دانلود و خرید کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟

کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟ نوشته آلن دوباتن، یکی از کتاب‌های مجموعه مدرسه زندگی است. این کتاب جوانان را در زمینه حرفه، پول و آینده، راهنمایی می‌کند. نسخه صوتی این اثر را با ترجمه محمد هدایتی و صدای علی غفاری می‌شنوید.

کتاب می خواهم چه کاره شوم؟ از مجموعه کتاب‌های مدرسه زندگی است. موسسه مدرسه زندگی در نقاط مختلف دنیا فعالیت می‌کند و خدماتی در حوزه روان‌شناسی در قالب کلاس، فیلم‌سازی، همایش و .... می‌دهد. یکی از خدمات موسسه هم انتشار کتاب‌هایی در باب مهم‌ترین مسایل حیات فرهنگی و عاطفی معاصر است.

درباره کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟

می خواهم چه کاره شوم؟ سوالی است که آدم‌ها به تازگی از خودشان می‌پرسند. زیرا که مفهوم کار کردن برای آدم‌ها تغییر کرده است. در گذشته عموما آدم‌ها به همان شغلی مشغول می‌شدند که والدینشان مشغولش بودند. اما امروزه تعداد آدم‌هایی که راه و روش پدرشان را پیش می‌گیرند، کم شده است. جوانان و نوجوانان احتمالا این سوال را بیشتر از خودشان می‌پرسند. آن‌ها احتمالا سوالات دیگری هم دارند. مثلا نگاه مدرنِ ما به مقولهٔ شغل از کجا آمده؟ پیش از این در تاریخ، مردم دربارهٔ کسب‌وکارشان چطور فکر می‌کردند؟ فرق آرزوهای ما با امید و آرزوهای پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان در چیست؟ دقیقاً از کی چنین بلندپرواز و جاه‌طلب شدیم؟

آلن دوباتن که متخصص پاسخ دادن به سوالات این‌چنینی با زبان ساده است، با نگاهی جامع که فلسفه، تاریخ و نظریات اقتصادی را دربرمی‌گیرد، به این پرسش‌ها جواب می‌دهد. علاوه بر این، سوالاتی دیگر مانند چرا فوتبال گاهی شغل است و گاهی فقط سرگرمی؟ چرا به بازیکنان حرفه‌ای حقوق‌های افسانه‌ای می‌دهند و در مقابل، درآمد یک پرستار چندان بالا نیست؟ اگر قرار باشد مشاغل دردی را از مردم دوا کنند و مسئله‌ای را حل کنند، فوتبال چه مسئله‌ای را حل می‌کند؟ نیز پاسخ می‌دهد.

علاوه بر این، کتاب می خواهم چه کاره شوم؟ از تبلیغات نیز سخن می‌گوید و مخاطبانش را با طرز کار آن آشنا می‌کند و به آن‌ها می‌آموزد چگونه تسلیم آن نشویم. موضوع بدیع و جدید دیگری که در این کتاب مطرح می‌شود، مشاغل پیدا و پنهان است. در نهایت، این کتاب ذهن مخاطبان را به طرزی وسیع گسترش می‌دهد و به انتخاب‌های آنان وسعت می‌دهد.

کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

شنیدن کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟ برای تمام نوجوانان و جوانان مفید و موثر است. زیرا به آنان در انتخاب مسیر زندگی‌شان کمک می‌کند. 

درباره آلن دوباتن 

آلن دوباتن، نویسنده، فیلسوف، موسس مدرسه زندگی و مجری تلویزیونی ساکن بریتانیا، متولد ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ است. او در سال ۲۰۰۳ ازدواج کرده است و دو فرزند پسر دارد.

آلن دوباتن در سال ۲۰۰۸ به عضویت هیئت مؤسس یک سازمان جدید آموزشی با نام مدرسه زندگی درآمد. او در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل کرده بود اما دوره دکتری را نیمه تمام گذاشت تا بتواند به نوشتن کتاب‌های فلسفی ساده بپردازد. اولین کتابی که از او منتش شد، جستارهایی درباب عشق نام داشت. این اثر در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد و به سرعت در لیست کتاب‌های پر فروش قرار گرفت و بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت.

