دانلود و خرید کتاب یخ زده بریانی لی‌وری ترجمه رکسانا طالبی
تصویر جلد کتاب یخ زده

کتاب یخ زده

انتشارات:مهرگان خرد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یخ زده

کتاب الکترونیکی «یخ زده» نوشتهٔ بریانی لی‌وری با ترجمهٔ رکسانا طالبی در انتشارات مهرگان خرد چاپ شده است. یخ‌زده اولین نمایش‌نامه‌ای از بریانی لاوری است که در ایران ترجمه می‌شود. نمایش‌نامهٔ یخ‌زده مهم‌ترین اثر نویسنده است. این نمایش‌نامه نامزد دریافت جایزه تونی شد و جایزه بهترین نمایش‌نامه از جوایز تئاتر بریتانیا UK theater awards را از آن خود کرد. علاوه‌براین یخ‌زده در سال ۲۰۱۹ در رده‌بندی ایندیپندنت در لیست چهل نمایش‌نامهٔ برتر دنیا قرار گرفت.

درباره کتاب یخ زده

خانم بریانی لاوری نویسنده، سال ۱۹۴۷ در دوزبری متولد شد و فعالیت در تئاتر را با بازیگری در نقش‌های فرعی و کم‌اهمیت شروع کرد. به زعم خودش به همین دلیل تصمیم گرفت شروع به نوشتن کند تا نقش‌های اصلی و بهتری برای زنان بنویسد. از سال ۱۹۶۷ تابه‌حال بیش از بیست نمایش‌نامه نوشته است و پنج نمایش‌نامهٔ او در نیویورکر به چاپ رسیده اند. یخ‌زده، مهم‌ترین نمایش‌نامهٔ وی، در سال ۱۹۸۹ نوشته و نامزد دریافت جایزهٔ تونی شده است.

 نمایش‌نامه، داستان ناپدید شدن رونا شرلی، دختری ده ساله، را به صورت مونولوگ‌هایی مجزا از زبان شخصیت‌های دور یا نزدیک ولی مرتبط به رونا روایت می‌کند. روایت‌هایی موازی که در انتها به هم مرتبط می‌شوند و لابیرنتی پیچیده از عمق سرشت انسان و روابط انسانی می‌سازد.

 در سپتامبر ۲۰۰۴، نشریه‌های مهمی چون ایندیپندنت، نیویورکر، آبزرور و آسوشیتدپرس گزارشی منتشر کردند که بر اساس آن، اصالت یخ‌زده مورد تردید قرار گرفت. این گزارش ادعا کرده بود که یخ‌زده، بخش‌های زیادی از یک مقالهٔ (حدود ۶۷۵ کلمه) مجلهٔ نیویورکر را در خود دارد؛ مقاله‌ای به قلم مالکوم گلدول در مورد روان‌پزشکی به نام دوروتی لوئیس و لاوری متهم به سرقت شد. لوئیس ادعا داشت که یخ‌زده بر اساس بخش مهمی از زندگی او نوشته شده است. لاوری در مصاحبه‌ای ضمن اذعان به وام‌داری متن مسئلهٔ سرقت را انکار کرد و گلدول نیز مقالهٔ دومی نوشت و طی آن اذعان داشت که لاوری مجوز وام‌گیری از مقاله او را داشته است. بااین‌حال لاوری بر این نکته پافشاری می‌کند که شخصیت‌های مهم نمایش‌نامهٔ او از منابع دیگری الهام گرفته شده‌اند. او گفت که شخصیت رالف را از روی کتابی با نام «قتل کودکی» اثر ری وایر و تیم تیت برداشته و شخصیت نانسی را از مقاله‌ای در گاردین نوشتهٔ مارین پارتینگتون الهام گرفته است که خواهرش به دست دو قاتل سریالی کشته شده بود.

کتاب یخ زده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به نمایشنامه‌ و تئاتر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب یخ زده

صدای جیک‌جیک ملایم پرندگان، صدای زمزمه و همهمهٔ یک باغ انگلیسی..‌. خانهٔ نانسی، باغ پشت خانه‌اش. عصر است و نانسی، از سر تفنن، سرشاخه‌ها را کوتاه می‌کند.

نانسی: من باید با این قیچی‌های باغبونی دور باغ بچرخم. من و مادر هیچ‌وقت در مورد بوته‌زار با هم موافق نبودیم. روش من کوتاه کردن سرشاخه‌هاست اما اون زمین رو واسه کاشت زیرورو می‌کنه. اون به گیاه عشقه‌ش اجازه می‌ده همین‌طوری برای خودش رشد کنه اما من می‌گم اون گیاه دوست داره ساقه‌ش تو سایه باشه و سرش تو آفتاب. مامان اون رو سمت جنوب و توی خاک شنی خوابونده و حالا اونم رشد کرده رفته روی گیاهای آلپاین خونهٔ بغلی. بهش پیشنهاد دادم فردا خودم برم و براش یه تیکه از اون رو ببُرم ولی می‌گه: «فردا می‌رم بریجنورث»... همیشه همهٔ کارا رو می‌ذاره دقیقهٔ آخر بعدشم مجبور می‌شه تو آخرین لحظات با عجلهٔ زیاد انجامشون بده.

من پرسیدم که کی حاضره بره پیش مادربزرگ؟ اما مثه این بود که از یکی بخوای زیر برگهٔ سربازی رو امضا کنه...‌

باب سرگرم تمرین بدن‌سازی بود...

این چه کاریه واقعاً؟

هواپیمایی از بالای سر پرواز می‌کند. نانسی به‌آرامی آهی می‌کشد.

اون که تا الان با این چربی‌های اضافه مشکلی نداشته و من همیشه بهش می‌گم: «وقتی همدیگه رو بغل می‌کنیم من عاشق این چربی‌های پهلوی تو می‌شم» اما...‌

خب، من دوست دارم دخترا یه کم عجله کنند اما در حال حاضر اینگرید با مادربزرگ قهره، اونم به‌خاطر حرفایی که در مورد آرایش‌کردن بهش می‌زنه. پس فکر کردم که راحت‌تره اگه رونا رو بفرستم...‌ هر چند من همیشه رونا رو می‌فرستم جلو و اونم خیلی خوب رفتار می‌کنه پس سعی می‌کنم یه‌کم منصف باشم، برای همین خودم رو آماده کردم که با اینگرید سروکله بزنم باوجود اینکه می‌دونستم این روزا صحبت با اون مثل مذاکره با آتیلای خونخواره...‌

نفس عمیقی کشیدم اما یه دفعه اون بالا محشرکبرایی به‌پا شد...!

«دیگه چی شده؟» وسط این شلوغی بود که باب هم سریع از خونه زد بیرون...

این روزا اون خیلی آب‌زیرکاه شده و وقتی می‌ره بیرون دیگه نمی‌گه «خداحافظ نانسی عشق من.» خب تو منطقه جنگی یه برس ضخیم‌کنندهٔ ریمل مکس فاکتور از کمد شخصی آتیلا گم شده و مظنون شماره یک کیه...‌؟ اینگرید می‌ره اتاق رونا، از پشت موهاش رو می‌گیره و می‌کشه می‌آره سمت من. من جداشون می‌کنم و به رونا نگاه می‌کنم.

[می‌خندد.]

o_omobin
۱۴۰۱/۱۱/۰۳

این داستان درمورد دختر و پسریه که پسره فکر کنم کمی مریضه و دختره در مورد حسو حالش به آواز گنجشکان و تنهایی،صحبت های مادرش که فکر کنم مادرش از دنیا رفته واقعا کتاب جالبی بود و خیلی رمانتیک و

- بیشتر

حجم

۷۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۱,۶۰۰
۶,۴۸۰
۷۰%
تومان