کتاب ۱۹۸۴
معرفی کتاب ۱۹۸۴
کتاب ۱۹۸۴ یکی از مهمترین و مشهورترین آثار جورج ارول، نویسنده انگلیسی است. این رمان، آیندهای تاریک را در یک ساختار سیاسی بسته و کنترلگر به تصویر میکشد. این کتاب با ترجمهٔ سیروس نورآبادی و محسن موحدیزاد در نشر شورآفرین منتشر شده است.
درباره کتاب ۱۹۸۴
داستان کتاب ۱۹۸۴ دربارهٔ زندگی وینستون اسمیت است. وینستون اسمیت کارمند سازمانی حکومتی تک حزبی و توتالیتر در شهر لندن است. حکومتی که همهجا دم از برابری و برادری میزند؛ اما ذاتش بهشدت طبقاتی است و بهشدت همه زندگی مردم را زیر نظر دارد. هیچکس هیچ جا تنها نیست، تمام حرکات و رفتار آدمها ثبت و ضبط میشود، حق عاشق شدن ندارند، حق ازدواج ندارند، مگر برای تولیدمثل، حق تفکر و مطالعه ندارند مگر آنچه حزب میگوید و حق تشکیل محافل دوستانه ندارند، مگر این که در آن سخن از حکومت باشد.
در میان این جامعه عجیب، وینستون اسمیت ۳۶ساله مخفیانه برای خودش یک دفترچه یادداشت دارد و افکار آزادیخواهانهاش را در آن مینویسد. او دست به کارهای ممنوعه میزند، عشق، تفکر، قرارهای پنهانی و مبارزه.
خواندن کتاب ۱۹۸۴ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره جورج اورل
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، بیهار در هند متولد شد. وی داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی بود که بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش رمان «مزرعه حیوانات» و رمان «۱۹۸۴» شناخته شد. هر دوی این کتابها به وضعیت حکومتهای دیکتاتوری میپردازند.
جرج اورول مدتی بهعنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت میکرد. زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی، دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. اورول در دوران جوانی همیشه بهدنبال کسب تجربههای تازه بود به همین دلیل مدتی کنار فقرا، افراد بیخانمان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس زندگی کرد. او حتی مدتی در آشپزخانه یک هتل در بخش ظرفشویی کار میکرد. در همین زمان بود که تصمیم گرفت شروع به نوشتن تجربیات خودش از زندگی در فقر کند. کتابهای «آس و پاس در لندن» و «پاریس و دختر کشیش» حاصل همین تجربیات او هستند.
اورول در در دههٔ ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. او در همین زمان درگیر بیماری مزمن ریوی شد. بیماریای که برای او نتیجه جنگ بود. اورول پس از جنگ کتاب درود بر کاتالونیا را بر اساس دیدههای خود در اسپانیا نوشت.
زندگی او همواره درگیر اتفاقات جدید بود کمی بعد از بستریشدن جورج اورول در بیمارستان بهدلیل بیماری مزمن سل که از زمان جنگ با آن درگیر بود درهمان بیمارستانی که بستری شده بود با سونیا برونل ازدواج کرد. بسیاری از منتقدان معتقدند شخصیت سونیا الگوی اورول برای ساخت شخصیت جولیا در کتاب ۱۹۸۴ بوده است.
اورول عاشق کشیدن سیگار بود و حتی بعد از بیماری شدید ریهاش که نتیجه جنگ بود حاضر نشد سیگار را ترک کند و به همیندلیل در بیمارستان بستری شد و هفت ماه پس از چاپ کتاب «۱۹۸۴»، در ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰ از دنیا رفت.
برخی از آثار جورج اورول عبارتاند از:
(۱۹۳۴) روزهای برمه/ (۱۹۳۵) دختر کشیش/ (۱۹۳۶) به آسپیدیستراها رسیدگی کن (پول و دیگر هیچ)/ (۱۹۳۹) هوای تازه (گریز)/ (۱۹۴۵) قلعه حیوانات/ (۱۹۴۹) ۱۹۸۴/ (۱۹۳۳)/ آس و پاسها در پاریس و لندن/ (۱۹۳۷) جاده بهسوی اسکله ویگان/ (۱۹۳۸) درود بر کاتالونیا.
بخشی از کتاب ۱۹۸۴
«در راهرو بوی کلمِ پخته و حصیرِ کهنه پیچیده بود. روی دیوار در یک سمت آن، پوستر رنگی بزرگی بود، که به نظر برای چنین فضایی نامناسب میآمد. پوستر، تصویر بزرگی به پهنای بیش از یک متر را نشان میداد؛ چهره مردی تقریبا چهلوپنج ساله با سبیلهای پرپشت سیاه که جذابیتی خشن در چهرهاش خودنمایی میکرد. وینستون به سمت پلهها رفت. زحمتِ امتحانکردن آسانسور را به خود نداد؛ چون در بهترین شرایط هم به درستی کار نمیکرد، چه برسد به حالا که جریان برق، به منظور صرفهجویی برای استقبال از هفتهی «ابراز انزجار» در ساعاتی از روز قطع بود. آپارتمان وینستون در طبقهی هفتم قرار داشت، و مردی به سنوسال او که سیونه سال بیشتر نداشت و بالای قوزک راستاش واریس گرفته بود، چارهیی جز این نبود که آهسته از پلهها بالا برود و چندبار نیز در بین راه نفس تازه کند. در همهی طبقات، روبهروی آسانسور، همان پوستر با چهرهی بسیار بزرگاش به دیوار میخ شده بود و زل میزد به آدم. چشمهایش را به شکلی ماهرانه طوری تصویر کرده بودند که انگار آدم به هر سمت که میخواست برود، او را تعقیب میکرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «برادر بزرگ، مراقب توست! »
از داخل آپارتمان، صدای زنگدار و گیرایی شنیده میشد که در حال خواندن ارقامی در مورد تولید آهن بود. صدا از صفحهی فلزی مستطیلشکلی میآمد که بیشتر به آینهیی تار شباهت داشت و بخشی از دیوار سمت راست را پوشانده بود. وینستون با چرخاندن کلیدی صدا را کم کرد؛ بااینحال کلمات هنوز قابل تشخیص بودند. صدا و تصویر این دستگاه را - که به آن «صفحهی سخنگو» [یا تلهاسکرین] میگفتند- میشد کم یا تار کرد، ولی راهی برای خاموشکردن کامل آن وجود نداشت. به سمت پنجره رفت. ریزنقش و لاغر بود، و همین موجب میشد تا یونیفرم آبی «حزب» او را کوچکتر و لاغرتر نشان دهد. موهایی بور و کمپشت و چهرهیی گلگون داشت، و پوست صورتاش نیز از یکسو با وجود سرمای زمستان که به تازگی سپری شده بود و از سوی دیگر به علت استفاده از تیغهای کُند ریشتراش و صابونهای نامرغوب زبر و خشن شده بود.
با وجود بستهبودن پنجرهها، حس میکرد بیرون باید خیلی سرد باشد. آن پایین، در خیابان گردبادهای کوچکی از زمین برمیخاست و خاروخاشاک و کاغذپارهها را رقصان رقصان به هوا بلند میکرد، و سپس به اطراف میپراکند. با اینکه هوا آفتابی بود و آسمان، آبیِ تندی داشت، به نظر میرسید همهچیز، بهجز پوسترهایی که همهجا چپسبانده شدهاند، بری از رنگ و طراوتاند. از هر گوشه و سمتوسویی، چهرهی همان مرد سبیلو به آدم زُل میزد. یکی از این پوسترها روی همان دیوار خانهی روبهرویی بود و زیر آن همان عبارت قبلی نوشته شده بود: «برادر بزرگ مراقب توست! » و چشمهای سیاهاش به چشمهای وینستون خیره شده بود. اندکی پایینتر از آن، نزدیک سطح خیابان، پوستر دیگری به چشم میخورد که گوشهی آن پاره شده بود و باد آن را طوری تکان میداد که کلمهی «سوسیالیسم انگلیسی» ۴ به طور متناوب پنهان و پیدا میشد. در فاصلهیی دور، بالگردی بر فراز بام خانهها پرسه میزد. گاهی نیز مانند خرمگسی دور خودش میچرخید و بعد دوباره چرخی میزد و از آن نقطه به سمتی دیگر پرواز میکرد. بالگرد جزو گشتهای پلیس بود، که از پشت پنجرهها به خانههای مردم سرک میکشید، بااینحال بالگردهای گشت پلیس اهمیت چندانی نداشتند؛ چراکه از همه مهمتر از «پلیس اندیشه» بود.»
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب هم مثل قلعه حیوانات .داستان پردازی عالی دارد، البته این کتاب گسترده تر از قلعه حیواناته ولی جذابیت بیشتری را داراست . این کتاب و قلعه حیوانات رو به همه ایرانیان توصیه می کنم مطالعه کنند چون جرج ارول
اینترنت من وصل شده ولی هیچ خوشحالی نداره. فقط باعث شد با فیلما و عکسایی که از این چند روز بی خبری دیدم اشک بریزم. تسلیت به همه خانواده های داغدار
عااالی بود. در ضمن چقدر فضای داستان آشنا و ملموس است!! 🤐
کتابی که باید خونده بشه تصویری قابل تصور از ویرانشهری که بشریت میتونه درست کنه از اعماق وجود بشریت داستانی ساخته شده که حتی به درونی ترین ابعاد روحش سفر میکنه و یک حکومت ویرانشهری رو توصیف میکنه.
شخصیت اصلی کتاب،وینستون، مردی از اعضای حزب سوسیالیست است که کم کم درمورد اعتقادات و اصول حزب به شک می افتد و در فکر انقلاب و شورش است.... . . . کتابی با موضوعی جذاب و با داستان پردازی عالی که مطالعه ی آن
سالها پیش نسخه pdf این کتاب رو خوندم در مورد کنترل مردم و به بازی گرفته شدن مردم صحبت میکنه و برای خود من، دیدم رو نسبت به جامعه و حکمرانی دولتها بسیار وسعت داد. در مورد همین اموری که امروزه، در
سلام دوستان کسی میدونه بهترین ترجمه این کتاب از کیه ؟؟
غلط املایی در تایپ دیده میشه ولی به طور کلی ترجمه خوبی داره👌🏼 داستان پردازیش خوبه و تا اینجا که من خوندم خسته کننده نبوده. کاملا قابل درک هست مثل قلعه حیوانات.
خوندنش توی مدارس , خونه ها, کارخونه ها, مغازه ها, دانشگاها, نونوایی ها, اداره ها, شرکتا, سینماها, بستنی فروشیا, باید اجباری بشه ! بی نظیره, همین.
کتاب در رابطه با زندگی یک شخص در یک جامعه کمونیستیه که با مراقبت شدید روبرو هست. ارول تو این کتاب خفقان و پروپاگاندا رو به طور ملموس شرح داده. کتاب خوبیه و ارزش خوندن داره