کتاب یک فیلم، یک جهان؛ سکوت بره ها
معرفی کتاب یک فیلم، یک جهان؛ سکوت بره ها
یک فیلم، یک جهان؛ سکوت بره ها، اثر ایوون تاسکر است که با ترجمه سهند سلطاندوست منتشر شده است. این اثر یکی از کتابهای مجموعه یک فیلم، یک جهان انتشارات خوب است. تاسکر در این کتاب فیلم سکوت برهها اثر ماندگار جاناتان دمی را بررسی میکند و آن را به وسعت یک جهان میبیند.
درباره مجموعه یک فیلم یک جهان
مجموعه یک فیلم، یک جهان مشتمل بر تکنگاریهایی است دربارهٔ فیلمهای نامی و اثرگذار تاریخ سینما. در انتخاب این کتابها، نه فیلمهایی خاص و سلیقهای مشخص بلکه اهمیت فیلم و کتاب مد نظر در اولویت است و از میان چندینوچند مجموعهٔ کتاب انگلیسی و فرانسوی، آثاری برگزیده میشوند که تا حد ممکن با تاریخ کتابهای سینمایی ایران نسبتی داشته باشند و جای خالی آنها حس شود؛ البته در مواردی نیز که کتاب دلخواه موجود نیست، کتابی مختص این مجموعه تدوین میشود.
هر کتابی از مجموعهٔ «یک فیلم، یک جهان» درصدد است «فیلم» مورد مطالعهاش را به وسعت یک «جهان» ببیند.
درباره فیلم سکوت برهها
سکوت بره ها فیلمی روانشناسانه و جنایی ساخته جاناتان دمی و محصول سال ۱۹۹۱ آمریکا است. این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام اثر توماس هریس نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی است. بازیگرانی همچون جودی فاستر، آنتونی هاپکینز و اسکات گلن در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
سکوت برهها در چهاردهم فوریهٔ ۱۹۹۱ اکران شد و ۲۷۲٫۷ میلیون دلار فروخت، در حالی که بودجهٔ فیلم ۱۹ میلیون دلار بیشتر نبود. این فیلم سومین فیلمی پس از در یک شب اتفاق افتاد و دیوانه از قفس پرید است که برندهٔ همهٔ ۵ شاخهٔ اصلی جایزهٔ اسکار شد: بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین کارگردانی، و بهترین فیلمنامه اقتباسی.
سکوت برهها همچنین تنها فیلم برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین فیلم در ژانر ترسناک است و نیز، پس از جنگیر در سال ۱۹۷۳ میلادی و آروارهها در ۱۹۷۵ میلادی، سومین فیلم از این نوع است که برای دریافت این جایزه نامزد شد.
محوریت سکوت برهها جستوجوی قاتلی زنجیرهای معروف به «بوفالو بیل» است که زنان جوان را انگار به صورتی تصادفی میرباید.
همهٔ قربانیان او سفیدپوست و درشتانداماند. بیل این زنان را در چاه خشکی حبس میکند که در دل زیرزمین پرپیچوخمش حفر شده است و قبل از کشتن و کندن پوستشان سه روز به آنها گرسنگی میدهد و بعد اجساد آشولاش قربانیان را به آب رودخانههای اقصینقاط آمریکا میسپارد. سرانجام به طور اتفاقی گند ماجرا درمیآید و قربانیان بوفالو بیل موضوع تحقیقات جنایی گروهی از افسران افبیآی به ریاست جک کرافورد قرار میگیرند. این گروه با وجود پیداشدن پنج جسد، در ردیابی قاتل کار چندانی از پیش نمیبرند. افبیآی بهواقع هیچ سرنخی نمییابد: آب همهٔ آثار عینی جنایت را شسته و برده و به نظر نمیرسد هیچ عامل واحدی بین خودِ قربانیان، یا به قاتلشان، خطوربطی ایجاد کند. در همین اثنا، بوفالو بیل در خلوت زیرزمین خودش، با دقت و مهارت، مشغول ساخت جامهای از پوست کندهشدهٔ جسد قربانیانش است.
گرچه مدتی از شروع تحرکات بوفالو بیل گذشته، اما سکوت برهها بیشتر بر محور تحقیقاتی مفصل حول پروندهای شکل میگیرد که با ربودن کاترین، دختر روت مارتین، سناتور جمهوریخواه کلید میخورد. حدود نیم ساعت بعد از شروع فیلم، پای کاترین به ماجرا باز و سپس ربوده میشود. بیل با بازوی گچگرفتهاش، به شیوهٔ قاتلی زنجیرهای به نام تِد باندی، اعتماد دختر را جلب میکند و او را درون یک وَن به دام میاندازد. از این لحظه به بعد، چه بینندگان فیلم و چه بازرسان پرونده میدانند که در رقابتی با زمان گرفتار شدهاند. جستوجو برای یافتن کاترین روایت را پیش میبرد و همزمان دیالوگها با ارجاعات مکرر گذر زمان را برجسته میسازند.
خواندن کتاب یک فیلم، یک جهان؛ سکوت برهها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سینما و نقدهای سینمایی مخاطبان این کتاب و این مجموعهاند.
بخشی از کتاب یک فیلم، یک جهان؛ سکوت برهها
سکوت برهها، به جهت وفاداری عمیقش به آسیبشناسی روانی و شواهد کالبدشکافی، گرایشی به ژانر گوتیک دارد. شاید جای شگفتی هم نباشد، چرا که روایت قتل مدرن و رمان گوتیک کمابیش افق زمانی یکسانی دارند. کارِن هالتتونِن نشان میدهد که چگونه، از حدود پایان قرن هجدهم، خطبهٔ واعظان که قاتل را بهسادگی گناهکاری در میان خیل گناهکاران معرفی میکرد جای خود را به حکایتهای زنندهتر پرطرفداری داد که محورشان ذکر جزئیات وحشیانهٔ خودِ جنایت بود. «رشد پرشتاب کیش وحشت»، (۵۴) که او روندش را بهدقت بیان میکند، مصادف شد با تغییر تفسیر از قاتل بهعنوان «وصلهٔ ناجور اخلاقی»(۵۵) به جای شهروند عادی. قاتل حالا دیگر نه معمولی بلکه استثنائی است و، همچون شخصیت تبهکار رمان گوتیک، در قالب شخصیتی هیولایی تصویر میشود. گرچه قاتل زنجیرهای شاید پدیدهای مدرنتر باشد، اما او را هم میتوان با شکلوشمایل گوتیک وفق داد ــ فارغ از اینکه روانشناسی میکوشد چهارچوبی توضیحی برای جنایات او دستوپا کند.
در سکوت برهها، بین فضاهای مدرن و گوتیک مرزی صریح وجود دارد. دِمی، فوجیموتو و کریستی زی (طراح تولید) حالت سرد و زمخت اردوگاه کوانتیکو را «شبیه مریضخانهای بیروح» تصویر کردهاند. برعکس، سلول لکتر در قالب «محملی احساسی برای نوعی نمای گوتیکتر»(۵۶) تجسم شده. جغرافیای گوتیک، بنا به تعریف، پریشانکننده و آزارنده است: قلعههای اشباح، خانههای قدیمی تاریک و مناظر محنتزده فضاهای کهنالگویی گوتیکاند. ساختمانهای گوتیک منحوساند، حتی اگر مسکونی باشند: اتاقکهای زیرشیروانی، زیرزمینها و دالانهای مسدودی که مخفیگاه اسرار و بسیار مخوفاند. در سکوت برهها، سلول آسایشگاهیِ خفقانآور لکتر مابهازای چنین محیطهایی را، که تجلیات خیالی ذهناند، تداعی میکند؛ مکانی بسیار قدیمی که کارآگاهان در جستوجوی راهی برای دستیابی به ماهیت قاتل زنجیرهای از آن بازدید میکنند. استارلینگ برای رسیدن به لکتر باید از نوعی تونل وحشت عبور کند. ورای سلول او، که بیشترین فاصله را تا حریم نگهبانان و خدمتکاران دارد، پلکان دیگری به چشم میخورد که البته تا آخر هم نمیفهمیم به کجا راه دارد؛ اما شاید اشارهای به این باشد که فضای هزارتوی آسایشگاه حتی بیش از اینها گسترده است.
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
نظرات کاربران
"کلاریس استارلینگ، درون خودت رو عمیقاً کندوکاو کن.."
به وسیله فیلم سکوت بره ها،کتابش رو توضیح داده به همراه تصاویری از صحنه فیلم... قشنگ بود..هم فیلمش.هم کتابش