کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری
معرفی کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری
کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری نوشتۀ نورالدین پزشکی است. این کتاب را انتشارات آزادمهر منتشر کرده است.
درباره کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری
خیزشها، شکستها و تمامی آن چه تاروپود وجودیمان را در یک ساختار تاریخی به محک تجربه میزند باید به ما یاد داده باشد تا به غور پیرامون مهمترین مسائل اجتماعی که با دیدی از اعماق فلسفه اجتماعی برآمده بیشتر شک و یقین کنیم. هگل و مارکس، سرفصل هر فصل سکون و انقلاباند. هگل محافظهکاری بود با ذهن دایرۀ از معارفی و مارکس اندیشمندی که آنقدر در فکر انقلاب بود که دیالکتیک را رها کرد و ما آنقدر به فکر دیالکتیک هستیم که داریم انقلاب را رها میکنیم. سپهر جهان معاصر خبر از زایمان جدی تاریخ دارد. پس باید با مارکس همان کاری را کرد که مارکس با هگل، یعنی جذب عناصر جاندار اندیشه او.
خواندن کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به کتابهای فلسفی میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
بخشهایی از کتاب دیالکتیک هگلی و عرفان نظری
نزد مارکس در همین جهان باید ملکوت را بهمثابه حل تضاد متحقق ساخت، و آن همین جهان است که با جامعه تولیدکنندگان هم بسته، آدمها بهغایت در خود آزادی دست مییابند. اما از سویی مارکس خود در بیان کیفیتهای اجتماعی سخت به ادبیات هگلی وفادار است، او در مقدمه خویش بر کاپتیال (۲۵ ژوئیه ۱۸۶۷)، ضمن اشاره بهنقد سیاسی - اقتصادی خویش، تحلیل کالا و شکل ارزشی آن را پیچیده توصیف کرده و در واقع نیز چنین است، چرا که اگر ما بهجای حرکت روح و فرایندی که این روح در رسیدن به آگاهی خویش طی کرده و سپس خویشتن را در شکل نسبت وارهانده، در فلسفه هگل نگاه کنیم، در تحلیل مارکس سرمایه است که جایگزین روح میشود یا به قول دونایفسکایا: این سلبیت مطلق سرمایه و تبدیل آن به کار و سلبیت کار که به شکل جهان کالا، خود را متعین میکند، خواهیم دید که این مفهوم هگلی نزد مارکس در عرصه تولید معیشت مادی و در تولید مورد بحثمان، سرمایهداری چقدر کاربرد داشته است. در واقع منفی مطلق هگلی، خود تعین یک ضرورت هستیشناسانه است که در ساحت مارکس این ضرورت هستی به شکل استعلایی آن نه در نزد ایده مطلق چیزی که هگل اساس معرفتشناسی خویش را بر آن استوار کرده بود که در حرکت تاریخی انسان، خود را نشان میدهد.
مارکس در کاپیتال، بهخصوص فصلی که در مورد کالا و چگونگی تعریف شیوه تولید کالایی بحث میکند، سعی بر آن دارد تا از ماده خام طبیعت که بستر مبارزه انسانی است به حرکت سرمایه بهمثابه تز رابطه اجتماعی - که برای بقای خویش نیاز به کار دارد - عبور کرده و در واقع از کار، تجلی وحدانی متضاد در هم و با هم و درعینحال علیه هم تفسیری دیالکتیکی ارائه کند چرا که از منظر او یک سیاه زنگی زمانی برده است که در یک رابطه تولید مشخص اجتماعی، مولد باشد. ایراد اصلی مارکس بر دیالکتیک هگلی نه به خود این دیالکتیک که به هسته عرفانی آن که همه چیز را در یک فضای قدسی و روحانی حل میکرد برمیگردد. اما همانطور که آمد نزد هگل اندیشهها در سیالیت است که به تفکر ناب همانند یک امر بیواسطه بازشناسی میشوند. مطلق است اما در منفیت خویش است که بازیابی خود را فهم میکند و علم بهمثابه امری وجودی در درون بود خویش میتواند دیالکتیک شدن را که همان سیرت است دریابد. این جا نیز عرفان هگلی خود را در شکل نفی منیت برای رسیدن به آزادی هرچند امری صرفاً ذهنی نمایان میسازد.
حجم
۱۶۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۱۶۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه