دانلود و خرید کتاب صوتی کاش کنارم بودی
معرفی کتاب صوتی کاش کنارم بودی
کتاب صوتی کاش کنارم بودی نوشتهٔ رنه کارلینو و ترجمهٔ بهاره نوبهار است و با صدای نگین خواجه نصیر توسط انتشارات ماه آوا منتشر شده است.
درباره کتاب صوتی کاش کنارم بودی
کاش کنارم بودی داستانی تکاندهنده و واقعی دربارهٔ عشق، اثر رنه کارلینو، فیلمنامهنویس و نویسندهٔ آمریکایی است. داستان از این قرار است که شارلوت در یک کافه رستوران به اسم بلکبرد در لوسآنجلس کار میکند. او که با همکارش هلن، دوست و همخانه است، در زندگی خیلی موفق نبوده و شغلها و روابط خوشایندی نداشته است. شبی پس از کار سخت در رستوران، شارلوت و هلن که تازه با دوست پسرش بههم زده برای وقتگذرانی به یک بار نزدیک میروند. هلن که حسابی افسرده است در نوشیدن زیادهروی میکند و موقع برگشت سعی میکند با جوانی که در حال رفتن به خانهاش است، طرح دوستی بریزد اما چیزی که اتفاق میافتد، متفاوت است. جوان خوشتیپ که اسمش آدام و کارش نقاشی است، ظرف چند نگاه و چند کلمه حرف از شارلوت خوشش میآید و همان شب باهم قراری در بار کنر، همان بار نزدیک خانه، میگذراند. این آشنایی ناگهانی و رد و بدل شدن چند نگاه و سخن کوتاه به اتفاقی بزرگ تبدیل میشود. شارلوت در رابطهٔ کوتاهش با آدام به دریافتهای تازهای از خودش و زندگی میرسد و آدام باعث میشود شارلوت پی ببرد اگر تا به حال رابطهٔ موفقی نداشته به دلیلی تفکرات منفی خودش بوده است. چند ماه بعد وقتی سروکلهٔ سز، بازیکن جذاب بیسبال پیدا میشود، شارلوت با او وارد رابطهای معنادار میشود اما هنوز نمیتواند از خیال آن شبِ شورانگیز با آدام رها شود. درواقع آدام در زندگی شارلوت منبع الهام و شور زندگی میشود حتی وقتی که دیگر وجود ندارد.
این کتاب صوتی پر از حسهای عمیق، از ابتدا تا انتهاست. مخاطب از ملاقات با خانوادهٔ شارلوت لذت میبرد، جذب دوستی هلن و شارلوت میشود و مشتاق است تا آنچه را میان شارلوت و آدامِ مرموز اتفاق میافتد کشف کند.
شنیدن کتاب صوتی کاش کنارم بودی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران رمان خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی کاش کنارم بودی
سهشنبهها در کافهٔ بلکبرد، روز سوپ ترتیلا بود. در ازای چهار دلار و نود و پنج سنت ناقابل بدون محدودیت کاسه را دوباره پر میکردند. برای عاشقان سوپ ترتیلا خیلی محشر بود. پیشخدمت بلکبرد بودن خیلی وحشتناک بود.
حقهٔ رستوران در این بود که از کاسههای دهانگشاد و کمعمق استفاده میکرد و باعث میشد مقدار سوپ درست و حسابی به نظر بیاید درحالیکه هر کاسه چند قاشق بیشتر نبود. مشکل این بشقابها ـ که بهجای کاسه جا میزدند ـ این بود که نمیشد روی سینی جابهجایشان کرد؛ چون سوپ لبپر میخورد و همانطور که انتظار میرفت هر بار که از آشپزخانه به میز مشتری میرسیدی، حتماً از لبههایش سر ریز میشد و اصلاً مهم نبود که دستانت بلرزد یا نه. جک، صاحب مغازه، و برادر چاق کوچکش که به جون ـ جون مشهور بود (میدانم، مسخره است)، اصرار داشتند که سینیها را بالا نگه داریم، مثل پیشخدمتهای رستورانهایی که کفش اسکیت میپوشند. میگفتند، اینطوری جذابتره.
اگر کسی ترتیلا در کاسهٔ «گود» سفارش میداد، باید با پررویی تمام پرچم کوچک سر پایهٔ پرچم را که به میز پیچ شده بود بالا میبرد. این شیوه واقعاً زشت بود، ولی جک و جون ـ جون به خواستهٔ دلخواهشان رسیدند: هیچکس اصلاً، حتی یک مرد صد و پنجاه کیلویی که عاشق تکس ـ مکس هست، بیشتر از دوبار پرچم را بلند نمیکرد. خیلی مایهٔ خجالت بود.
متأسفانه ترفند جذب مشتری به رستوران، بدون آنکه صاحبمغازه پولی از دست بدهد، باعث میشد مشتریانی که انعام خوبی میدادند به کافه نیایند، بنابراین سهشنبهها برای پیشخدمتهای بلکبرد روز ورشکستگی بود. ما اصلاً پول درنمیآوردیم و همیشه با یکعالمه سوپ ترتیلا که روی بلوز تاکسیدو سفیدمان میریخت به خانه میرفتیم (بله، ما در یک رستوران کوچک، لباس تاکسیدو میپوشیدیم و پاپیون میزدیم؛ به نظرم بیشتر برای جذب مشتری). این سهشنبه از همه بدتر بود.
زمان
۷ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۴۱۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۴۱۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
داستان متوسط با گویندگی عالی داشت! بیشتر به این اشاره داشت لحظه را زندگی کن تا در لحظه زندگی کنی
داستان متوسط گوینده توانا و خارق العاده
گویندگی کتاب عالی بود، اوایل داستان خیلی خوب شروع شد ولی متاسفانه روند داستانی خوبی نداشت و اصلا محتوای جذابی نداشت..
برخلاف بعضی کتابها، پایانش سرهم بندی نشده بود. البته از جمله داستانهایی نیست که دنبال اتفاق خاصی در اون باشید. اما به هر حال تا حدی هم میشه گفت درس زندگی داره، یک رمان دلنشین با گویندگی خوووب خانم خواجهنصیر.
ها نفهمیدم یعنی چی لحظه رو زندگی کن