دانلود و خرید کتاب صوتی بلندیهای بادگیر
معرفی کتاب صوتی بلندیهای بادگیر
کتاب صوتی بلندی های بادگیر نوشتهی امیلی جین برونته و حکایتی تخیلی از تلفیق عشق و نفرت در اسکلههای مهآلود یورک شایر است. هسته اصلی داستان را عشق پرشور کاترین ارنشاو و هیث کلیف تشکیل میدهد که با شدت و حرارت توصیف میشود. عشق از کودکی بین آنها جوانه میزند اما کاترین با شروع جوانی، جذب چیزهای جدیدی مثل رفاه، موقعیت اجتماعی و یا زندگی با همسری درخور شده و به ادگار علاقهمند میگردد. ادگار توانایی فراهم کردن زندگی تجملاتی و نیازهای کاترین را دارد و هیث کلیف که توانایی تحمل این شرایط را ندارد، صحنه را موقتا ترک میکند و همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود، اما داستان اینجا به پایان نمیرسد. این کتاب صوتی جمله به جمله پر از تجربه عشق، جدایی، نفرت، انتقام، فاصله طبقانی، روابط پیچیده و حادثههای پی در پی است.
بلندیهای بادگیر را پرویز پژواک به فارسی برگردانده است و نسخه صوتی آن محصول انتشارات آوانامه است.
درباره کتاب صوتی بلندی های بادگیر
کتاب بلندیهای بادگیر در ایران تحت عنوان عشق هرگز نمیمیرد نیز شناخته شده است. این کتاب تنها رمان امیلی جین برونته بود که در سال ۱۸۴۷ به چاپ رسید. در ابتدای انتشار از این کتاب استقبال درخشانی نشده و منتقدین سرسختی داشته که معتقد بودند چارچوب کتاب ناشیانه نوشته شده و موضوع آن را وحشیانه و حیوانی میدانستند؛ ولی بعدها به عنوان یکی از بهترین رمانهای انگلیسزبان شناخته شد. شروع کتاب صوتی بلندی های بادگیر به این شکل است که شخصی برای اقامت در وادرینگهایتس آمده و برای آشنایی به منزل صاحبخانه میرود. پس از برخورد با فردی ترشرو و متفاوت از جامعه انگلیسی آن زمان، کنجکاو شده و با پرسوجو از خدمتکار قدیمی خانه الن دین و منابع دیگر، کمکم از اسرار صاحبین خانه سر در میآورد.
داستان کتاب صوتی بلندیهای بادگیر از این قرار است که در گذشته، صاحب عمارت که دختری به نام کاترین و پسری به نام هیندلی داشته، پسری به نام هتکلیف را به سرپرستی میگیرد، هرچهقدر این پسر با کاترین خو میگیرد، آبشان با هیندلی به یک جوی نمیرود. هیتکلیف از کودکی رگههایی از خشونت از خود نشان میدهد و هیندلی هم دشمنی و تحقیر را بر او بیشتر و بیشتر میکند. این شروع تغییرات خوبی برای هیچکدام از اعضای خانواده نیست. ماجرا تا آنجا پیش میرود که هیندلی ارتباط بین کاترین و هیتکلیف را قدغن کرده، و با خانوادهای سرشناس لینتون رفت و آمد را شروع میکنند؛ و کاترین جذب ادگار پسر خانواده میشود...
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب صوتی بلندی های بادگیر را به دوستداران کتاب در سبک رمانتیسم کلاسیک و گوتیک پیشنهاد میکنیم. نثر این کتاب در عین ادبی بودن ساده و روان است.
چرا باید کتاب صوتی بلندی های بادگیر را بشنویم؟
اگر به رمانهای عاشقانه نثر ادبی علاقهمند هستید، کتاب صوتی بلندیهای بادگیر بهعنوان عاشقانهترین رمان انگلیسی مشهور است و خواندن آن به شدت توصیه میشود. صد البته حیف است که جایش در لیست کتابهای خواندهشدهی طرفداران این ژانر خالی باشد. این کتاب الهامبخش کتب و فیلم و نمایشهای بسیاری بوده و سرشار از تب و تاب شور جوانیست.
درباره امیلی جین برونته
امیلی جین برونته نویسنده و شاعر معروف انگلیسی، جولای ۱۸۱۸ در غرب یورک شایر انگلستان به دنیا آمد. امیلی کودکی بسیار سخت و محرومی را سپری کرد. پدرش پاتریک برونته کشیشی ایرلندری بود و به اقتضای کارش در شهرهای مختلفی اقامت داشتند. یکی از این جابهجاییها به محدوده هاورث انجام گرفت؛ هاورث از لحاظ ادبیات و زبان غنی بود و شکوفایی ادبی کودکان را شکوفا نمود. این مساله نقش کلیدی در حرفه آینده فرزندان داشت.
