کتاب یافتن آزادی
معرفی کتاب یافتن آزادی
یافتن آزادی نوشته امید اِسکوبی و کارولین دوراند با ترجمه زینب خواجهزاده به چاپ رسیده است. این اثر علاوه بر این که زندگی مگان مارکل را نقل میکند، نقدی دارد بر خانواده سلطنتی بریتانیا و رفتارشان با شاهزاده هری و مگان.
این کتاب رویدادهای بین سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ را روایت میکند که حاصل گزارشهای بیش از دو سال است. رویدادهایی که در صفحات این کتاب به تصویر کشیده شدهاند حاصل صدها ساعت مصاحبه و گفتوگوی نویسندگان با بیش از صد منبع است.
درباره کتاب یافتن آزادی
شکی نیست که عملکرد خانوادهٔ سلطنتی بریتانیا در مرگ تراژیک شاهدخت دایانا، نقش داشت. شاهزاده هری، پسر دوم دایانا،عقیده دارد جان همسرش، مگان مارکل هم مثل جان مادرش در خطر است. این کتاب هم به ماجرای آشنایی هری و همسرش می پردازد و هم به مسائلی که باعث شد آنها فرار را بر قرار ترجیح دهند.
امید اسکوبی نویسندهٔ اصلی کتاب که از خبرنگاران سلطنتی نزدیک به هری و مگان است با همکاری کارولین دوراند، خبرنگار سلطنتی همکارش، سعی دارد تا با اشاره به واقعیت زندگی این زوج، دلیل جدایی شان از خانواده سلطنی و خروجشان از انگلستان را توضیح دهد.
کتاب یافتن آزادی معتبرترین اتوبیوگرافی مگان مارکل است. نوشتن بیوگرافی در خانوادهٔ سلطنتی ممنوع است بنابراین مگان مارکل در ابتدا هرگونه همکاری با امید اسکوبی را انکار کرد اما او در یکی از دادگاههایش اعتراف کرد که در نوشتن کتاب بیوگرافیاش نقش داشته است.
خواندن کتاب یافتن آزادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به خواندن سرگذشتنامه، خاطرات و مستندهای تاریخی -سیاسی مخاطبان این کتاباند.
درباره نویسندگان کتاب یافتن آزادی
امید اسکوبی
امید اِسکوبی نویسندهٔ ساکن لندن است که بهعنوان ویراستار بخش سلطنتی هایپر بازار مشغول به کار است و با ایبیسی نیوز نیز همکاری میکند. او کارشناس برنامهٔ صبح بهخیر امریکا نیز هست. امید میزبان پادکست پرطرفدار هیرپاد نیز میباشد. او یکی از خبرنگارانی است که بهطور رسمی به پوشش اخبار جوانان سلطنتی انگلیس میپردازد و آنها را در تورهایشان همراهی میکند. اسکوبی دسترسی قوی به فعالیتهای جهانی ساسکسها دارد. امید اسکوبی فعالیتش را در بخش خانوادهٔ سلطنتی بریتانیا در روزنامهٔ آسویکلی اروپا شروع کرد و دانشآموختهٔ خبرنگاری در دانشگاه هنرهای لندن است.
کارولین دوراند
کارولین دوراند تهیهکننده و نویسنده است. او نزدیک به دو دهه اخبار کاخهای باکینگهام، کلارنس هاوس و کنزینگتون را پوشش داده است. کارولین در طول این دو دهه، مصاحبههای متعددی با اعضای خانوادهٔ سلطنتی ازجمله شاهزاده هری انجام داده است و با بخش سلطنتی رسانههای مختلف انگلیسی و آمریکایی ازجمله اُ، مجلهٔ اپرا و مجلهٔ اله کارکرده است. کارولین مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه کلگیت و مدرک کارشناسیارشدش را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده است.
بخشی از کتاب یافتن آزادی
هری و مگان تازه از ماهعسل مخفیانهٔ خود که با هواپیمای شخصی قرضگرفتهشده از یکی از دوستانشان به آنجا رفته بودند بازگشته بودند. آنها بیشتر سفر یک هفتهای خود را زیر نور آفتاب و در مکانی بسیار خصوصی گذراندند. هنوز هم بیشتر دوستانشان نمیدانند کجا رفتند.
