تفریحی مثل کلارینت زدن ندارد؛ مگر اینکه بخواهی جدول حل کردن و اندازهٔ اقیانوس قهوه خوردن را سرگرمی حساب کنی.
این آدم قرار است معلم باشد، اما تقریباً تعلیمی نمیدهد، جز اینکه کاربرگها را بین ما پخش کند و فقط وقتی حرف میزند که کسی سؤالی کند. آن کسی که سؤال میکند هم اغلب، منم.
حجم
۲۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
آقای «کرمیت» زمانی جزو بهترین معلمان مدرسه ی «گرین ویچ» بود، اما یک رسوایی در 25 سال پیش باعث شد اشتیاقش نسبت تدریس از بین برود. او حالا فقط روزها را سپری می کند تا زمان بازنشستگی اش از راه
عالی بود .. توصیه میشه بخوانیدش🥰🥰
عالی بود
این کتاب رو برای دخترم خریدم متن داستان حالت طنز داره وبرای گروه سنی نوجوان عالیه البته کتاب بی استعداد که اثری زیبا از همین نویسنده هست رو قبلا خودم خونده بودم واین کتاب رو برای دخترم خریدم