امیلی در سه سالگی مادرش ماریا برانول را بر اثر بیماری سرطان و بعد دو خواهر بزرگترش به نامهای ماریا و الیزابت را به خاطر گرفتن بیماری واگیردار حصبه یا سل در مدرسه از دست داد. او دو خواهر دیگر به نامهای آن و شارلوت داشت؛ از شارلوت جوانتر و از آن بزرگتر بود و آنها نیز نویسندهی کتابهای معروفی مثل جین ایر و اگنس گری شدند. یک برادر هم به نام پاتریک برانول داشتند که نویسنده و نقاش شد.
بعد از مرگ مادر بچهها هر کدام بهنوعی به حال یکدیگر در تاریکی ارتفاعات دورافتاده یورک شایر رها شدند و معمولا وقت خود را صرف نوشتن و گفتن داستان عاشقانه برای یکدیگر میکردند و بازیهایی تخیلی اختراع میکردند که در خانه یا اسکلههای متروکه انجام میشد. همچنین آنها سه سرزمین تخیلی برای داستانهای خود ساخته و نامگذاری کردند. به جز امیلی که به همراهی شارلوت یک سال تحصیلی به مدرسه دختران روحانی در لنکشایر رفت، به علت دوری از فضای بیماریهای واگیردار در خانه درس میخواندند.
خواهران برونته با وجود نداشتن تحصیلات آکادمیک، به منابع ادبی و روزنامههای خوبی دسترسی داشتند و در جوانی معلم و معلم سرخانه شدند. آنها تصمیم گرفتند که مدرسهای دخترانه در شهر خود تاسیس کنند و به این خاطر جهت یاد گرفتن زبانهای خارجی به بروکسل رفتند اما با شنیدن خبر فوت عمهشان که بعد از مادر از آنها مراقبت مینمود به شهر خود بازگشتند، اما شاگردی نداشتند. خوی پرشور امیلی در بروکسل خیلی محبوب بود.
امیلی جین برونته احتمالا سرشناسترین فرزند خانواده بود، اما به این دلیل که او بسیار محتاط و ساکت بود، از گذشتهاش چیز زیادی باقی نمانده است. تنها یادگار او رمانش است که آن هم به جای معرفی بیشتر خالق خود، اسرارآمیز است.
نام هنری او الیس بل بود. او جمعا دو کار به نامهای بلندیهای بادگیر و اشعار کارر، الیس و اکتون بل در کارنامه خود داشت که توسط سه خواهر مشترکا نوشته شده است. به این صورت که یک بار شارلوت متوجه شعری از امیلی شد، و پس از آن متوجه استعداد شاعرانگی خود شدند و تصمیم گرفتند با هم کتاب شعری را چاپ کنند که جمعا ۵۰ پوند برایشان هزینه برداشت و تنها دو نسخه از آن فروخته شد. در این کتاب ۲۱ شعر از امیلی جین برونته به چشم میخورد که بعدها نظر منتقدان را قویا به خود جلب کرد.
وضعیت سلامتی امیلی تنها یک سال بعد از چاپ تنها رمانش، بلندیهای بادگیر، بسیار وخیم شده و نفس کشیدن برایش سخت شده بود. سرانجام سال ۱۸۴۸، در سی سالگی جان خود را بر اثر بیماری سل از دست داد. بیماریای که در داستان خود به مراتب از آن صحبت کرده بود.
نقدها
کتاب بلندیهای بادگیر در عین حال که از بهترین رمانهای انگلیسی شناخته میشود، مورد نقدهایی به علت ترویج خشونت روانی و فیزیکی، از جمله آزار خانگی و ارزشهای سنتی مذهبی-اجتماعی قرار گرفته است. همچنین منتقدان آن را همزمان اثری جذاب و جالب توجه، در عین حال ترسناک و پر از تناقض میشناسند. در نظر آنها پدید آمدن این اثر یکباره و احتمالا اتفاقیست و دیدگاهی عجیب و غیرمنطقی در خصوص عشق و احساسات دارد. عشق در آن به صورت برجستهای معصوم و غمانگیز است و اندوه در صفحات کتاب مثل بهمن بزرگ و بزرگتر میشود.
اقتباسها از رمان بلندیهای بادگیر
جالب است که اکثر منتقدان همنظرند که فیلمهای ساختهشده از روی رمان بلندی های بادگیر، شباهت زیادی به کتاب ندارد و فیلم نمیتواند آنطور که باید حق مطلب را ادا کند. یکی از دلایلش این است که برای درک بهتر فیلم در مدت زمان کم، میبایست از فلاشبکهای زیادی استفاده شود. دیگر اینکه برای به تصویر کشیدن داستان، نیاز به سه نسل از هنرپیشگان وجود دارد، در نتیجه ساختار روایی پیچیده و پرهزینه میشود. ولی هیچکدام از این موارد مانع هنرمندان نشده و تاکنون حداقل ۲۲ فیلم و سریال با الهام و یا از روی این کتاب ساخته شده است؛ اولین آن در سال ۱۹۲۰، و آخرین آن در سال ۲۰۲۲. در بین همه نسخ، فیلم سال ۱۹۶۲ و سپس ۱۹۲۰ (اولین نسخه) بیشترین امتیاز را از کاربران در سایت IMDb کسب نمودهاند.