در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸ درحالیکه هنوز بهعنوان تازهعروس و داماد شناخته میشدند، توماس مارکل مصاحبهای جنجالی با برنامهٔ تلویزیونی صبح بهخیر بریتانیا که بهصورت زنده پخش میشود، انجام داد. او که در اتاقی در یک هتل در سن دیگو حضور داشت راجعبه موضوعات مختلفی صحبت کرد. اگرچه در این گفتوگو به دلیل همکاریاش با پاپاراتزیها در انتشار عکسهای پیش از عروسی عذرخواهی کرد، اما گفته میشد برای این مصاحبهٔ تلویزیونی نیز مبلغ ده هزار دلار دریافت کرده است. وی گفت: «فهمیدم اشتباه بزرگی کردهام و جبرانش سخت است».
عجیب بود که انتظار داشت دخترش و هری او را ببخشند. مشاوران و دوستان نزدیک هری و مگان نمیدانستند باید در مورد مردی که یک بار دیگر چموشیاش را نشان داده چه کنند. کاخ بیش از هر چیز به رازداری و حریم خصوصی اهمیت میداد. یک منبع نزدیک به این زن و شوهر در مورد پدر مگان گفت: «من فکر میکنم حال او خوب نیست و در شرایط آسیبپذیری باشد. عملکرد روزنامهها و رسانههایی که دائماً هزینهٔ مصاحبهٔ بعدی را میپردازند، شرمآور است».
آخرین سرشکستگی که توماس برای این زن و شوهر به بار آورد بسیار وحشتناک بود. این زوج ماهعسل خود را عقب انداخته بودند تا بتوانند در مراسم هفتادمین سالگرد تولد شاهزادهٔ ولز که همزمان با مراسم گاردنپارتی در کاخ باکینگهام برگزار میشد شرکت کنند. شش هزار نفر ازجمله نمایندگان خیریهٔ موردحمایت چارلز، بیست گروه نظامی و کارکنان خدمات اورژانس کشور به نیمقرن فعالیتهای بشردوستانهٔ شاهزاده ادای احترام کردند. اگرچه تولد واقعی شاهزاده چارلز در ماه نوامبر بود، اما حضور هری و مگان در رویداد ۲۲ مه نشاندهندهٔ پیوند روزافزون چارلز و ساسکسها بود.
در سخنرانی بعدازظهر هری ضمن ادای احترام در مورد پدرش گفت: «اشتیاق و انرژی پدرم واقعاً مسری است. مطمئناً اشتیاق او، من و ویلیام را وادار کرده است تا درگیر مسائلی شویم که بسیار به آنها اهمیت میدهیم و هر کاری از دستمان برمیآید انجام میدهیم تا تغییری ایجاد شود. در حقیقت بسیاری از موضوعاتی که من و ویلیام اکنون بر رویشان کار میکنیم موضوعاتی است که پدرمان در طول بزرگ شدنمان، ما را با آنها آشنا کرد».
او در ادامه با مخاطب قرار دادن پدرش گفت: «بابا، درحالیکه میدانم شما خواستهاید امروز در مورد شما نباشد ـ مرا ببخشید اگر مانند زمانی که جوانتر بودم بازهم به حرفتان گوش نمیدهم ـ در عوض، من از همه میخواهم که برای فعالیت باورنکردنی شما در طول پنجاه سال از شما تشکر کنند. فعالیتهای شما باعث اعتمادبهنفس هزاران جوانی شده است که شاید زندگیشان را فوقالعاده شروع نکرده باشند اما اکنون فرصت تغییر آن را دارند یا کمپینهای شما برای مقابله با عواملی که سبب تغییرات آبوهوایی میشود آنهم مدتها قبل از اینکه دیگران در این باره صحبت کنند و یا از همه مهمتر، برای توانایی شما در گردهم آوردن مردم برای ایجاد تغییر. شما به ویلیام و من الهام بخشیدهاید و امروز که به اینجا نگاه میکنیم، میتوانیم بفهمیم که ما تنها نیستیم».
مگان دلایل خاص خود را برای تحسین پدرشوهرش داشت. کسی که در نبود پدرش او را در مراسم غریبانهٔ ازدواجش همراهی کرد. در آن زمان یک منبع مورد اعتماد گفت: «مگان شخصیت یک پدر حامی و دوستداشتنی را در چارلز پیدا کرده که واقعاً زندگی او را بهسمت بهترشدن تغییر داده است. شاهزاده فقط پدرشوهر او نیست بلکه پدر دوم اوست».
