کتاب همیشه آلیس
معرفی کتاب همیشه آلیس
کتاب الکترونیکی «همیشه آلیس» نوشتهٔ لیزا جنووا با ترجمهٔ آرش طهماسبی در نشر گویا به چاپ رسیده است. این کتاب حالات شخصی که به تازگی به آلزایمر مبتلا شده و روند پیشرفت بیماری او و اتفاقات و احساساتی که تجربه میکند را با هنرمندی تمام به تصویر میکشد. لیزا جنووا که خود متخصص علوم اعصاب است، در نگارش این کتاب هم از دانش و هم از هنر داستانگویی خود بهره برده است.
درباره کتاب همیشه آلیس
همیشه آلیس داستانی است مبتنی بر شواهد واقعی. البته گرچه بر اساس یک داستان واقعی نیست، اما دارای عناصری است که اغلب اینگونه داستانها دربر دارند. لذا بر سیاق این نوع قصهها نویسنده سعی کرده شرح حوادث را تا جایی که ممکن است به سرگذشت واقعی فردی حقیقی نزدیک کند. با این مقدمهٔ کوتاه متوجه میشویم که چرا در این مسیر، نویسنده که خود متخصص در دانش نوروساینس است، ناگزیر از کاربرد برخی اصطلاحات و واژهگان تخصصی علم ژنتیک و زیستشناسی بوده است.
این کتاب تحسینهای زیادی را دریافت کرده است:
این داستان استاد نخبهٔ روانشناسی دانشگاه هاروارد، یعنی هبوط آلیس هاولند به ورطهٔ زوال عقل، که بیدرنگ خواننده را میآزارد و جذب میکند، هیچ نورونی از شما را بیتحریک نمیگذارد. لیزا جنووا، با دقت زبان فنی پزشکی و شیوایی روایت استادان قصهگویی، فانوس پرنوری را بر دنیای شگفت و سوررئال آلیس میتاباند. مدیون خود و نزدیکانتان میشوید، اگر که این کتاب را نخوانید و توصیه نکنید. این کتاب به شما آگاهی میدهد. شما را میترساند و دگرگونتان میسازد.
- جولیا فاکس، نویسندهٔ مرا اینگونه ترک مکن
تجربهٔ بیماری آلزایمر، فرآیند اکتشاف است. خوانندگان به همراه آلیس، هنرمندانه و واقعگرایانه در طول این فرآیند هدایت میشوند و از مسائل و نگرانیهایی که همراه همیشگی مشکلات حافظهای هستند، به تجربهٔ تشخیص بیماری و تأثیر نیازهای دگرگونشدهٔ آلیس در روابط خانوادگی و کاریش، رهنمون میشوند.
- پیتر رید، مدیر ارشد برنامهها، انجمن آلزایمر
کتاب همیشه آلیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به اشخاصی که مایل هستند دربارهٔ بیماری آلزایمر و اتفاقاتی که در مغز شخص مبتلا رخ میدهد اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میشود. این کتاب نیاز به پیشزمینهٔ خاصی ندارد. در مقدمهٔ کتاب و به فراخور متن، هرکجا که نیاز باشد، اصطلاحات تخصصی برای مخاطب توضیح داده میشود تا این کتاب برای همهٔ افراد قابل استفاده باشد.
بخشی از کتاب همیشه آلیس
چمدانش را دوباره بست، از آخرین سفرش حتی آن را خالی هم نکرده بود. برای چند ماه آینده، انتظار سفرهای کمتری داشت. فقط چند کنفراس کلاسی به عنوان استاد مدعو داشت که برای ترم پاییز، روی تقویم علامت زده بود؛ بیشترشان را هم گذاشت برای جمعه، چون روزی بود که تدریس نداشت. مثل فردا. فردا قرار بود به عنوان سخنران مهمان ضربهٔ شروع را به توپ سری گفتارهای پاییزهٔ دانشگاه استنفورد در مورد روانشناسی شناختی، وارد کند. و بعد از آن باید به دیدن لیدیا میرفت. سعی داشت با او دعوا مرافه راه نیندازد، اما در این مورد هیچ قولی نمیداد.
آلیس راهش را به مقصد سالن همایشهای کوردورا سر نبش خیابان خوابگاه غربی و خیابان پاناما، راحت پیدا کرد. نمای بیرونی آن با گچکاری سفید، سقف سفالی و چشمانداز شاد وسرزنده، در چشمان ساحل شرقی او، بیشتر به پلاژی در سواحل کارائیب میمانست تا یک ساختمان دانشگاهی. خیلی زود رسید، اما به هر حال به خودش جرأت داد که وارد شود. با خودش حساب کرد حالا که زود رسیده است، میتواند از این فرصت استفاده کند و در سالن ساکتِ همایش بنشیند و متن سخنرانیاش را تمرین کند.
در کمال شگفتی، وارد سالنی شد که تا الانش هم پر از جمعیت شده بود. جمعی از هواداران پرشور و خستگان راه علم دور میز پذیرایی حلقه زده بودند و مثل مرغان دریایی، بیرحمانه بر سر ظروف غذا شیرجه میرفتند. پیش از اینکه بتواند بدون جلب توجه کسی دزدکی وارد شود، نگاهش به جاش افتاد که همکلاسی سابقش در هاروارد بود و به خودبزرگبینی شهره. جاش با پاهای نسبتاً باز، محکم و استوار، سر راهش ایستاده بود؛ انگار که میخواست به رویش شیرجه بزند.
آلیس با لبخندی سرخوشانه بر لب، پرسید: "اینا همهاش واسه منه؟"
"چی، ما هر روز همین جوری از خودمون پذیرایی میکنیم. اینا برای یکی از روانشناسان تکوینی ماست. دیروز به سِمتی مادامالعمر منصوب شد. خب، تو هاروارد بهات خوش میگذره؟"
"عالیه."
حجم
۲۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
حجم
۲۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
نظرات کاربران
هنوز آلیس.... کتابی که در سال 2014 فیلمی از روی اون اقتباس و با استقبال خوبی هم مواجه شد. ممکنه خیلیها فیلم اون رو دیده باشن و متاسفانه در جامعه و نسلی هستیم که ممکنه فیلمها معرف کتابها باشن نه
من فکر میکنم حتی اگه یه روزی نتونی منو بشناسی، هنوز یادته که دوستت دارم:) این جمله حتی تو فیلمشم گفته🫠 چقددددد این کتاب زیبا بود🥲