ترجمههای مختلف کتاب بلندیهای بادگیر
کتاب بلندیهای بادگیر پنج ترجمهی فارسی از پنج مترجم و ناشران مختلف دارد:
- علی اصغر بهرام بیگی (نشر علمی و فرهنگی، نشر جامی) (با نام دیگر: (عشق هرگز نمی میرد))
- نوشین ابراهیمی (نشر افق)
- رضا رضایی (نشر نی)
- نگار غلامپور (نشر روزگار)
- سعیدا زندیان (نشر قدیانی)
قدیمیترین ترجمه مربوط به آقای بهرامبیگی در سال ۱۳۳۵ و جدیدترین ترجمه تاکنون از خانم سعیدا زندیان در سال ۱۳۹۶ میباشد. همچنین گفته میشود ترجمهی آقای رضایی نزدیکترین ترجمه از لحاظ ادبی به اثر اصلی میباشد.
در بخشی از کتاب صوتی بلندیهای بادگیر میشنویم
بامداد یک روز خوش آخر بهار اولین کودک مقبول و نازنینی که پرستاریاش به عهدهی من محول میشد، و به عبارت دیگر آخرین فرد خانوادهی قدیمی ارنشاو، به دنیا آمد. من با سایر خدمتکاران، با مزرعهای که تا خانه، فاصلهی زیادی داشت، مشغول جا به جا کردن علوفهها بودم. و یکدفعه سر وکلهی دخترکی که معمولا صبحانهی ما را میآورد، یک ساعتی زودتر از ساعت معهود پیدا شد. دخترک همانطور که میدوید و نزدیک میشود مرا صدا میکرد. وقتی نزدیک رسید نفس نفس زنان گفت: «آه! چه بچهی مقبول و مامانی! من تا کنون پسربچهای به این قشنگی ندیدم. اما دکتر میگوید مادرش رفتنی است و عمر زیادی نخواهد داشت. من از خود دکتر شنیدم که به هیندلی میگفت همسرش چندسال اخیر را مسلول بوده است و حالا که بچه به دنیا آورده است، امیدی به زنده ماندنش نیست...»
زمان
۱۸ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۹۹۴٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۸ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۹۹۴٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
من سال ها پیش نسخه چاپی این کتاب را با ترجمه عالی خونده بودم ، به یاد سالهای نوجوانی نسخه صوتی را گرفتم اما هزاران حیف بابت این ترجمهٔ بسیار بد ، گرامرهای غلط ، استفاده های بیجا و اشتباه
عشق و نفرت «بلندیهای بادگیر» تنها اثر نویسندهی سرشناس انگلیسی، «امیلی برونته» است که در آن به شرح داستان عشق «هیث کلیف» و «کترین ارنشاو» میپردازد. «هیث کلیف» که نوزاد کولیزاده و رها شدهای در خیابان است توسط «ارنشاو» به فرزندی
گویندگی کتاب خیلی خوب بود، داستانش رو هم تقریبا دوست داشتم اما خیلی اطناب داشت و خسته کننده بود:)) برای ادامه دادنش خیلی تلاش کردم
قطعا این کتاب رو به هر کسی که عاشق ادبیاته توصیه میکنم ولی اصلا با این ترجمه نه حیف شده این اثر فوق العاده
اجرای خانم پاک ذات و آقای سلطان زاده فوق العاده بود❤️
واقعا نمیدانم چطور این کتاب شاهکار ادبی لقب گرفته است؟!!! بسیار خسته کننده است با چند شخصیت روان پریش! با سرعت صوت بالا و با اکراه تا آخر گوش دادم!
یک عاشقانه عالی
اصلا شخصیت های داستان و رفتارهایشان برام قابل درک نبود همه رفتارهای عجیب و به دور از عقل، الان دیدم یک نفر نوشته بود شخصیت های روان پریش بنظر من هم همینطوره شخصیت های داستان یک موج خود آزاری و
داستان خوب شروع شد و گویندگی هم بد نبود اما گویندگی آرمان سلطان زاده زیاد نبود. اطناب زیاد داشت و از یک جایی به بعد حوصله سر بر بود. اگه کتاب صوتی نبود مطمئن نیستم که تمومش میکردم.
بهترین کلاسیک این کتاب رو بخونید ، گوش بدهید و با این کتاب خیالپردازی کنید من که غرق این داستان شدم دلم میخواد توی دشتهای وادرینگ هایتس با اسبم قدم بزنم و نسیمی خنک موهایم را نوازش کند....