کتاب در جستجوی علوم انسانی اسلامی (جلد دوم)
معرفی کتاب در جستجوی علوم انسانی اسلامی (جلد دوم)
کتاب حاضر جلد دوم از مجموعه در جستجوی علوم انسانی اسلامی است که به قلم دکتر عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران در دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است.
دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد و در سال ۱۳۷۹ به صورت رسمی آغاز به کار کرد. این انتشارات تلاش میکند از دریچه اسلام ناب به بازخوانى، بررسى، نقد و تولید اندیشه در عرصههاى مختلف بپردازد.
از جمله این فعالیتها میتوان به چاپ بیش از ۱۱۰۰عنوان کتاب در زمینه دروس معارف اسلامى دانشگاهها، اندیشههای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبرى، پرسشها و پاسخهاى دانشجویى، معارف قرآن و اهل بیت (ع)، دینپژوهى، اخلاق و عرفان، انقلاب اسلامى و تاریخ معاصر، مسائل جهان اسلام، غربشناسی، شبهات فکری و عقیدتی، مسایل تاریخی و فلسفی، علوم انسانی، مسائل تربیتى، زن، خانواده و نقد فمینیسم و… اشاره کرد.
نشر معارف اخیراً نیز گامهایی در حوزه ادبیات داستانی برداشته است. این انتشارات با راه اندازی ۳۰ مرکز فروشگاهی با عنوان تجاری «پاتوق کتاب» و همچنین برگزاری ۱۲ دوره مسابقات کتابخوانی «پویش روشنا» در سطح ملی، توانسته است گامهای مفید و موثری در توزیع و ترویج کتابخوانی کشور بردارد.
آنچه این روزها بیش از هرچیز دغدغه نسل انقلابی است آشنایی جوانان و دانشجویان با حقیقت دین و معارف اسلام است، انتشارات در این زمینه پیشرو است و تلاش دارد پاسخی علمی و دینی برای تمام سوالات این نسل داشته باشد.
درباره کتاب در جستجوی علوم انسانی اسلامی (جلد دوم)
علوم انسانی، مطالعه و پژوهش ابعاد گوناگون انسان، تبیین و تفسیر رفتار فردی و نهادهای اجتماعی و چگونگی زیستن اوست. انسان، موجودی است که در ساختار وجودی و زندگی خود، دارای ساحتهای متنوعی نظیر ساحت زیستی ـ جسمانی، روانی ـ روحانی و فردی ـ اجتماعی است. علوم انسانی در صدد است همهٔ ساحتهای انسانی را بشناسد و معرفی کند. علوم انسانی به مطالعه رفتارها و افعال انسانی میپردازد و فعالیتهای فردی و اجتماعی انسان را تبیین و تفسیر میکند. علوم انسانی به تبعیت از علم مدرن، مأموریت دیگری به نام «تغییر انسان» نیز دارد. این علوم، انسان مطلوب را نیز معرفی میکند و سپس با توصیف انسان تحقق یافته، به دنبال تغییرش، به سوی انسان مطلوب خواهد بود.
این پژوهش در صدد است با شناخت علوم انسانی معاصر، به تبیین چیستی و چگونگی تحول آن بپردازد. چند سالی است که مسئله تحول علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران مطرح شده و موافقان و مخالفانی را به این عرصه وارد ساخته است. مخالفان نظریه تحول و ارتقای علوم انسانی، با چهره روشنفکری ظاهر میشوند. این طایفه، زمانی علم دینی را نامفهوم و سپس، ناممکن و در مرحله دیگری، نامطلوب دانسته، حال بیفایده میدانند.
کتاب درجستجوی علومانسانی اسلامی (جلد دوم) به تحلیل نظریههای علم دینی و آزمون الگوی حکمی - اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی میپردازد.
این جلد از فصل ششم آغاز میشود و تا فصل دهم را در بر دارد.