بسیاری از آثار آلن دوباتن به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. یک هفته در فرودگاه، اخبار، تسلی بخشی‌های فلسفه، جستارهایی در باب عشق، سیر عشق، هنر سیر و سفر، در باب اعتماد به نفس و پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند، از مشهورترن آثار او است.

بخشی از کتاب صوتی می خواهم چه کاره شوم؟

در جاهای بسیاری از کتاب مقدس و تاریخ مسیحیت، به مواردی برمی‌خوریم که خداوند با انسان‌ها صحبت می‌کند و از کارهایی می‌گوید که انسان‌ها باید در زندگی انجام دهند. این همان اتفاقی است که به طرق مختلف برای موسی، جان باپتیست، مریم مقدس، سانتا ترزای آویلا، سنت فرانسیس آسیزی و مارتین لوتر رخ می‌دهد؛ یک روز صدای خداوند را می‌شنوند که به ایشان دستور می‌دهد و می‌خواهد تا کار خاصی را برای او روی زمین انجام دهند. این کار می‌تواند دایرکردن یک صومعه باشد، یا بیرون‌بردن یهودیان از مصر یا کمک‌کردن به فقرا. صدا کاملاً روشن است، با یقین از این می‌گوید که چه‌کار باید انجام شود، و اینکه افراد مذبور کاملاً مناسب این کار هستند و جای هیچ شک‌وتردیدی هم نیست.

ایدهٔ فوق قطعاً عجیب است و اگر فردی مذهبی نباشید اصلاً باورش نمی‌کنید. اما برای ما و شیوه فکرکردنمان به زندگی و اینکه در زندگی چه‌کار می‌خواهیم بکنیم حاوی نکتهٔ مهمی است. ما هم تا حدی امیدواریم که یک‌روز از خواب بیدار شویم و صدایی واضح و مقتدر را بشنویم که می‌گوید چه‌کار باید بکنیم: «تو باید حسابدار شوی!» «تو باید دندانپزشک شوی، متخصص در دندان عقل و جِرم دندان» یا اینکه «تو باید به پرورش و کشت انبه بپردازی!»

به نظر می‌رسد که بعضی‌ها چیزی شبیه به این صدا را می‌شنوند. کلمه و اصطلاح مناسب برای این صدا «ندای درون» است، فراخوانی برای انجام‌دادن کاری در زندگی. این آدم‌های خوش‌شانس از همان سنین پایین می‌دانند که چه‌کار باید بکنند: [از همان اول] در اشتیاقِ نواختن ساز کلارینت می‌سوزند؛ یا اینکه می‌دانند می‌خواهند موتورهای جت طراحی کنند یا شرکتی سیاحتی تأسیس کنند که تخصصش در [سفر به] آفریقا و دیدن کودوی آفریقایی است (بزی کوهی با شاخ‌های عجیب موج‌دار که در نامیبیا زندگی می‌کند).

بااین‌حال، درمورد بسیاری از ما خبری از این ندای درون نیست و نباید خودمان را به‌خاطر نبودش سرزنش کنیم. ما معمولاً به چیزهای اندکی علاقه‌مندیم، هرچند دربارهٔ این علایق هم مطمئن نیستیم. غالب اوقات این علاقه به این شکل خود را نشان می‌دهد که: «امم، ممکن است جالب باشد.» خیلی چیزها در ما علاقه ایجاد می‌کنند، اما چیزی نیست که بسیار بیشتر از دیگر امور دوستش داشته باشیم. وقتی بزرگترها از بچه‌ها می‌پرسند که می‌خواهند چه‌کار کنند، اغلب دنبال نشانه‌ای از این «ندای درون» می‌گردند، اما گشتن دنبال چنین ندای درونی عجیب است و اساساً به‌ندرت هم وجود دارد (احتمالاً از هر هزارنفر تنها در یک نفر موجود است). تقریباً در هیچ‌کس، هر سن‌وسال و هراندازه‌ای هم که باشد، خبری از این ندای درون نیست و خب این اتفاق خوبی است. هیچ نشانه‌ای دال بر اینکه شما قرار است زندگی ملال‌آور و غیرجذابی داشته باشید وجود ندارد، تنها نشانهٔ موجود این است که باید زحمت بکشید و خب این کاملاً طبیعی و ممکن است.