کتاب مینیمالیسم
معرفی کتاب مینیمالیسم
کتاب مینیمالیسم نوشتهٔ جاشوا فیلدز ملبورن، رایان نیکدیمس با ترجمهٔ آذین سرداری در نشر نون به چاپ رسیده است. «مینیمالیسم» مفهومی است که با آن میتوانیم چیزهای غیرضروری را دور بریزیم و برای چیزهای مهمتر جا باز کنیم. پس از چند رویداد متحولکننده، جاشوا و رایان مینیمالیسم را کشف کردند. آنها به کمک مفهوم سادهگرایی توانستند از شر چیزهای اضافی خلاص شوند و روی پنج بُعد مهم زندگی تمرکز کنند: سلامتی، روابط، علایق، رشد فردی و مشارکت با دیگران.
درباره کتاب مینیمالیسم
این کتاب دربارهٔ شما و زندگی معنیداری است که میتوانید داشته باشید. کل کتاب مینیمالیسم را میتوان در یک یا دو روز خواند، اما مطالب در هفت فصل کوتاه جمعبندی شده تا بهراحتی در یک هفته، با خواندن یک فصل در هر روز، آن را تمام کنید. با این کتاب میتوانید تغییر کنید، دوباره انتخاب کنید چهکسی باشید، و بهترین آدمی بشوید که قابلیتش را دارید، خود واقعیتان، آدمی پرشور، بامحبت، دلسوز و شاد.
جاشوا فیلدز ملبورن و رایان نیکدموس، دو دوست صمیمی، در سی سالگی از شغلهای کارمندی اما پردرآمدشان استعفا دادند، بخش اعظم وسایل شخصیشان را اهدا کردند یا دور ریختند و تمرکز خود را بر چیزهایی معطوف کردند که واقعاً اهمیت داشتند. این دو سالهای متمادی و باطل مشغول کار بودند، پول خود را بیهدف خرج میکردند و بهجای اینکه علایقشان را کشف کنند، با لذتهای زودگذر سرگرم بودند. اینها نتیجهای جز بدهکاری، افسردگی و نارضایتی در پی نداشت.
کتاب مینیمالیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به همهٔ کسانی که مایل هستند با مفاهیم مینیمالیسم به شکلی مختصر و در چند روز آشنا شوند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مینیمالیسم
رضایت ساختگی
از زندگی شخصی و شغلی که داشتیم ناراضی بودیم، و بهروشهای مختلف سعی داشتیم نارضایتی خود را از بین ببریم.
رایان چند کار افراطی انجام داد. اول اینکه به مذهب پدرش و دین دوران کودکیاش روی آورد. قسم خورد که مواد مخدر و کارهای دنیوی را کنار بگذارد. او به یکی از شاهدان پارسای یهود تبدیل شد، اصول آن را با آغوش باز پذیرفت و سعی کرد از دریچۀ مذهب معنای زندگی را درک کند. رایان چند ماه بعد از فارغالتحصیلی، با عشق دوران دبیرستانش ازدواج کرد. او و همسرش هر دو اصول مذهبی شاهدان یهود را پذیرفتند، خانۀ کوچکی در شهر کوچک زادگاهشان خریدند و به فکر تشکیل خانواده افتادند.
اما ازدواجشان بهتدریج از ترس و بیاعتمادی اشباع شد. پس از سه سال زندگی مشترک ملالتآور، بهطرز ناخوشایندی از هم جدا شدند. پس از این جدایی، رایان مجدداً به مصرف مواد مخدر و الکل روی آورد تا بهنحوی در جستوجوی راهی برای فرار از واقعیت شکستخوردۀ دردناکش باشد.
از طرف دیگر، جاشوا با تمرکز بسیار بالا به کار در شرکت ادامه داد. سخت تلاش کرد و به یکی از بهترین فروشندهها در کل شرکت تبدیل شد. اولین ارتقای شغلی خود را در بیستودوسالگی با سمت مدیریت به دست آورد، او جوانترین عضوی بود که در شرکتی با پیشینۀ ۱۳۰ سال به این جایگاه رسیده بود.
جاشوا با این موقعیت به پول، مسئولیت و کار بیشتر رسید. زندگی جاشوا صرف کار شده بود. در بیستوسهسالگی ازدواج کرد و خانهای در حومۀ شهر خرید. او همچنان بیشتر از قبل کار میکرد و ظاهراً زندگی شخصیاش در پسزمینه قرار داشت، جایی در گوشۀ راست قاب. متوجه نبود که ازدواج کرده است. رابطهای را که با همسر بینظیرش داشت نادیده میگرفت. برایش مهم نبود که خانۀ بزرگی داشت با تعداد اتاقخوابهایی بیشتر از ساکنین آن. به حس نارضایتیای که درونش غلیان میکرد محل نمیگذاشت. بهخوبی میدانست که خشنود نیست، اما زندگی با سرعت نفسگیری در جریان بود.
جاشوا برای مقابله با نارضایتی نامحسوسش سعی کرد خوشحالی را با پول بخرد. پولهای کلانی برای خرید اشیا، لباسهای تجملاتی، تعطیلات پرهزینه، لوازم برقی، گجتها و خرت و پرتهای غیرضروری پرداخت. اما وقتی با وجود تمام آنها به خوشحالی جاودان دست نیافت، به عادت بد دوران کودکیاش بازگشت، یعنی غذا. در اوایل دهۀ بیستسالگیاش، به بیشترین وزن خود رسید، سی کیلوگرم اضافهوزن داشت و بدشکل شده بود. اما با خودش میگفت حداقل درآمد خوبی دارم! در زمینۀ کاری، برای خودش اعتباری دست و پا کرده بود، جایگاه خاصی داشت و از این بابت که کارش را بهخوبی انجام میداد رضایت داشت، اگرچه شغلش را دوست نداشت و شور و هیجانی در قبال آن احساس نمیکرد.
حجم
۱۵۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۵۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب فوق العاده ای بود 😍 علاوه براینکه در مورد مینیمالیست صحبت کرده بود درمورد داشتن زندگی معنادار هم بسیار توضیحات خوبی داده بود کوتاه و مفید بود
این کتاب برای ورود به این سبک زندگی خوبه و پیشنهاد میکنم. بعدا با خوندن مقالات و گشتن در یوتیوب، اطلاعات خودتون رو گسترش بدید. البته باید بگم که مثل خیلی چیزهای دیگه، داشتن یک زندگی مینیمال در ایران یک
مطالعه ی این کتاب برای همه لازمه، چون اکثر ما داریم به بیراهه میرویم و کارهایی در زندگی انجام می دهیم که خشنودی برای ما در پی نداره ، مثل مدام گشتن در شبکه های اجتماعی، تلویزیون دیدن و وقت
خیلیییی خوب بود اصلا مثل کتابای اموزشی کسل کننده نبود همینجوری روان میرفت دوسش داشتم😁 و اینکه هنگام خوندن یاداشت برداری فراموش نشه چون کاملا کاربردیه 😉 همین!
خوب خیلی
کتاب باید دربارهی مینیمالیسم باشد اما نیست و تنها توضیح کوچک و فاقد ارزشی در انتهای کتاب در این باب آورده شده است! کتاب زردتر از زرد است؛ از اسمش بگیر تا محتوای شعارزده و پوچ و غیرکاربردیاش اگر به دنبال راه
خود کتاب خوب بود. اما برای من مطلب جدیدی برای یادگیری نداشت.
🖐️چند خط در مورد این کتاب من شخصا تا بحال در مورد مینیمالیسم چیزی نشنیده بودم اما یهویی این کتابو دیدم و نظراتش رو خوندم و به نظرم اومد کتاب جالبی باشه و کامل خوندمش در سه چهار ساعت حالا چرا جالب؟ چون
درباره ی مینی مالیسم بصورت خیلی کلی حرف زده بود و ۹۰ درصد کتاب درباره ی مسائل غیر مرتبت با اسم کتاب بود.
مطالب خوبی بهتون یاد میده و میتونه کاربردی و مفید باشه، به هر حال به نظرم خوندنش از نخوندنش مفید تره😁