یکی از دوستان چارلز گفت: «شاهزادهٔ ولز بلافاصله به مگان علاقهمند شد. او یک آمریکایی جسور، باروحیه، با اعتمادبهنفس و زیبا است. چارلز زنان بسیار قوی و با اعتمادبهنفس را دوست دارد. مگان باهوش و زرنگ است و خودآگاهی عمیقی دارد و به همین دلیل است که میبینیم بهسرعت دوستی میان آنها شکل گرفت».
چارلز انرژی مگان را دوست داشت. منبع دیگری گفت: «شاهزادهٔ ولز همیشه به افراد هنرمند، مانند اِما تامپسون که سالها دوست او بوده علاقهمند است. مگان در همهچیز سرآمد بود. مهمتر از همه او با پسر کوچک محبوبش ازدواج کرده و باعث تکاملش شده است. چارلز از این اتفاق بسیار لذت میبرد و خوشحال بود».
شاید کامیلا نیاز همسرش به ارتباط خانوادگی را درک میکرد؛ زیرا در همان روزهای اول، کامیلا و چارلز به مگان اطمینان دادند که هنگام تجربهٔ پستیوبلندیهای زندگی در نظر عموم، موردحمایت قرار میگیرد. هر دو دلسوزانه در لحظات دشوار قبل از عروسی به مگان قوت قلب میدادند. در آن تابستان این زن و شوهر تعطیلات آخر هفتهٔ خصوصی خود را در قلعهٔ مِی میگذراندند. این قلعهٔ اسکاتلندی متعلق به ملکهٔ مادر۶۶۳ بود. او ارتباط نزدیکی با نوهاش، شاهزاده چارلز داشت. هری و مگان بیسروصدا به مدت پنج روز به کیتنس۶۶۴ در سواحل شمالی اسکاتلند رفتند. مگان در این قلعهٔ قرن شانزدهمی، دور از دسترس مردم، توانست لحظات خوبی را در کنار چارلز و کامیلا سپری کند.
مگان در تلاش بود تا قبل از ظاهر شدن دوبارهٔ پدرش در رسانهها با نقش جدیدش بهعنوان تازهترین عضو خانوادهٔ سلطنتی سازگار شود. او نهتنها با چارلز و کامیلا رابطهٔ نزدیکی داشت، بلکه در ۱۴ ژوئن در غیاب هری، در «سفری یکروزه» به همراه ملکه به چستر رفت. این دو نفر (به همراه چندین دستیار) یک شب را با قطار سلطنتی به سفر رفتند که برای عروس جدید سفر دلهرهآوری بود.
قطار سلطنتی امکانات ویژهای برای علیاحضرت ملکه داشت: اتاقخواب خصوصی برای ملکه و شاهزاده فیلیپ، (بالشهای صاف و ساده برای شاهزاده و بالشی با نشان سلطنتی و توردوزیشده برای ملکه) یک اتاق نشیمن با مبلمان راحتی که کوسنهای مخمل آن دستدوز است؛ یک میز ناهارخوری ششنفره؛ میز تحریری برای ملکه که بتواند روی یادداشتهایش کار کند و سیستم تعلیق هوای ثانویه. (راهبر قطار حدود ساعت ۷:۳۰ صبح با سرعت آهسته رانندگی میکرد تا اطمینان حاصل کند که در هنگام حمام کردن ملکه آب در وان باقی میماند.)
مگان از سخاوت ملکه بسیار سپاسگزار بود. برایش افتخار بود که پس از ازدواجش ملکه بهسرعت او را زیر پروبال خود گرفته است. با وجود اینکه کیت سالها پیش از ازدواج با ملکه آشنا شده بود اما ده ماه پس از عروسیاش با ویلیام، اجازه یافت تا ملکه را در رویدادی همراهی کند.
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
هیچ محتوای جذاب و تاثیر گذاری نداره محتوای کتاب به این صورته که یه سری گزارش های پی در پی نا مفهوم و نا مرتبط همراه با کلی اسامی آورده صد صفحه از کتاب رو خوندم و الان احساس میکنم
یکی از چرت ترین کتابهایی بود که توی تمام عمرم خوندم.حیف از وقت و پول که صرف این نوشته ها شود
Ali ;)