دانلود و خرید کتاب عصر تلاطم آلن گرینسپن ترجمه علیمراد کاکایی
تصویر جلد کتاب عصر تلاطم

کتاب عصر تلاطم

نویسنده:آلن گرینسپن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عصر تلاطم

کتاب عصر تلاطم نوشته آلن گرینسپن است که با ترجمه علیمراد کاکایی است که در انتشارات آزادمهر منتشر شده است.

درباره کتاب عصر تلاطم 

 هیچ کس بهتر از آلن گرینسپن رئیس کل وقت فدرال رزرو ایالات متحده نمی‌تواند نحوه اتخاذ سیاست پولی بعد از حمله یازدهم سپتامبر را روایت کند. گرینسپن که بعد از ۲۵ سال ریاست بر بزرگ‌ترین بانک مرکزی جهان بالاخره در سال ۲۰۰۷ بازنشسته شد در کتابی که اواخر همان سال با نام عصر تلاطم منتشر کرد برای اولین بار درباره موضوع حمله یازدهم سپتامبر، پیامد آن بر اقتصاد آمریکا و دلیل سیاست مهار رکود ناشی از این حملات پرداخت. این کتاب روایتی از وضعیت اقتصادی آمریکا. 

خواندن کتاب عصر تلاطم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به اقتصاد و زندگینامه پیشنهاد می‌کنیم.

فهرست کتاب عصر تلاطم

مقدمه

فصل اول: بچه شهر(نیویورک)