- فصل ششم: آزمون الگوی حکمی-اجتهادی علوم انسانی در نظریههای سیاسی
- فصل هفتم: آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای اقتصادی
- فصل هشتم: آزمون الگوی حکمی-اجتهادی علوم انسانی در نظریههای جامعهشناختی
- فصل نهم: آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای روانشناختی
- فصل دهم: آزمون الگوی حکمی -اجتهادی علوم انسانی در نظریههای مدیریتی
کتاب در جستجوی علوم انسانی اسلامی (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
متخصصان و پژوهشگران علوم انسانی به ویژه علوم انسانی اسلامی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب در جستجوی علوم انسانی اسلامی (جلد دوم)
گفتار اول: جایگزینی مبانی و روششناسی اسلامی در نظریه انقلابهای اجتماعی اسکاچپل
در اندیشهٔ اسکاچپل وقوع انقلابهای اجتماعی ناشی از ساختارهای داخلی و بینالمللی است. در ساختارهای بینالمللی دو عامل ارتباطات فراملی و نوسازی، موجب تهاجم سرمایه، رقابت تسلیحاتی و... میشود. در ساختارهای داخلی نیز سه ساختار دولت با ویژگی خودکامگی و دیوانسالاری، ساختار نخبگان و ساختار دهقانان، موجب بهوجودآمدن سه بحران میگردد. در شرایطی که کشور در اثر ارتباطات فراملی و نوسازی قصد دارد از رقبای خود در عرصه بینالمللی عقب نماند، مجبور خواهد بود هزینههای این نوسازی را از اشراف و نخبگان تأمین نماید. این امر منجر به نارضایتی اشراف خواهد شد.
اشراف به دلیل این نارضایتی، کنترل خود را بر جامعهٔ زیردست خویش، یعنی دهقانان کاهش میدهند. در این شرایط دهقانان زمینه را برای شکلدهی یک شورش مناسب میبینند و به اقدام علیه دولت خواهند پرداخت. شرایط حاضر زمینه را برای حضور نخبگان حاشیهای فراهم خواهد نمود تا رهبری تودهها را برعهده گیرند و جزء انقلابسازان آینده گردند؛ ازاینرو دولت با سه بحران، یعنی بحران سیاسی دولت، شورش از پایین و مشارکت نخبگان حاشیهای مواجه خواهد شد. وجود این سه بحران به تعبیر اسکاچپل خبر از وقوع انقلاب میدهد. به نظر میرسد بر اساس نظر اسکاچپل آنچه میتواند چنین بحرانی را کنترل کند یا در شرایط بهوجودآمده اعمال قدرت نماید، یک نظام سیاسی مقتدر است؛ در غیراین صورت دولت موجود با شرایط انقلاب مواجه خواهد بود؛ ازاینرو شاید بتوان گفت یکی از مؤلفههای اساسی در چینش ساختاری اسکاچپل، عامل قدرت است.
نتیجهای که اسکاچپل از این چینش میگیرد، نفی حضور رهبری از ابتدای انقلاب، نفی ایدئولوژی انقلابی و نفی ذهنیت هدفمند است و بر این جمله تأکید میکند که «انقلابها ساخته نمیشوند؛ آنها میآیند».
این در حالی است که با بررسی مبانی و پیشفرضهای مورد توجه این نظریهپرداز، درخواهیم یافت که تفاوت در مبانی و پیشفرضها موجب تغییر در اصل نظریه خواهد شد؛ برای نمونه در مبنای معرفتشناختی، به دلیل ابتنای این نظریه بر انسجامگروی، وجود شرایط مناسب داخلی و بینالمللی و هماهنگی ساختارهای موجود در کشور ایران حکایت از ثبات قدرت سیاسی این کشور داشت و حتی احتمال وقوع انقلاب هم پیشبینی نمیشد؛ در حالی که بر اساس نظام مبتنی بر معرفتشناسی مبناگرا یا بداهت نظاموار بدیهی است که نظام مبتنی بر ظلم ماندگار نخواهد بود. براساس مبانی هستیشناختی اسلامی نیز اعتقاد بر این است که در ورای تمامی رخدادهای عالم هستی، عوامل متعدد مادّی و مجرد وجود دارد که هر کدام به گونهای مخصوص در عالم اثرگذار خواهند بود. برخی از این عوامل، علل حقیقی و برخی علل صوری، اعدادی و ... است. این در حالی است که عدم توجه نظریهپرداز به این امر و تقلیل رخدادهای یک انقلاب به علل مادّی و صوری و غفلت از علّت حقیقی و الهی، موجب شده است علّت وقوع انقلاب اسلامی نیز در این قالب ارزیابی شود؛ در حالی که توجه به علل حقیقی و الهی در کنار علّتهای صوری و اعدادی، همچون توجه به نصرت و امدادهای الهی و... نتیجهای متفاوت به دست خواهد داد.
