دانلود و خرید کتاب ۹۹ بادکنک قرمز الیزابت کارپنتر ترجمه مریم عربی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ۹۹ بادکنک قرمز اثر الیزابت کارپنتر

کتاب ۹۹ بادکنک قرمز

انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ۹۹ بادکنک قرمز

کتاب ۹۹ بادکنک قرمز نوشته الیزابت کارپنتر است که با ترجمه مریم عربی منتشر شده است. این کتاب داستان دزدیده شدن دو دختر در فاصله ۲۸ سال از همدیگر است.

درباره کتاب ۹۹ بادکنک قرمز

همه چیز با دزدیده شدن یکدختر بچه شروع می‌شود، دختری به نام گریس که به شیرینی فروشی رفته است و دیگر برنمی‌گردد، رسانه‌ها پر می‌شود از خبر و عکس دخترک. در همین زمان مگی خبر را می‌خواند و به یاد زویی می‌افتد، نوه ۸ ساله‌اش که ۲۸ سال پیش گم شده است. گم شدنی که نابودی خانواده‌شان را به همراه داشته است. آیا این دو دزدی به هم ربط دارد؟

هویت جورج مردی که در ابتدای کتاب یک دختر بچه را می‌دزدد کیست؟ آیا دزد هر دو کودک یک نفر است؟ این کتاب داستانی معمایی است که شما را با خود همراه می‌کند و به کشف یک معمای جنایی می‌برد.

خواندن کتاب ۹۹ بادکنک قرمز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ۹۹ بادکنک قرمز

و هر دو دستش را دراز می‌کند سمتم و می‌گوید: «من نه شیرینی دارم نه توله سگ. اسمم جورجه مامانت همیشه درباره‌ی من حرف می‌زنه، مگه نه؟ تو ایستگاه اتوبوس منتظرمونه. می‌گه می‌خواد غافلگیرت کنه، چون تو مدرسه بچه‌ی خوبی بودی.»

آرام به دماغش می‌زند و می‌گوید:«همه‌مون هم که می‌دونیم چی دلت می‌خواسته.«

در حالی که سعی می‌کنم از خوشحالی بالا و پایین نپرم می‌گویم:

«برام اسب خریدن؟»

واقعا چشمک می‌زند و انگشتش را روی لب‌هایش می‌گذارد. من هم سعی می‌کنم چشمک بزنم، اما یک چشمک کج و کوله از کار درمی‌آید. دستش را دراز می‌کند و من دستش را می‌گیرم. اجازه می‌دهد روی صندلی جلویی بنشینم، اما قرار می‌شود به مامان نگویم. از رادیو آهنگی پخش می‌شود که می‌شناسم: «نود و نه بادکنک قرمز». توی بدنم گرم می‌شود، چون مامان این آهنگ را زیاد می‌خواند. بعضی وقتها آن را به آلمانی می‌خواند "نوین اند نوینسیک" یا چیزی شبیه این. یک آهنگ قدیمی‌ است، اما من دوستش دارم جوری نگاهم می‌کند که انگار همه‌ی صورتم پر از لک شده. می‌گویم: «فکر کنم خوبه.»

مامان همیشه نگران من است. سه هفته‌ی پیش، وقتی نصفه شب بدجور سرفه‌ام گرفته بود، حمام داغ را برایم آماده کرد و به آمبولانس هم زنگ زد، اما چیز مهمی‌ نبود. درست وقتی که آهنگ دارد تمام می‌شود، اتومبیل را در یک پارکینگ کوچک کنار جاده نگه می‌دارد. بدون کلاه، پیرتر از قبل به نظر می‌رسد. دستش را می‌گذارد روی پیشانی‌ام‌« یک کمی‌ داغی.»

 همین که این را می‌گوید، احساس داغی می‌کنم. دارم می‌سوزم. برمی‌گردد به سمت صندلی عقب و کیسه‌ی پلاستیکی خرید را برمی‌دارد. نمی‌توانم اسم سوپرمارکتش را بخوانم، اما رنگ قرمز و سبزش برایم آشناست. فلاسکی درمی‌آورد و یک نوشیدنی می‌ریزد. می‌گوید: «بیا؛ مامانت این رو به من داد که اگه تو ماشین حالت تهوع گرفتی، بهت بدم.»

 بعد از آنکه نوشیدنی را خوردم، فنجان پلاستیکی را به او برمی‌گردانم، واقعا خسته‌ام. یک چیزهایی هست که باید به او بگویم. مثلا اینکه مامان هیچوقت از کسی به اسم جورج چیزی نگفته؛ و اینکه من هیچوقت توی ماشین حالت تهوع نمی‌گیرم. اما نمی‌توانم چیزی بگویم، چون دهانم دیگر کار نمی‌کند. سعی می‌کنم به او لبخند بزنم. به هر حال هم این چیزها را به او نمی‌گفتم، چون نمی‌خواهم ناراحتش کنم. یعنی رادیو را خاموش کرده؟ همه چیز ساکت است. نمی‌توانم جلوی بسته شدن پلک‌هایم را بگیرم.

نظرات کاربران

مهتاب
۱۴۰۰/۰۷/۰۵

لطفا این کتاب رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید

* Saba *
۱۴۰۱/۰۵/۱۳

یکی از بهترین کتابای ژانر معمایی که خوندم. معمولا اینجور کتابا قابل حدسن اما این یکی هر چقدر که فکر میکردم میدونم چی به چیه اشتباه در میومد. وسطای کتاب هم که کاااملا غافلگیر شدم. پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

Alireza Mogh
۱۴۰۲/۰۳/۰۴

یکی از غافل گیر کننده ترین کتابایی بود که خوندم عالی بود👌👌

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۵/۱۵

بهترین برای عاشقان ژانر معمایی💜💜 خیلی خفنه!

کاربر 3114636
۱۴۰۰/۰۶/۲۷

عالی

خانی
۱۴۰۲/۱۱/۳۰

کتاب کشش خوبی داره و راحت میتونید تو دو سه روز تمومش کنید. اگر بخوام از نقاط ضعفش شروع کنم اول اینکه تا وسطای داستان کتاب خیلی چیزی واسه ارائه نداره و بیشتر داره روزمرگی های شخصیت هارو شرح میده

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۲۰۰
تومان