دانلود و خرید کتاب باروخ اسپینوزا احمد علامه فلسفی
تصویر جلد کتاب باروخ اسپینوزا

کتاب باروخ اسپینوزا

معرفی کتاب باروخ اسپینوزا

کتاب باروخ اسپینوزا نوشته احمد علامه فلسفی است که به زندگی، آرا و اندیشه‌های فیلسوف یهودی باروخ اسپینوزا می‌پردازد.

درباره باروخ اسپینوزا

باروخ اسپینوزا ،(متولد۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ – درگذشت ۲۱ فوریه ۱۶۷۷) فیلسوف مشهور هلندی با اصالت یهودیِ سفاردیِ پرتغالی یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان تاریخ فلسفه غرب و خردگرایان و جبرگرایان فلسفه قرن هفدهم و زمینه‌ساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری در قرن هجدهم بود .اسپینوزا به واسطه نگارش مهم‌ترین اثرش، اخلاقیات، که پس از مرگ او به چاپ رسید و در آن دوگانه‌انگاری دکارتی را به چالش می‌کشد، یکی از مهم‌ترین فیلسوفان تاریخ فلسفه غرب به‌شمار می‌رود.

باروخ اسپینوزا باورهای اخلاقی اش را با رواقیان باستان مشترک می‌دانست چرا که نزد وی هم، اخلاقیات فراتر از جهان مادی نبودند گرچه که رواقیان بیشتر بر دوری از لذت‌های جسمی تأکید داشتند و اسپینوزا بر ملایمت حسانی تأکید داشت. عصاره فلسفه اخلاق وی را می‌توان در رساله اش پیرامون تعالی فهم انسان جست. آنچه که اسپینوزا باور داشت خیر غایی و حقیقی بود. او باور داشت که خوب و بد مفاهیم نسبی هستند با ادعای این مطلب که هیچ چیزی ذاتاً خوب نیست و هیچ چیزی ذاتاً بد هم نیست مگر با توجه به یک امر جزئی. آن چیزهایی که عموماً خوب یا بد انگاشته می‌شوند صرفاً برای انسان‌ها خوب یا بد هستند. اسپینوزا باور داشت که در جهان قطعیت که در آن همه چیزها در طبیعت از ضرورتی خاص حاصل می‌شوند یا کامل‌ترین شیوه، هیچ چیزی اتفاقی نیست و هیچ چیزی ممکن نیست. در عالم هر چیزی که رخ می‌دهد از ماهیت ضروری اشیاء است یا از طبیعت یا خدا. بر طبق نظر اسپینوزا، واقعیت، کمال است.

خواندن کتاب باروخ اسپینوزا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به شناخت فلاسفه و دانشجویان رشته فلسفه مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب باروخ اسپینوزا

باروخ اسپینوزا یکی از بزرگ‌ترین عقل‌گرایان فلسفه سده هفدهم و زمینه‌ساز ظهور نقد مذهبی به شمار می‌رود که به سبب نظام فلسفی خاص و تالیف اثری به نام اخلاق به شهرتی جهانی دست یافت و مورد توجه فراوان قرار گرفت.

باروخ اسپینوزا یکی از بزرگترین فیلسوفان عقلگرا در سده جدید بود. اسم وی یک واژه عبری بود، باروخ به معنای مبارک و معادل لاتین آن بندیکتوس است به همین دلیل با نام بندیکتوس از او یاد می‌شود. وی در ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ میلادی در آمستردام متولد شد. خانواده اسپینوزا از یهودیانی بودند که پس از دوران تفتیش عقاید در جستجوی کسب آزادی به هلند آمده بودند. باروخ در مدارس یهودی آموزش دید، وی جوانی خود را در آموختن زبان لاتین، ادبیات اسپانیایی، زبان عبری، کتاب مقدس، تلمود و آثار مفسران یهودی سپری کرد. همچنین وی در هلند به تحصیل رشته های علوم طبیعی، ریاضی، فلسفه و لغت شناسی کلاسیک پرداخت. پدر و مادر باروخ به دنبال آن بودند که او به مقام خاخام ها در آید اما وی مسیر دیگری در پیش گرفت و کوشید تا تفسیری مدرنیستی از یهودیت ارایه دهد. در حقیقت باید گفت که باروخ از ابتدای جوانی به بنای بنیاد تفکر فلسفی خود همت گماشت و از همین هنگام بود که با مخالفت جدی برخی از قشریون انعطاف ناپذیر روبرو شد، مخالفتی که هر روزه مشکل گسترده تری به خود می گرفت. وی به طور صریح بیان می کرد که در مقابل برهان خشونت از کوچکترین بخشی از افکارش صرف نظر نخواهد کرد و در نتیجه در ۲۷ ژوئیه ۱۶۵۶ میلادی در بیانیه ای رسمی از طرف قشریون یهودی اروپا تکفیر و از بنی اسرائیل کنار گذاشته شد، او مستحق تمامی نفرین ها و عذاب های الهی دانسته شد و افراد از گفت وگو، مکاتبه یا حتی نزدیک شدن به وی یا خواندن نوشته هایش منع شدند.

