کتاب خیمه ات کاغذی است
معرفی کتاب خیمه ات کاغذی است
کتاب خیمه ات کاغذی است نوشته مارگارت اتوود است که با ترجمه پژمان طهرانیان در نشر مشکی منتشر شده است. این کتاب قطعههایی از مارگارت اتوود است که گهی به شعر نزدیک میشود.
درباره کتاب خیمه ات کاغذی است
اتوود را ملکه ادبیات کانادا نامیدهاند. او با اثارش توانستهاند شهرتی جهانی داشته باشد و رمان سرگذشت ندیمه روایت بینظیری بود که جهان را با خود همراه کرد. تنوع آثار اتوود و نیز تجربههای متفاوتش در نوشتن در ژانرهای گوناگون (از جمله ژانر علمی_ تخیلی_ اجتماعیِ برخی از رمانهای مشهورش) شهرت جهانی دارد و جستوجویش برای یافتن مفهوم «هویت کانادایی» در آثار داستانی و غیرداستانیاش بسیار واضح است.
داستانهای کوتاه اتوود از رمانهایش متفاوت است، اما نثرها و داستانهای کوتاهترش که در این کتاب گردآوری شده است متنهای عمیقی هستند که گاه به مقاله و خاطره و شعر نزدیک میشوند.
خواندن کتاب خیمه ات کاغذی است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره مارگارت اتوود
مارگارت آتوود مؤلف بیش از پنجاه کتاب داستان، شعر و مقالات مهم است. رمانهای او عبارتاند از: چشم گربه، عروس فریبکار، چهرهٔ پنهان، آدمکش کور و آدام دیوانه، کلاسیک ۱۹۸۵ او، سرگذشت ندیمه سمبل مقاومت در برابر سلب قدرت از زنان و در ۲۰۱۷ برندهٔ جایزهٔ سریالهای تلویزیونی کانال ۴ شد.
آتوود جوایز بیشماری را ازجمله جایزهٔ بوکر، جایزهٔ آرتور سی کلارک برای به تصویر کشاندن سرویسهای اجتماعی، جایزهٔ فرانتس کافکا، جایزهٔ صلح بوک ترید آلمان و جایزهٔ لایف تایم اچیومنت (ماحصل زندگی) PEN USA از آن خود کرده است. در ۲۰۱۹، به عضویت انجمن گروه مفاخر ادبی درآمد. همچنین به عنوان کاریکاتوریست، تصویرگر، نویسندهٔ اشعار اپرا، نمایشنامهنویس و بازیگر فعالیت دارد. او در تورنتوی کانادا زندگی میکند.
بخشی از کتاب خیمه ات کاغذی است
در یک خیمههستی. بیرون، وسیع و سرد است، بسیار وسیع، بسیار سرد. بیابانی گستردهست که زوزه میکشد. با تختهسنگها و یخها و شنها، و گودالهای عمیقِ باتلاقمانندی که میتوانی فروروی در آنها بیآنکه ردپایی برجابگذاری. ویرانههایی هم هستند، ویرانههای بسیار: در ویرانهها و اطراف ویرانهها، سازهایی شکسته هستند، وانهایی کهنه، استخوانهای پستاندارانی که نسلشان بر زمین منقرض شده، کفشهایی بیپا، تکههای اتومبیل. بوتههای خاردار هست و درختان پُرگِرِه و بادهای بسیار. اما تو در خیمهات شمعی کوچک داری که گرم نگاهت میدارد.
بیرون، در میانِ زوزهی بیابان، خیلیچیزها زوزه میکشند. خیلیکسان زوزه میکشند. برخی دردمندانه زوزه میکشند چون عزیزانشان مردهاند یا کشته شدهاند؛ برخی پیروزمندانه زوزه میکشند چون باعث مرگ یا کشتهشدنِ عزیزانِ دشمنانشان شدهاند. برخی زوزهی کمک سرمیدهند، برخی زوزهی انتقام، برخی زوزهی تشنگی به خونِ دشمنان. گوشخراش است صداها.
و نیز ترسناک. برخی از زوزهها تا نزدیکت میآیند، تا توی خیمهات که ساکت در آن کز کردهای بهاینامید که کسی نبیندت. از ترسِ جانت، و بهویژه جانِ عزیزانت. میخواهی در امان نگاهشان داری. میخواهی جمعشان کنی توی خیمهات تا در امان بمانند.
مشکل آنجاست که خیمهات کاغذیست. کاغذ چیزیرا در امان نگاهنمیدارد. میدانی که باید روی دیوارها بنویسی، دیوارهای کاغذیِ داخلِ خیمهات. باید سروته بنویسی، برعکس.
باید هرچه فضای خالی در کاغذ هست با نوشتههایت پُر کنی. برخی از نوشتهها باید توصیفگر زوزههای بیرون باشند که روز و شب شنیده میشوند از میان تپههای شنی و تودههای یخ و ویرانهها و استخوانها و غیره. باید حاوی حقیقتِ آن زوزهها باشند نوشتههات، اما سخت است چراکه تو نمیتوانی از ورای دیوارهای کاغذی بیرون را ببینی؛ پس نمیتوانی عینِ حقیقت را بگویی، و نمیخواهی هم بروی بیرون، در بیابان، تا خودت بهچشمِ خودت ببینی. برخی از نوشتههات باید دربارهی عزیزانت باشند و ضرورتی که حس میکنی برای محافظت از آنها، و این هم دشوار است چون همهی آنها هم نمیتوانند زوزهها را آنگونه که تو میشنوی بشنوند. برخیشان فکر میکنند صدای مردمیست که برای تفریح به بیابان آمدهاند، برخی فکر میکنند صدای یک گروه بزرگِ موسیقیست، یا یک مهمانی پرشورِ ساحلی.
حجم
۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
نظرات کاربران
چه ترجمه نابودی:|
نوشته ها برای من جالب بودند ولی بعید میدونم با گذر زمان به یاد بیارمشون هر چند که اکثریتشون ملموس بود. من تاحدی حس میکردم نویسنده در مقطعی نسبتا هراسان این نوشته ها رو نوشته که انگار عدم اطمینانی از