کتاب در جدال با خویشتن
معرفی کتاب در جدال با خویشتن
کتاب در جدال با خویشتن نوشته مهدی محبی است. کتاب در جدال با خویشتن نگاهی دیگر به احوال و اقوال شمس تبریزی همراه با برگزیده مقالات شمس است.
درباره کتاب در جدال با خویشتن
شمس در بیان باورهایی که درست میپندارد، حرف خود را میگوید، بی آنکه هیچ هراسی از مخاطب و میزانِ درک و شعور، و حجم و تعداد و قدرت و موقعیت و بازخورد و تأثیر گفتهاش در آنان داشته باشد. اگر همهٔ عالم و خدا و رسول هم منعش کنند ـ به گفتهٔ خودش ـ باز آنچه را بخواهد میگوید و میکند، قالبشکنی بیبدیلی که شمس با نوع بودن خویش رقم میزند. او بندهٔ هیچ عنوان و قاعده و قانون و عرف و کرداری نیست. در همان حدی که میفهمد، آزاد میزیَد. باورهای کلان عرفانی و دینی و عرفی و اجتماعی، توان تحمیل هنجارها و قالبهایشان را بر او ندارند. فعلهگی و کتککاری و فحش و فحشاخانهروی، همانقدر برایش هنجار است که همنشینی با خدا و شاه و شیخ و عوام و پنجهاندازی با بزرگترین عرفا و فلاسفه و مفاهیم دینی و عرفانی و عرفی. از همین روست که به هیچ شخص و شیخ و معنا و مرادی نمیتواند سر بسپارد و همواره تنها و آواره و غریب زندگی میکند و بهراستی که از این حیث: «خود غریبی در جهان چون شمس نیست»
این کتاب نگاهی دارد به احوال و زندگی شمس و خواننده را با این عارف بزرگ آشنا میکند.
خواندن کتاب در جدال با خویشتن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات و عرفان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در جدال با خویشتن
اشتیاق و تشدید میل آدمی به فهم رمز و رازهای هستی و مخصوصاً کشف لایههای پیچیدهٔ درون را شاید بتوان مهمترین ویژگی انسان معاصر دانست که با ازدیاد هوش و دانش انسانی، حرص و اقبال به آن نیز بیشتر شده است. آدمی هرچه باهوش و بهوشتر میگردد، بیشتر با خویش درگیر میشود و میخواهد ژرفتر و روشنتر خود را دریابد و به اعماق معنای جان برسد و همزمان، پرده از راز نهفتهٔ معنا یا معناهای جهان بردارد. فهم معانی جان و جهان و ارتباط آن با این و این با آن، شیرینترین و دشوارترین دغدغه و درگیری هر انسان صاحب درک و صاحب درد در همهٔ روزگاران، بهویژه دوران ماست.
تردیدی نیست که مهمترین علت محبوبیت شمس تبریزی در چند دههٔ اخیر ـ علاوه بر عواملی دیگر ـ این است که هر کس که اندکی با حال و قال او آشنا میگردد، درمییابد که شمس در دو ساحت بیش از همه و همواره درگیر بوده است: نخست پیچیدن و درپیچیدن با ذات آدمی و لایههای پنهان او که غالب کسان جرأت فهم یا ابراز آن را ندارند و دیگر، آویزش و ستیز با تابوهایی که در کشف جان و جهان ـ و مخصوصاً ارتباط این و آن ـ همیشه و همواره ممنوع و حرام اعلام شدهاند.
شمس بیتردید قهرمان میدان این آمیزش و آویزشهاست. مسألهای که به نظر میرسد مولانا، علیرغم همهٔ شهرت و عظمتی که دارد، در میدان اول پیروزتر از شمس و در میدان دوم بسیار کمفروغتر از اوست. شمس، شاید به خاطر عدم پروا از مخاطبان و بیاعتنایی به نام و عنوان، بی هیچ واهمه و هراسی، به هرچه میخواهد درمیپیچد و تا آنجا که میتواند از خواستها و لایههای پنهان آدمی و گرهها و تابوهای کور و زمخت عالمی پرده برمیدارد و آنچه را که گمان میبرد درست است، بر زبان میراند؛ هرچند خود ـ بعضاً ـ در تعارضاتی سنگین و سهمگین گرفتار میآید و هیچ راه برونرفتی هم نمییابد. ظاهراً راز مقبولیت رو به تزاید شمس در روزگاران نوین، همین همسویی و همخوانی او و آموزههایش با سرشت سردرگم و پرهوش انسان معاصر است که علیرغم پردهدریهای بسیار و نفوذ به ژرفای جان و جهان، هر روز تشنهتر و حریصتر به جنگ قواعد و قوانین جامعه و جهان و کشف درون انسان میرود و دم به دم ناتوانتر رو به آینده قدم برمیدارد، هرچند جهان شمس و مبانی آن، از جهات و لحاظی بهکلی متفاوت از انسان امروز و مبانی آن است.
شمس در آینهٔ این مقالات، سرسپردهٔ هیچ کیش و دلدادهٔ هیچ آئینی نیست و به طرزی شگفتانگیز، سرسپرده و دلدادهٔ خودِ خودِ خویش است. میزان و مبنای اصلی گرایشها و باورهایش ـ به درست یا نادرست ـ ذات شکوفاگشتهٔ اوست که از پی دویدنها و رسیدنها و رهیدنها و در پی ریاضتها و آموختنهای بسیار، خط بطلان بر همه میکشد و میکوشد فقط خود و خویش بماند و همسو با معیار جانِ صیقلخوردهٔ نیازمندِ دردپرورش، که از درون بدان رسیده است و بس. گو در این خویشباشی، پارهای گفتهها و کردههایش با باورهای این یا آن قوم بخواند یا نخواند؛ مهر تأییدی از امروز و فردا بیابد و بماند؛ یا نیابد و نماند. به مهر بخوانندش یا به قهر برانندش. اصلاً و ابداً مهم نیست. اینطور کردار، صرفنظر از صحیح و غلط یا سود و زیان آن، در تاریخ فرهنگی ما ناب است و نایاب. کم دیدهایم و یا اصلاً ندیدهایم.
حجم
۳۹۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۹۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه