🎈عالییییییییی🎈

من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و خیلی لذت بردم . این کتاب برای کسانی که وقت کم دارن ولی می خوان یک داستان جالب بخونن عالیه . تروی ، گیب و النا تنها افراد توی صف هستن و گیب پسر خیلی ساکتیه ولی طی داستان متوجه می شیم که برای سکوتش علت مهمی داشته و شخصیت اصلیش پشت دیوار سکوت قایم شده . داستان در صفحات آخر جنبه طنز می گیره و خواننده رو شگفت زده می کنه . من که دوست داشتم . 🙃

به نظرم وقت تلف کردن بود. داستان کلیشه‌ای و کاملا معمولی داشت و شخصیت پردازی نه چندان قوی. نکته جالب تر اینه که نویسنده عقاید خودش در مورد سری فلش بک های جنگ ستارگان رو، توی تک تک شخصیت های کتاب چپونده بود! یعنی عملا یک نفر هم توی این کتاب، فلش بک ها رو قشنگ و خوب نمیدونست و تنها کسی هم که از فلش بک ها خوشش میومد، اقرار میکرد که چون باهاشون خاطره داره و این چیزا، دوستشون داره نه به خاطر اینکه فلش بک ها خوش ساختن یا چنین چیزی. نمیدونم در مورد همنوایی اجتماعی چیزی میدونید یا نه ولی اگه میدونید، به نظرم همین قضیه همنوایی اجتماعی و این موضوع که هیچکس توی این کتاب فلش بک ها رو قابل قبول نمیدونه، باعث میشه اگه از فلش بک ها خوشتون بیاد احساس حماقت کنید. واقعا جنگ ستارگان رو دوست دارم خصوصا فلش بک ها رو، و یه جورایی این قضیه به نظرم توهین آمیز اومد.

خیلی کتاب ساده ایه خیلی حجم زیادی نداره ولی داستان آروم و قشنگی داره وفکر کنم کسایی که فیلم جنگ ستارگان رو دیدن و دوسش دارن خیلی از کتاب خوششون بیاد کاش طاقچه بقیه ی کتاب های رینبو راول هم قرار بده

کوتاه و باحال🙂

اسمش خیلی جذاب تر از داستانش است. بعد از خواندن کتاب مدام خودم را سرزنش می کردم که چرا این کتاب رو خوندم.

من این کتابو دارم و خوندمش بشدت جذابو خوبه خیلی پیشنهادش میکنم همه بخونن♡

من اصلا خوشم نیومد!!!!

کتاب 4 روز در صف برای تماشای جنگ ستارگان، اثری نوشته ی رینبو راول است که اولین بار در سال 2016 به چاپ رسید. اگر قلب النا را بگشایید، از آن «جنگ ستارگان» فوران خواهد کرد. وقتی او تصمیم می گیرد برای دیدن فیلم جدید جنگ ستارگان، در مقابل سینمای نزدیک محل خانه شان در صف بایستد، انتظار دارد که با جمعیت زیادی از طرفداران دوآتشه ی این مجموعه رو به رو شود. اما چیزی که النا اصلاً فکرش را نمی کند این است که او در صفی آخرین نفر خواهد بود که تنها سه نفر در آن حضور دارند. گشتن به دنبال دستشویی و ملاقات با کسی که ممکن است احساسات و علایق او را کامل درک کند نیز، قبل از این اصلاً به فکر او خطور نکرده بود. همه ی این دلایل کافی هستند تا النا را از ایستادن در صف منصرف کنند اما او برای دیدن عشق اصلی زندگی اش به این جا آمده و آب و هوای بد و پسری اعصاب خرد کن، به هیچ وجه نمی توانند مانعی بر سر راه او باشند. «اگه جنگ ستارگان رو دیده باشید و طرفدار دواتیشه اش باشید ، این کتاب برای خود خود شما نوشته شده، شما دوست عزیز...»

کتاب دارای جذابیت بسیار کمی بود من خیلی جنگ ستارگانو دوست دارم و بنظرم باعث می شد دید افرادی که هیچ آشنایی با جنگ ستارگان ندارن نسبت به این سری فیلم تغییر کنه ( در واقع دید خوبی در آنها ایجاد نمی کند) در کل زیاد خوشم نیومد.