فصل دوم: تکوین یک اقتصاد دان

فصل سوم: ترکیب اقتصاد و سیاست

فصل چهارم: شهروند خصوصی

فصل پنجم: دوشنبه سیاه

فصل ششم: فرو ریزی دیوار برلن

فصل هفتم: برنامه عملیاتی یک دموکرات

فصل هشتم: شادمانی نامعقول

فصل نهم: التهاب هزاره سوم

فصل دهم: دوران رکود اقتصادی

فصل یازدهم: ماجراهای جدید کشور

فصل دوازدهم: قوانین جهانی رشد اقتصادی

فصل سیزدهم: نمونه‌های سرمایه‌داری

فصل چهاردهم: انتخاب راه آینده چین

فصل پانزدهم: ببرها و فیل

فصل شانزدهم: بازوی پر قدرت روسیه

فصل هفدهم: آمریکای لاتین وعوام گرائی

فصل هجدهم: حساب جاری و بدهی

فصل نوزدهم: جهانی کردن و تنظیم مقررات

فصل بیستم: معما

فصل بیست ویکم: آموزش و نابرابری درآمدها

فصل بیست و دوم:جهان بازنشسته می‌شود، اما آیا میتوان از عهده آن برآمد؟

فصل و بیست سوم: مدیریت شرکت

فصل بیست چهارم: فشار بلند مدت انرژی

فصل بیست و پنجم: آینده معماگونه

سخن آخر

بخشی از کتاب عصر تلاطم

او جوان‌ترین عضوخانواده پنج نفره (چهار پسر و یک دختر) بود، ودر مجموع ما یک خانواده پر جمعیتی بودیم. پسر عموها، عموها، و عمه‌های من همیشه هم در داخل زندگی من و خارج ازآن حضور داشتند. و تا اندازه‌ای به‌خاطر عدم حضور پدرم، این کسری را جبران می‌کردند. برای مدتی من و مادرم با پدر بزرگ "ناتان"و مادر بزرگ "آن" زندگی می‌کردیم. گلد اسمیت‌ها خانواده با نشاطی بودند، ویک گروه موسیقی داشتند. عمویم "موری"پیانیست ماهری بود، که می‌توانست بدون تمرین قبلی قطعات مشهور را اجرا کند. با تغییر نامش به "ماریوسیلوا "، او به گروه نمایش پیوست، و توانست در ساخت آهنگهای "براد وی" همکاری کند. ازجمله آهنگی به نام" صدای عشق" که در باره ربرت شومان۱۲ نوشته بود سرانجام رهسپارهالیود شد؛ جائی که "صدای عشق" برای سینما و فیلمی که "کاترین هیپورن و پل هنرید"، بازی می‌کردند اجرا شد. در گردهمآئی خانوادگی که درهر چند ماه یک بار تشکیل می‌شد، عمویم ساز می‌نواخت و مادرم آواز می‌خواند. مادرم صدای بم منحصر به فردی داشت و دوست داشت از" هلن مورگان "که یک خواننده سرشناس "برادوی" وهنرپیشه مشهور سینما و تئاتر بود، وبرای اجرای تصنیف‌های مردمی پسندش شهرت داشت، تقلید کند. در سایر مواقع مادرم آدم ساکتی بود و فقط به زندگی داخلی مان می‌پرداخت. او آدم برون‌گرا، خوش اخلاق و خوش بینی بود؛ ولی آدم فرهیخته‌ای نبود. مطالعه او، به‌جای مجموعه‌ای از کتاب‌های موجود در قفسه‌ها، بیشتر خلاصه مجله "دیلی نیوز" بود. سالن پذیرائی ما صرفا با یک پیانو، که هدیه پدرش بود مزین شده بود.

پسر عموی من "وسلی" که چهار سال از من بزرگتربود، نزدیکترین دوست من به‌شمارمی‌رفت، چنان که گوئی برادر من است. در طی ماه‌های تابستان اوائل سال‌های ۱۹۳۰، خانواده او خانه‌ای را در کناراقیانوس در همان نزدیکی‌ها در محلی بنام "اجمیر"که راهی به‌سمت جنوب داشت و به "کوئینز"می‌رسید، اجاره کردند. وسلی و من در کنارساحل به‌دنبال سکه می‌گشتیم و اتفاقا موفق می‌شدیم. گرچه زمان مصادف با "بحران بزرگی" بود، اما مردم از توانمندی خوبی برخوردار بودند وسکه‌ها یشان را در کنار ساحل می‌انداختند. در حقیقت آن‌ها را در لای شن‌های کنار ساحل گم می‌کردند. تنها تفریح ما همین بود که بر حسب عادت در کنار ساحل قدم بزنیم و سرمان پائین باشد و به جستجوی آن‌ها بپردازیم؛ هر کس از ما می‌پرسید چه کار می‌کنید ما می‌گفتیم به دنبال پول می‌گردیم.

اما نداشتن پدر در زندگی من خلا بزرگی ایجاد کرده بود. هرماه یا بیشتر من خودم را به قطار می‌رساندم تا بتوانم به دیدار پدرم که در بروکلین زندگی می‌کرد بروم. او در وال استریت به‌عنوان دلال، برای موسسات کوچکی که اسمشان را هم نشنیده بودم، کار می‌کرد، واسم خودش را "نوکر مشتری‌ها" می‌نامید. او یک آدم لاغرولی جوان خوش تیپ ودر عین حال شیک پوش و کمی نظیر "جین کلی " هنر پیشه بود. با وجود این خیلی پول در نمی‌آورد. او انگار همیشه می‌ترسید با من صحبت بکند و این عمل او ترسی هم در من ایجاد کرده بود. اوگرچه آدم باهوشی بود و در سال ۱۹۳۵، وقتی من نه سال داشتم، کتابی نوشت به‌نام "به‌سوی بهبودی "که آن را به من تقدیم کرده بود. پیش بینی می‌کرد که راه جدید فدرال رزرو، دوران خوبی را به اقتصاد آمریکا برمی گرداند.

Saeed Jalilian
۱۴۰۲/۱۲/۲۲

خود کتاب واقعاً خوب و پر از نکته ولی ترجمه اش خیلی جای کار داره ، خیلی جاها رو همینجوری تحت اللفظی ترجمه کرده و البته ویراستاری هم نیاز داره.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۱۶ صفحه

حجم

۷۹۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۱۶ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان