دانلود و خرید کتاب دیالوگ ۱ ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی

معرفی کتاب دیالوگ ۱

کتاب دیالوگ ۱ با عنوان فرعی نمایشنامه‌های سیاه و غزال، فین جین، برف سرخ، ماهرخ نوشتۀ ابوالفضل حاجی علی‌خانی است.

درباره کتاب دیالوگ ۱: نمایشنامه‌های سیاه و غزال، فین جین، برف سرخ، ماهرخ

کتاب حاضر اثری از ابوالفضل حاجی علیخانی می‌باشد که توسط نشر آزادمهر منتشر شده است. دیالوگ نام کتابی ۴ جلدی می‌باشد که در هر جلد تعدادی نمایشنامه، فیلمنامه و یا داستان به چاپ رسیده است. جناب علیخانی در مجموعه دیالوگ سعی کرده که انواع نمایشنامه‌ها و داستان‌ها را در ژانرهای مختلف روایت کند تا علاقه‌مندان عرصه هنر نمایش بتوانند از آنها استفاده کنند. در جلد اول کتاب دیالوگ نمایشنامه‌های سیاه و غزال، فین جین، برف سرخ و ماهرخ به چاپ رسیده است.

خواندن کتاب دیالوگ ۱: نمایشنامه‌های سیاه و غزال، فین جین، برف سرخ، ماهرخ را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

چنانچه به هنر نمایش علاقه دارید و برای کارهای خود نیاز به نمایشنامه دارید، توصیه می‌کنیم حتما مجموعه ۴ جلدی دیالوگ را مطالعه کنید.

درباره ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی

ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی دو دهه فعالیت حرفه ای در زمینه بازیگری و یک دهه در زمینه نویسندگی و کارگردانی ، نگارش ۲۰ عنوان نمایشنامه و ۵ عنوان فیلمنامه را در کارنامه خود دارد.

بخش‌هایی از کتاب دیالوگ ۱: نمایشنامه‌های سیاه و غزال، فین جین، برف سرخ، ماهرخ

آهنگر: مگر من از تو سلبشان کرده‌ام؟! ... به خدای احد و واحد انصاف نیست ... انصاف نیست که باغ زندگانی من خالی از پسرک انتری باشد و تبارمان در همین بزنگاه تاریخ بخشکد ... حال این که زمین پر از پسرکان خوب‌روی خوش سیما و جوانان نونهال برنا و مردان تنومند توانا است ... ای‌کاش فقط یکی‌شان از آن من بود، یا پسرم، یا جهنم و ضرر، دامادم ... 

دختر آهنگر: درخت اگر نیاید ثمر، نشیند به بر ... مردانی که از ایشان با حسرت یاد می‌کنی، اغلب قریب به‌اتفاقشان، با چارپایان نرینه، در شمایل توفیر دارند ... پدر گرامم، هنگامه قحط‌الرجال است ... به خدا تاسیده‌ام از بس مسافری، زائری، درویشی، رمالی، سگی که در این بیغوله سرک کشید و تو او را قابله آمال آبستن از اوهام دودمان خویش دیدی ... هیچ خبر داری که مردمان مجنون می‌خوانندت؟! . ...

آهنگر: مردمان به ریش آبا و اجدادشان خندیده‌اند ... مردمان، مردمان، مردمان ... میان این مردمان یک مرد یافت نمی‌شود که اگر می‌شد، سوار بر اسبی سپید از راه می‌آمد و تو را به زنی می‌گرفت و قائله ما را خاتمه می‌داد ...

دختر آهنگر: سواری که بدین وصف از راه بیاید، وردستی تو را در آهنگری سیاه دوده گرفته‌ات نخواهد کرد و بی شک تو می‌بایست مهتری اسب سپیدش را کنی و شمشیر مرصع نقره‌کارش را جلا دهی و کلاه بوقی طلا دوزش را گردگیری و چه و چه و چه ...

آهنگر: بس کن دخترک ... بدوز در آن گاله فتنه را ... زبان نیست، آتش است کز منجنیق دهان پرتاب می‌کند ... ازچه‌رو مرا از دین خدا به درمی‌کنی؟! ...

دختر آهنگر: تو از دین خدا به در شده‌ای پدر! ...

آهنگر: ازچه‌رو نمی‌گذاری با اوهام خوش خویش بیاسایم؟! ...

دختر آهنگر: اوهام خوش تو اوقات ناخوش مرا می‌سازد ...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

حجم

۱۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان