کتاب تبار تمدن
معرفی کتاب تبار تمدن
کتاب تبار تمدن نوشتهٔ سجاد هجری در نشر صاد چاپ شده است. این کتاب به پیشینه واژه تمدن در جهان اسلام میپردازد.
درباره کتاب تبار تمدن
امروزه در ایران واژۀ «تمدن» بهویژه در آمیزههای «تمدنسازی» و «تمدن نوین ایرانی-اسلامی» پربسامد بهکار میرود؛ ولی جای شگفتی است که کسی تاکنون تبار این کلانواژۀ بنیادین را در «جهان اسلام» نکاویده؛ تا آنجا که برخی کارشناسان آن را بهنادرست «نوساخته» در قرن سیزدهم هجری پنداشتند؛ اما این واژه که برگرفته از لفظ «مدینه» است، با تباری یونانی و در ارتباط با اصطلاح «مدنی بالطبع» که اسحاقبنحنین آن را در ترجمة اخلاق نیکوماخس ارسطو وضع کرده، از قرن چهارم در آثار دانشمندان جهان اسلام بهویژه حکیمانی مانند مسکویه رازی، در معنای «اجتماع مدنی» و در برابر «توحش» و «بداوت» بهکار رفته و از قرن ششم در برهان «طریقةالحکماء» برای اثبات ضرورت نبوت فراوان استعمال شده است. نخست مترجمان عثمانی چون خلیفه افندی در مصر عهد خدیویان آن را در ترجمهٔ کتابهایی مانند تاریخ شارلکن برابر civilisaiton فرانسوی بهمعنای «تربیت» نهادند؛ اما منورالفکرانی چون آخوندزاده بهرهگیری از حرف-آوانگاری فارسی «سیویلیزاسیون» را ترجیح دادند. غیاثاللغات نخستین فرهنگ فارسی است که بهسال ۱۲۴۲ قمری مدخل تمدن را آورده و ولاستون برای اولین بار بهسال ۱۸۸۲ میلادی در فرهنگی انگلیسی-فارسی تمدن را برابر civilization قرار داده است.
کتاب تبار تمدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعه دربارهٔ تاریخ تمدن و ریشهٔ واژهٔ آن پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تبار تمدن
واژهٔ مدینه در فرهنگهای عربی
چنانکه در درآمد یاد شد، مدینه واژهای قرآنی است؛ زیرا چهارده بار در قرآن حکیم بهکار رفته که گویا چهاریک از آنها مدینة الرسول است. خلیلبناحمد (۱۰۰ تا ۱۷۰ ق) در کتابالعین، مدینة را بر وزن فعیلة و از ریشهٔ «م د ن» میداند؛ زیرا جمع آن مدائن بر وزن فعائل مهموز است که نشانگر زائدبودن یاء در آن است:
«مدینة (بر وزن) فعیلة (به هنگام جمع،) در "فعائل" همزه میگیرد؛ زیرا (حرف) "یاء" (در آن) زائد است و یاء "معایش" (بر وزن مفاعل،) مهموز نمیشود؛ زیرا (حرف) "یاء" (در آن) اصلی است.» (فراهیدی، ۱۴۱۰: ۸/۵۳)
البته محمدبنابیبکر رازی (زنده در ۶۶۶ ق) در مختارالصحاح مینگارد:
«از ابوعلی قسوی دربارهٔ مهموزکردن مدائن پرسیدم، گفت: آنکه آن را از اقامت بداند، با همزه مینگاردش (همزهاش میدهد) و آنکه آن را از ملک بداند، با همزهاش نمینگارد؛ چنانکه معایش را مهموز نمیکند.» (رازی، ۱۹۸۶: ۲۵۸)
او مدعی است که جمع مدینة بسته بدانکه از کدامیک از آن دو ماده است، مهموز یا نامهموز بهکار میرود؛ یعنی جمع مدینه نزد آنان که آن را از «د ی ن» میدانند، مداین است که باید بررسید که آیا کسی آن را ضبط کرده است.
ابنفارس قزوینی (۳۲۹ تا ۳۹۵ ق) در مقاییساللغة که فرهنگ فقه اللغة (ریشهشناسی) واژههاست، در مادهٔ «م د ن» میگوید: «در سه حرف میم، دال و نون، هیچ واژهای جز مدینة اگر بر (وزن) فعیلة باشد، نیست و/که (آن را با) مدن جمع میبندند و "مدنت مدینة" (شهری را شهراندم /شهر کردم) (را بهکار میبرند.)» (ابنفارس، ۱۳۹۹: ۵/۳۰۶) و تعبیر «أصل صحیح یدل علیه» که در بیشتر مدخلهای مقاییساللغة برای بیان موضوعله الفاظ است، درش نیامده و این ماده را مانند کتابالعین، برخلاف دیگر فرهنگهای تازی، معنا نکرده و تنها واژههای مشتق از این ریشه را مدینة که جمعش مدن است و تمدین دانسته که شاید نشان آن باشد که واژهٔ مدینة دخیل است و در تازی آن را فعیلة و سه حرف اصلیاش را «م د ن» به معنای «الإقامة» پنداشتند. (رازی، ۱۹۸۶: ۲۵۸) (۸)
حجم
۳۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۳۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
خوب و مفید