با توجه به مبانی انسانشناختی اسلامی، انسان موجودی مکلّف، دارای اراده و اختیار بوده و نسبت به اعمال خویش مسئول است و بر اساس این اراده است که میتواند حرکتی تحولآفرین را سامان بخشد. این در حالی است که این نظریه نه تنها توجهی به انسان و هدفمندی اعمال او ندارد؛ بلکه از اساس بر این باور است که انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروهها ندارد و تنها انسان را به عنوان ابزاری مکانیکی تصور نموده که همواره در خدمت ساختارها و تحولات موجود در جامعه است. از این جهت، تفاوت در این مبنا نیز موجب تغییر بنیان این نظریه خواهد شد. از سوی دیگر بر اساس مبانی دینشناختی، اسلام آخرین دین الاهی و ناسخ شرایع پیشین است. دین اسلام برای رساندن انسان به سعادت واقعی از جامعیت برخوردار بوده و به حوزههای گوناگون دنیا و آخرت و فردی و اجتماعی پرداخته است. این در حالی است که نگاه نظریهپرداز به دین اسلام همچون مسیحیت تحریف شده و تقلیل کارآمدی آن به امور فردی است؛ افزون بر اینکه در اندیشهٔ ایشان، دین تا حدّ اسطوره تقلیل یافته است؛ به همین دلیل نمیتواند تحلیل درستی از قابلیت اسلام شیعی و کارآمدی آن در تحولات سیاسی و اجتماعی به دست دهد. بر این اساس، در صورت تغییر نگاه به دین و جامعیت آن، درخواهیم یافت که این نظریه از این جهت نیز دچار آسیب بوده و تحولاتی را در حوزهٔ نظریهپردازی انقلابهای اجتماعی به دنبال خواهد داشت.
در مبانی فلسفه اجتماعی، ابتنای نظریه بر اصالةالاجتماع و یا اصالةالفرد نیز میتواند سرنوشت یک نظریه را تغییر دهد. بر اساس نظریهٔ اصالةالاجتماع و پذیرش آن ـ چنانکه در مبانی انسانشناختی نیز بدان اشاره شد ـ افراد در درون جامعه بیشتر ابزار مکانیکی ساختارهای جامعه تلقی خواهند شد؛ ازاینرو کمتر اراده و خواست آنها در شکلدهی تحولات اجتماعی مؤثر خواهد افتاد؛ حال آنکه براساس باور به اصالت فرد، نقش افراد انسانی در وقوع انقلابهایی از این سنخ، پررنگتر خواهد بود. این نظریه نیز به دلیل ابتنا بر اصالةالاجتماع، از نقش افراد در شکلگیری انقلابهای اجتماعی غافل مانده، بدیهی است تفاوت در این مبنا نیز تحول در نظریه را در پی خواهد داشت. بر اساس مبانی روششناسی اسلامی نیز که مبتنی بر بدیهیات اولیه و یا ثانویه است و البته بیش از آنکه به «صورتگرایی» توجه نماید، «بسترهای» شکلگیری رخدادها را مورد مطالعه قرار میدهد، در بررسی نظریه انقلابهای اجتماعی اسکاچپل میتوان بیان داشت: در انقلابهای اجتماعی صرف مسائل یادشده در این نظریه همچون شرایط و ساختارهای داخلی و بینالمللی و...، نمیتواند به تحلیل صحیحی از انقلابهای اجتماعی منجر شود؛ بلکه بر اساس مبانی روششناختی میتوان با توجه به روش تعقّلی و ابتنا بر بدیهیات و توجه به بسترها به گونهای متفاوت از روششناسی اسکاچپل که مبتنی بر روش استقرائی مطالعه تطبیقی ـ تاریخی در قالب ساختارگرایی است، به تحلیل انقلابها پرداخت.
از جمله پیشفرضهایی که اسکاچپل این نظریه را بر آن مبتنی ساخته است، پیشفرض توسعه و نوسازی است. موضوع توسعه و نوسازی در اندیشه اسکاچپل توسعه فضاهای پیرامونی انسان است که از طریق توسعه اقتصادی و سیاسی تحقّق مییابد. این در حالی است که موضوع توسعه و نوسازی بر اساس نظام معرفتی واقعگرای اسلامی خود انسان است که اگر در راستای هدف خلقت، یعنی رسیدن به سعادت و کمال گام نهد، علاوه بر توسعه خویشتنِ خویش، فضاهای پیرامونی او نیز توسعه خواهد یافت. از این جهت تفاوت دیدگاه در این پیشفرض نیز موجب تغییر در نظریه خواهد گردید؛ به این صورت که ضرورتاً شرایط موجود برای تحقّق انقلاب اجتماعی در اندیشه ایشان منجر به وقوع انقلاب در همه جوامع نخواهد شد؛ چنانکه در انقلاب اسلامی ایران چنین نشد.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه