کتاب لیز خوردن روی شادی
معرفی کتاب لیز خوردن روی شادی
کتاب لیز خوردن روی شادی نوشتهٔ دانیل گیلبرت و ترجمهٔ ثمین صداقت کار است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. این کتاب سفری آگاهیبخش و بسیار سرگرمکننده از میان ضعفهای تصور انسان است. گیلبرت در این کتاب دلیل تلاشهای بهبیراهرفتهٔ ما را برای یافتن شادی برملا میکند.
درباره کتاب لیز خوردن روی شادی
اگر همینحالا میفهمیدید ده دقیقه به آخر عمرتان مانده چه میکردید؟ وقتی انتظار ادامهیافتن زندگیمان را داشته باشیم، کارهایی انجام میدهیم که طبیعتاً با زمانی که انتظار بهپایانرسیدن ناگهانی عمرمان را داریم تفاوت دارند.
دانیل گیلبرت در لیز خوردن روی شادی به شما نشان میدهد شادی چه معنایی دارد؟ چرا به دنبال شادی هستیم و چرا تمام تلاشهای ما در این راه به بیراهه رفته است؟ گیلبرت میگوید نسبت به گذشته، حال و آینده چه ذهنیتی باید داشته باشیم و اینکه میگویند باید در لحظه زندگی کنیم دقیقا به چه معناست؟ همچنین میآموزد که چطور از بیرون به پدیدهها بنگریم و چگونه با اصلاحات پیش رویم.
فصلها و بخشهای کتاب لیز خوردن روی شادی از این قرار است:
بخش اول: آیندهنگری عمل نگاه روبهجلو در زمان حال یا درنظرگرفتن آینده
فصل اول: سفری به زمان دیگر
بخش دوم: ذهنیت یعنی این حقیقت که تجربه فقط برای کسی که با آن مواجه میشود، مشاهدهپذیر است.
فصل دوم: چشمانداز از اینجا
فصل سوم: از بیرون نگاهکردن
بخش سوم: واقعگرایی باورِ آنکه چیزها در واقعیت همانگونه هستند که در ذهن به نظر میرسند.
فصل چهارم: در نقطهٔ کورِ چشم ذهن
فصل پنجم: سگ شکاری سکوت
بخش چهارم: حالگرایی نگرشی به گذشته و آینده که تحتتأثیر نگرشها و تجربههای کنونی است.
فصل ششم: آینده اکنون است
فصل هفتم: بمبهای ساعتی
بخش پنجم: دلیلتراشی عملی که باعث میشود چیزی معقول باشد یا معقول به نظر برسد.
فصل هشتم: بهشت صیقلی
فصل نهم: مصون از واقعیت
بخش ششم: اصلاحپذیری توانایی تصحیحشدن، اصلاحشدن یا بهبودیافتن.
فصل دهم: مارگزیده
فصل یازدهم: گزارش زنده از فردا
خواندن کتاب لیز خوردن روی شادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید درکی بهروز و جدید نسبت به شادی پیدا کنید این کتاب را حتما بخوانید.
درباره دانیل گیلبرت
دنیل گیلبرت، استاد روانشناسی کالج هاروارد در دانشگاه هاروارد است. او جوایز متعددی برای تدریس و تحقیق خود دریافت کرده است؛ ازجمله جایزهٔ آموزشی فی بتا کاپا، کمکهزینهٔ تحصیلی گوگنهایم، و جایزهٔ علمی مهم انجمن روانشناسی امریکا برای مشارکت اولیهٔ شغلی در روانشناسی. تحقیقات علمی او را مجلهٔ نیویورک تایمز، فوربس، مانی، سی. ان. ان.، یو. اس. نیوز اند ورلد ریپورت، هفتهنامهٔ نیویورکر، ماهنامهٔ ساینتیفیک امریکن، وبسایت روانشناسیِ امروز و دیگر مجلات پوشش دادهاند. داستانهای کوتاهش در داستانهای شگفتانگیز و مجلهٔ علمیتخیلی آسیموف و همچنین در مجلات و گلچینهای دیگر منتشر شده است. او در کمبریج، ماساچوست زندگی میکند.
بخشی از کتاب لیز خوردن روی شادی
«اگر تابهحال سعی کرده باشید یک فصل کامل از سریالِ تلویزیونی محبوبتان را بر روی حافظهٔ رایانه ذخیره کنید، میدانید بازنمایی وفادارانهٔ چیزها در دنیا به مقدار زیادی فضا نیاز دارد. بااینحال مغز ما میلیونها تصویر لحظهای میگیرد، میلیونها صدا را ضبط میکند، و به آن بو، مزه، بافت، بعد سوم فضایی، توالی زمانی، تفسیرِ مداوم درحال اجرا را هم اضافه کنید. مغز این کار را در تمام روز، هر روز، طی سالها انجام داده است و این بازنماییها از دنیا در بانک حافظهای ذخیره میشود که به نظر میرسد هرگز لبریز نمیشود و درعینحال به ما امکانِ میدهد تا آن لحظه در آن روزِ مزخزفِ سال ششم را به یاد بیاوریم که ارتودونسی دندانهای فیل مایرز را مسخره کردیم و او قسم خورد بعداز مدرسه کتکمان بزند. چگونه میتوانیم دنیای وسیعِ تجربههای خود را در محفظهٔ ذخیرهسازی کوچکی که بین گوشهایمان قرار گرفته بچپانیم؟ ما کاری را که هارپو مارکس کرد انجام میدهیم: تقلب میکنیم. همانطور که در فصل قبل آموختید، تابلوفرش ظریف تجربهٔ ما در حافظه ذخیر نمیشود؛ دستکم نه کاملاً. در عوض با کاهشیافتن به چند رشتهٔ مهم مانندِ عبارتِ خلاصهٔ («شام خوبی نبود») یا چند دسته ویژگی اساسی مانند («استیکِ سفت، پیشخدمتِ کثیف») برای ذخیرهسازی فشرده میشود. بعدها هنگامی که میخواهیم تجربهمان را به یاد بیاوریم، مغزمان بهسرعت تودهٔ اطلاعات را که بهصورت خاطره تجربه میکنیم، نه با بازیابی واقعی، که با اتصال رشتهها به هم، میبافد. این کارِ اتصال آنقدر سریع و بدون دردسر (مانند کاری که مخاطبانِ خوبِ شعبدهباز همیشه انجام میدهند) اتفاق میافتد که دچار این توهم میشویم که همهٔ این چیزها تمام مدت در ذهنمان وجود داشتهاند.»
حجم
۵۸۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۵۸۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب در پی سه دهه پژوهشهای آقای گیلبرت در سال ۲۰۰۶ منتشر شده و بسیاری از کتابهای مشهوری که الان در مورد شادکامی و خطاهای شناختی و باورهای غلط در مورد سعادت و شادکامی نوشته شدن، از این کتاب
کتاب رو با یک سوال در ذهنت شروع می کنی و با دهها سوال تمام می کنی😊😎 ولی ذهنت رو باز می کنه
متأسفانه ترجمهش به حدی بده که حتی نمیتونم تشخیص بدم محتوای خود کتاب تا چه حد مفیده! حتی گوگل ترنسلیت هم نمیتونه اینقدر غیرحرفهای باشه!
ترجمهش در حد توهین به مخاطبه!
الان که اینو مینویسم تا 138 صفحه خوندم شاید آخر کتاب نظرم عوض بشه و ویرایش کنم ولی فصل اول خیلی جالب بود فصل دوم زیاده گویی بود اون حجم از مثال ها شاید در حجم کلی کتاب کم باشه
کتاب شاکله ای از دههها پژوهش یکی از بزرگترین دانشمندان علم شناختی دنیا، دنیل گیلبرت، هست که باید بگم ترجمه افتضاح کتاب موفق شده کاملا اون رو از فهم خارج کنه. ای کاش انتشارات یک بار ویراستاری میکرد کتاب رو.
سلام به همه علاقمندان کتاب خوبیه ولی زیاد از اصل ماجرا و عنوان دور میشه مثال ها و فرضیه های تو در تویی داره که مثل این میمونه که دارین کتابی علمی میخونین تا کتاب خودیاری..
کاش من می توانستم امروز خودم و چند لحظه ای که نمی دانم چگونه خواهد گذشت را پیش بینی کنم گاهی آدم ها در جمع حرفی ویا رنگ لباسی ویا جمله ای را به کار می برند فرد مقابل احساس
اصلاکتاب خوبی نیست به خوندنش نمی ارزه
فوق العادست . دنیل گیلبرت رو از کتابهای دوبلی شناختم و به محض دیدن کتابش باشتاب خریدمش . براستی تا این کتاب رو نخوندید متوجه نمیشید نفس چی هست و کارکردش چطوره .