باروخ و مقابله با سنت پرستی یهود

باروخ در جامعه بسته یهود پرورش یافته بود در مقابل سنت پرستی طغیان کرد و در ۲۴ سالگی از طرف مراجع یهود تکفیر شد. برای او لعن نامه ای نوشتند و او را از کنیسه راندند: «لعنت باد بر او هنگام روز و لعنت باد بر او هنگام شب؛ لعنت باد بر او هنگامی که می خوابد و لعنت باد بر او هنگامی که بر می خیزد؛ لعنت باد بر او هنگامی که بیرون می رود، لعنت باد بر او هنگامی که به درون می آید؛ پروردگار او را نبخشاید؛ شعله خشم و غضب پرودگار بر این مرد افکنده باد و پروردگار نام او را از زیر آسمان ها محو کند و پروردگار او را تا نابودی کامل از همه قبایل اسرائیل جدا کند، با همه لعنت های آسمان که در کتاب شریعت مکتوب است؛ ولی شما که به خدای بزرگ ایمان دارید، همه پایدار بمانید! ما مقرر می داریم که هیچ کس به او، نه به زبان و نه به نوشته، سخن نگوید، به او اعتناء نکند، با او زیر یک سقف نماند، در چهار ذراعی او نباشد و هیچ نوشته ای از او نخواند.» پس از این تکفیر اسپینوزا دفاعیه ای خطاب به بزرگترین کنیسه نوشت. او می گفت هر فردی آزاد است، طبق طبیعت و علایقش زندگی کند و برای مقدساتش جان دهد؛ به شرط آن که بگذارد، دیگران هم برای حقایق شان اجازه زندگی داشته باشند.

meysam babaei
۱۴۰۲/۰۹/۳۰

کتاب خوب و مختصری هست درخصوص شناخت اسپینوزا و فلسفه اش البته یسری تکرار مکررات داره ولی درمجموع کتاب خوبیه .

او جهان و هرچه در او هست را یک هستی یگانه می‌داند و خدا را مجموعه کل هستی می‌نامد تا آنجا که می‌گوید اگر کسی دیگری را بیازارد، خود را آزرده زیرا ما همه از روح، جسم، شخص و شیء یکی هستیم.
hastiiiii
من از بسیای از افراد می‌خواهم کتاب مرا نخوانند: توده بی‌سواد و خرافاتی که فکر می‌کنند که عقل چیزی جز بازیچه الهیات نیست، از این کتاب چیزی نمی‌فهمند. در واقع شاید ایمان‌شان آشفته گردد.
Lea
آدمیان «طبایع دیگر را به طبیعت خود قیاس می‌کنند»
Lea
ترس، خرافه را می‌پروراند. اشخاص ضعیف و حریص از روی بد بختی از عبادت استفاده می‌کنند و اشک‌های زنانه می‌ریزند تا از خداوند درخواست کمک کنند.
Lea
«چون خود از نوع بشر هستیم می‌پنداریم که همه چیز به خاطر بشر آفریده شده است و برای برآوردن احتیاجات اوست. ولی این خیال و رؤیایی بیش نیست و ناشی از این است که بشر خود را مرکز عالم امکان می‌داند. اغلب افکار ما بر پایهٔ همین خیال خام است.»
Lea
«تنها عشق به یک حقیقت جاودانی و لایتناهی می‌تواند چنان غذایی برای روح تهیه کند که او را از هر رنج و تعبی آسوده دارد. … این خیر اعلی عبارت است از علم به وحدت روح با تمام طبیعت.»
Lea
«اگر آنچه را که من با استدلالات طبیعی خود جمع کرده‌ام گاهی مطابق واقع نباشد باز کاری جز این انجام نخواهم داد زیرا با جمع این مواد من خود را خوشبخت حس می‌کنم و روز خود را با غم و اندوه تمام نمی‌کنم بلکه با خوشی و صفا و آرامش به سر می‌برم.» نامه، ۳۴؛ ویرایش ویلیس
Lea
با این همه به طور قطع او راست می‌گفت که ما می‌توانیم با فهم پاره‌ای از اسباب و علل احوال روحی خویش، عنان زندگی خود را محکم تر در دست بگیریم. ‌
Lea
اسپینوزا در کتاب اخلاق بیان داشته است که در جهان تنها یک جوهر وجود دارد و آن جوهر خداست. بنابراین هر آنچه وجود دارد به خداوند و وجود او مربوط می‌شود. خدا طبیعت را خلق نکرده بلکه خود او طبیعت است. یعنی جهان مظهر همه صفات خداوند است، او قائل به وحدت وجود است. اسپینوزا عشق عقلانی به خداوند را یکی از ابعاد فلسفه خویش می‌داند و باور دارد که این عشق انسان را به خوشبختی می‌رساند و از عشق دنیوی جداست.
Lea
ما چیزی را برای اینکه آن را خوب می‌دانیم نمی‌خواهیم، بلکه بر عکس چیزی را خوب می‌نامیم که آن را می‌خواهیم، و در نتیجه هر چیزی را که از آن نفرت داشته باشیم بد می‌نامیم، و لذا هر کسی بر حسب عاطفهٔ خود حکم یا اظهار نظر می‌کند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است
Lea

حجم

۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان