کتاب من یک روشن بینم
معرفی کتاب من یک روشن بینم
کتاب من یک روشن بینم نوشتهٔ وحید جدیدی است. انتشارات آزادمهر این کتاب شعر که یک قصه را روایت میکند، روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب من یک روشن بینم
کتاب من یک روشن بینم کتاب شعری است که با فصلی تحتعنوان «مثل گل مثل درخت» آغاز شده است. این شعر در واقع قصهای را که راوی اولشخص دارد، روایت میکند. در ابتدای شعر راوی از این میگوید که روزی روزگاری در گذشته، به فکر سفری به دور جهان افتاده بود. او خود را جزو بیشکلترین افراد میدید و در گذشته، با این سفر میخواست قشنگی را بیابد. او در این سفر، آدمکهای عجیبوغریبی را دید. ماجرای این سفر را در قالب شعر در کتاب «من یک روشن بینم» بخوانید.
شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب من یک روشن بینم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب من یک روشن بینم
«من به یک لحظه پر از فهم شدم
فهم باریکی بود!
تیز و برنده و نازک تر از آب
مثل یک قطره که بر دانهٔ سبزِ ته قلبم غلطید
چشم ها بسته و خوابیده
روی یک بستر تابیده و مواج و سریع
و رها از تن بانو خورشید
در تناقض
به زمین برگشتم
در میانسالیِ راه
پَرت از پنجرهٔ نور، زمین را دیدم
کرهٔ خاکی ما
گِرد و مهجور به دور خودش و بانویش
بی سکون می چرخید
واقعی بود تمامش اما
یک صداقت کم داشت
در شلوغیِ سرم
به جدا کردن افکار از هم
و به یاد آوریِ خاطره ها سر کردم»
حجم
۲۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۲۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه