کتاب ورق پاره های مهاجرت
معرفی کتاب ورق پاره های مهاجرت
کتاب ورق پاره های مهاجرت نوشته فریبا کاظمی، حکایتهای شنیدنی از یک مهاجر است که در انتشارات ورجاوند منتشر شده است. با این کتاب سرکی میکشیم به دنیای مهاجران و نگاهی میاندازیم به حال و روز واقعی آنانی که از کشور و وطنشان دور شدهاند.
درباره کتاب ورق پاره های مهاجرت
مهاجرت ماجرای عجیب و تجربهای غریب است. برای هرکس شکل مخصوصی به خود میگیرد و نمیتوان دو روایت مشابه پیدا کرد. تفاوتهای فرهنگی زیاد، دیدن چیزهایی که ندیدیم و ... همه سبب شدهاند تا هرکس به شکلی مهاجرت را تجربه کند. با اینحال در میان تمام این تجربههای متفاوت، نقاط اشتراکی است که مهاجران را بهم پیوند میدهد و خاطراتی مشترک و مشابه برایشان میسازد.
فریبا کاظمی در کتاب ورق پاره های مهاجرت، تجربههای خودش را از این سفر طولانی و دور و دراز نوشته است. سفری که از ایران چهارفصل آغاز شده و به کانادای سرد ختم شده است. او در این کتاب از روزهایی نوشته است که همراه با دیگر ایرانیان، عید نوروز را جشن گرفتهاند. مناسبتهایی را بیان کرده است که برای ما آشناست و در تکتکشان عشق به وطن و تلاش برای سازگار شدن با شرایط جدید نمایان است.
کتاب ورق پاره های مهاجرت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ورق پاره های مهاجرت کتابی است برای همه علاقهمندان به روایتهای کوتاه. چه آنهایی که طعم مهاجرت را چشیدهاند و نوشتههای این اثر را با دل و جان درک میکنند و چه آنهایی که از مهاجرت به جز نامش نمیدانند و دوست دارند، از حقیقت ماجرا، خبردار شوند.
بخشی از کتاب ورق پاره های مهاجرت
کسی اجازه ندارد به غازهای گردن دراز سیاه و قهوهای یا همان غازهای کانادایی، نان بدهد چون زیادی چاق میشوند و دیگر در فصل مهاجرت نمیتوانند به مناطق گرم، کوچ کنند. آنوقت در سرمای سخت زمستان گیر میافتند و ًمیمیرند و کمکم یکی از سمبلهای مهم کانادا (که عمدتا از حیات وحش نشأت میگیرند) از بین میرود.
فصل بهار، وقتی ردیفی از غازها با جوجههای زرد پودپودیشان تصمیم میگیرند از وسط خیابان رد شوند، رانندهها باید با صبوری رژه خونسردانه مداوم آنها را ببیند و از ُکووک ُکووک و راه رفتن بامزه آنها لذت ببرند. و در دل به درک بالای خود ببالند. امان از اینکه راننده کم حوصلهای برای غازها بوق بزند و باعث ترساندن جوجههایشان شود، آنوقت دیگران گمان میکنند که او تازهواردی است که هنوز ارزشهای کانادایی را نفهمیده است و وقتی ّاتومبیلشان از کنار اتومبیل او میگذرد، با چشم غرهای به او میفهمانند که جامعه چه انتظاری از او دارد.
خدا نصیب نکند! یکی از آشنایان ما در اوایل ورودش به کانادا، مدتی چشمش به تنه گوشتآلود این غازهای بیکسوکار دوخته میشود و از بیمصرف ماندن این همه گوشت شکار مجانی در دور و بر خودش افسوس میخورد، تا اینکه دلش طاقت نمیآورد و به دور از چشم همه، حتی زن و بچهاش، غازی را از پارک جلوی آپارتمانش میگیرد و توی کیسه میاندازد تا توی وان حمام به خدمتش برسد. بگذریم که چه تصویر خشنی مانند فیلمی از آلفرد هیچکاک، توی وان حمامش در نبرد با غاز بوجود آمده است.
خودش میگفت: «لامذهب! تمام وان پر از خون شده بود؛ اما خونش بند نمیآمد. به گمانم بیشتر از ده لیتر خون داشت.» وقتی او پرهایش را کنده، کف حمام پر از پرهای کوچک و بزرگ و نرم یا زبر شده بود. زن و بچهاش که از بیرون سر میرسند و چشمشان به هیکل خونی آقا و قطرههای خون پاشیده شده به در و دیوار میافتد، وحشتزده میشوند و خانم به تصور آنکه شوهرش کسی را کشته در جا غش میکند.
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام و عرض ادب از خواندن کتاب مزبور بسیار لذت بردم تجربیاتی خاص که باب آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم و قوانین مردمانی در کشوری دیگر را برایم بازکرد و این به نظر من اصلی ترین ویژگی این کتاب
واقعا جا داره از قلم روان نویسنده تشکر کنم؛ کتاب جالب و حاوی نکات ریز جذابی هست.
من از خوندن کتاب ورق پاره های مهاجرت بسیار لذت بردم. کتاب در مورد تجربیات نویسنده از زندگی در کاناداست. نویسنده قلم شیوایی داره و توصیفاتی که از اشیا، آدم ها و موقعیت ها ارائه میده بسیار روان و زیبا