کتاب نصفه نیمه
معرفی کتاب نصفه نیمه
کتاب نصفه نیمه نوشته علی شهرستانی منور است. کتاب نصفه نیمه نه یک کتاب سیاسی است، نه یک کتاب مذهبی، نه کتاب موفقیت شخصی و نه هیچ چیز دیگر! این فقط یک منظومهٔ فکری مبتنی بر واقعیات است که قرار است نقص ها و نصفه نیمگی های مختلف در ابعاد متفاوت حیات بشری را بررسی کرده و راه حلهای موجود برای آن را ارائه کند.
درباره کتاب نصفه نیمه
نصفه نیمگی، یک فلسفه، یک منظومه فکری و یک سبک زندگانی است. مفهومی است که در تمام ابعاد زندگانی ما جاری و نمایان است. از ایدئولوژیها و ادیان و سیاستهایمان، تا اخلاق و رفتار و سبک زندگی. در این کتاب، قرار است به بررسی اقسام مختلف نصفه نیمگی بپردازیم؛ نصفه نیمگیهایی که در جهان بینیها و ایدئولوژیهایمان، آرمانها و تصوراتمان از آینده، فهم و درکمان نسبت به مسائل پیرامون و در نهایت، مسیر زندگانی و موفقیت شخصی ما وجود داشته و دارند و تا زمانی که شناخته نشوند و تا زمانی که نصفه نیمه بودن را خوب یاد نگیریم، نفس کشیدن و کار کردن و فعالیتهایمان، برای زنده «ماندن» است، نه زندگی کردن. این کتاب، داستان و رمان نیست که در یک شب و پشت سر هم روخوانی شده و تمام شود. مفاهیم استفاده شده در این کتاب، مفاهیم عمیق فلسفی، روانشناختی، جامعه شناختی، تاریخی و دینی است. فلذا اقتضای این را دارد که «مطالعه» شود نه اینکه صرفا «خوانده» شود. مطالعه هم به این معناست که اولا تمام کتاب را یکجا نخوانیم و میان فصل ها و بخش فاصله بیاندازیم، پس از مطالعه هر فصل، کمی روی مطالب تفکر کنیم و برای خود چرتکه ای بیاندازیم تا به نتیجهای که هدف کتاب است برسیم. این کتاب روشنگر راه زندگی است.
خواندن کتاب نصفه نیمه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال زندگی در آرامش هستند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب نصفه نیمه
استان مذکور و تمامی داستان هایی که نیمه کاره رها شوند، یک خلاء و یک کمبود روانی در ما ایجاد میکنند. خلائی که در ما تمایل شدیدی به دنبال کردن داستان و پایان دادن آن ایجاد میکند. دلیلش هم فوق العاده ساده است؛ ما انسانها ذاتا کمالگرا هستیم. دوست نداریم چیزی را نصفه نیمه و ناقص ببینیم. همین الان هم ممکن است در حال تصور ادامه داستان باشید: این علی که بود؟ چرا میخندید؟ چیزی مصرف کرده بود؟ آن صدای مهیب چه بود و از این حرفها. اما اینها اصلا مهم نیست. اصلا خودم هم نمیدانم علی کیست، خودم هم نمیدانم آن صدا چه صدایی بود. همینقدر که یک داستانی خط خطی کردم و نصفه نیمه رهایش کردم برایم کافیست. مهم این است که داستان به حال خود رها شده و ناقص مانده و این نقص ما را اذیت میکند. حتی فیلم هایی که اصطلاحا پایان باز دارند، حداقل یک داستان کامل دارند و فقط نتیجه گیری را به مخاطب می سپارند. اگر همان داستانها وسط فیلم ناگهان تمام میشدند، معلوم نبود نویسنده ها و کارگردانهایشان، چقدر فحش میخوردند.
خلاصهٔ کلام، هرچیز که میخواهد باشد، فیلم باشد یا داستان؛ انسان نقص و نصفه نیمگی را نمیپذیرد. نه دوست دارد ناقص ببیند و نه دوست دارد ناقص باشد چرا که ذاتا با این نقصِ لعنتی، سرِ عناد دارد. او کمال میخواهد، در هر چیز و هر جا و هر زمانی که میخواهد باشد. سرشت انسان، خشتی سوراخ سوراخ و نیمه کاره است که تمام عمرش، تقلّا میکند و دست و پا میزند تا هر آنچه میتواند نقص ها را پوشانده و نصفه نیمگی هایش را کامل کند. این نقص و این نصفه نیمگی، «نیاز» را ایجاد میکند و تمامی نیازهای آدمی چه مادی و چه معنوی از نقص و نصفه نیمگی او ناشی میشود. خیلی خودمانی بگویم، ماها یک الی چند تخته مان کم است و کل زندگانی ما برای یافتن این تخته ها و ارضای نیازهای ناشی از این کمبود ها مصرف میشود. هر نیازی که در انسان است، چه مادی باشد و چه معنوی، یک تشنگی و عطش برای فعالیت به وجود می آورد؛ عطشی که تا بر طرف سازی کامل آن و تا هنگامی که تمام و کمال از آن بی نیاز نشده باشیم، ادامه دار خواهد بود. هرچند در مواقع مختلف این عطش فروکش میکند، اما پس از چندی، دوباره گُر میگیرد و انسان را به حرکت وا میدارد و این چرخه، تا رسیدن به کمال پایان ناپذیر است. حال مشکل ما با این نصفه نیمگی چیست؟ عرض میکنم.
نکته قابل توجهی که قرار است به آن بپردازیم، این است که تمام نیازهای انسان فردی نیستند و خیلی از نیازهای او در اجتماع و با دیگران است که ارضا میشود. به همین دلیل است که اصطلاحا میگوییم: انسان موجودی اجتماعی است. این اجتماعی بودن، موجب میشود که علاوه بر نیازهای فردی، یک سری نیازهای مشترک میان او و سایرین بوجود آید.
از زمان انسانهای اولیه، هر آدمی، برای برطرف کردن نیازها و نقص هایش، یک روشی داشته؛ اما موقعی که جوامع روز روز پر جمعیت تر شدند، این روشها بین افراد دست بدست شد و کم کم و آرام آرام بزرگ و بزرگ تر شد، تا جایی که روش ارضای انواع نیازها، چه مادی و چه معنوی، شد سبک فکری و روش زندگانی یک عده ای! فکر نمیکنم نیاز باشد بیشتر از این توضیح بدهم که نیاز، فقط نیاز مادی و تشنگی و نیاز جنسی و خوردن و اینها نیست، بلکه هر گونه حرکت، فعالیت، اقدام و عمل، تفکر، و هر حرکتی که از انسان سر میزند، از سر نیاز و نقص است.
حجم
۲۶۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
حجم
۲۶۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه