دانلود و خرید کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین
معرفی کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین
کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین نوشتهٔ غسان کنفانی و ترجمهٔ مریم نفیسی راد است. آرمان سلطان زاده و مهدی صفری و جمعی از گویندگانْ گویندگی این مجموعه داستان کوتاه صوتی را انجام دادهاند و آوانامه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین
کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین برابر است با یک مجموعه داستان کوتاه معاصر فلسطینی. این کتاب صوتی شامل ۱۲ داستان کوتاه از نویسندهٔ سرشناس فلسطینی، غسان کنفانی است. این نویسنده در داستانهای مختلف خود درد و رنج ملت فلسطین را از زوایای گوناگونی نشان داده است؛ گویی میخواهد داستان بازتابی از درد و رنج واقعی انسانی باشد. این مجموعه داستان دومین تلاش غسان کنفانی برای ایجاد چشماندازی نوآورانه دربارهٔ دورنمای فلسطین است که با واژگانش سعی در ترسیم آن دارد. عناوین داستانهای این مجموعه عبارت است از «دورتر از مرزها»، «افق پشت دروازه»، «اسلحهٔ حرام»، «سه نامه از فلسطین» («نامهای از رمله» و «نامهای از طیره» و «نامهای از غزه»)، «سبز و سرخ»، «مبارزه»، «رودِ خون»، «مرگ بر موجود بینظیر»، «سرزمین پرتقالهای غمگین» و «هیچ» و... .
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
شنیدن کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فلسطین و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره غسان کنفانی
غسان کنفانی با نام کامل «غسان فائز کنفانی» در ۹ آوریل ۱۹۳۶ در عکا به دنیا آمد. او نویسنده و روزنامهنگار مشهور فلسطینی و یکی از اعضای رهبری جبههٔ مردمی برای آزادی فلسطین بود. غسان کنفانی از نویسندگان توانای حوزهٔ اجتماعی فلسطین و ادبیات داستانی عربی بود که آثار تأثیرگذارش به دور از شعارزدگی، مفاهیم عمیقی را دربارهٔٔ زندگی بیان میکنند. او سومین فرزند «فائز عبدالرزاق» بود که در جنبش ملی بر ضد اشغال بریتانیا فعالیت داشت. تحصیلات اولیه را در مدرسهٔ فرانسویزبان میسیونرهای کاتولیک در شهر یافا سپری کرد. بهدلیل جنگ عربها و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ غسان همراه با خانواده مجبور به مهاجرت شد و پس از اقامت کوتاهی در لبنان، به سوریه رفتند و در دمشق بهعنوان پناهندهٔ فلسطینی سکنی گزیدند. دورهٔ متوسطه را آنجا سپری کرد. در سال ۱۹۵۲ در رشتهٔ ادبیات عرب دانشگاه دمشق ثبتنام کرد. غسان کنفانی در ۸ ژوئیهٔ ۱۹۷۲ در یک حادثهٔ تروریستی موساد، در بیروت، با انفجاری بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، همراه با خواهرزادهاش ترور شد. رمان «مردانی در آفتاب» یکی از آثار داستانی اوست.
بخشی از کتاب صوتی سرزمین پرتقال های غمگین
«پرستار بازویش را کشید و او را با خود همراه کرد. برای اولینبار، مرد احساس الفت کرد... از آن لحظه که ضربهای محکم به پشتِ گردنش وارد شد. سپس ماشین ارتش او را به بیمارستان منتقل کرد، احساس راحتی میکرد چون لباس نظامیاش را از تنش درآورده بودند و درعوض لباس عجیبی به تنش کرده بودند... ولی تمایل نداشت حدس بزند، چه زمانی این اتفاق افتاد...
- دو نفر را کشتی...
- چه کسی؟
- تو... وقتی شلیک کردی... دو نفرشان را کشتی...
- غافلگیر شدهای؟ هنگامیکه آدمی شلیک میکند، آن گلوله بهسوی هدفی شلیک شده است...
- ازعمد شلیک کردی؟
- اوووف! پس چه فکر میکردی؟
- فکر میکردم دلیلش فروپاشی روانی است.
- چه فرقی میکند؟
- فرقش این است: شخصی که دچار فروپاشی روانی است، این کار را ازعمد نمیکند...
ناگهان مرزبان ایستاد و تارهای خانۀ عنکبوت پاره شدند و عنکبوت در جایش تکان خورد و کوشید تارهای پارهشده را ترمیم کند...
- آنها فکر میکنند من ازعمد این کار را نکردم؟
- بله!
- خیر! عمدی بود.
- اگر چنین حرفی را به آنها بزنی، زندانیات میکنند. بهتر است جلوی زبانت را بگیری...
عنکبوت بهطور جدی و دیوانهوار مشغول بود و در پیشانی مرزبان، ضجه سر داد. مرزبان خیال کرد چیزی نمانده نقش بر زمین بشود... دور بزرگی پیرامون خودش زد و سپس برگشت به همان جایی که بود.
- چرا میخواهند بگویم عمدی نبوده؟
- چون عملی اشتباه است.
مرزبان محکم پا کوبید و پرستار خواست بازویش را بکشد ولی او خودش را کشید و نپذیرفت. تارهای بیشتری از خانۀ عنکبوت پاره شدند.
- میخواهی چیزی به تو بگویم؟
- خیر! میخواهم همراه من بیایی... کل روز را از دست دادیم...
- پیش از آنکه چیزی به تو بگویم، راه نمیافتم.
- بسیار خُب! بگو!
- من دچار این فروپاشی روانی هستم؛ چون عمدی شلیک کردم، مگر نه؟!
- بله!»
زمان
۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۳۲۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
حجم
۳۲۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
این کتاب زیبا از غم فلسطینیها میگوید سپاس عجب داستانهایی 💔برای اولین بار آوانامه این کارو کرد سپاس از اوانامه