کتاب مقدمات روانشناسی یونگ؛ نظریه های تحلیل روان ۲

کتاب مقدمات روانشناسی یونگ؛ نظریه های تحلیل روان ۲ نوشته کالوین اس. هال و ورنون. جی نوردبی است که با ترجمه شهریار شهیدی منتشر شده است. 

درباره کتاب مقدمات روانشناسی یونگ؛ نظریه های تحلیل روان ۲

کارل گوستاو یونگ در گسترش فهم و درک ما از از روان آدمی نقش بسیاری داشته است. او یکی از مهم‌ترین شخصیت‌ها در حوزه روان‌شناسی تحلیلی است. مفاهیمی که یونگ از ناخود‌آگاه جمعی الگو‌های شخصیتی بر خاسته از کهن الگو‌ها برون‌گرایی و درون گرایی ارائه داد، پژوهش‌های او درباره‌ کارکرد‌های تفکر، غریزه  و احساس و کنکاش استادانه‌ او در خصوص ریشه و معانی پنهان در رویا، همه‌ این‌ها عمیقا تاثیر به سزایی بر جنبه‌های گوناگون زندگی ما گذاشته است.

کتاب مقدمات روان‌شناسی یونگ زندگی شخصی و حرفه‌ای این مرد بزرگ را  به طور روشن و مختصر روایت می‌کند و نظریه‌هایی را که در درک اساسی ما  از رفتار، نقشی زیربنایی داشته‌اند، بررسی می‌کند. از از مباحث این کتاب ساختار بنیاد‌های شخصیت تا اندیشه‌های جنجال انگیز او درباره‌‌‌ رابطه‌ روان شناسی با پدیده‌هایی چون طالع بینی و پیش گویی، اخترشناسی می‌توان نام برد. او هم‌چنین از کیمیاگری و ادراک فراحسی هم صحبت کرده است.

این کتاب سه بخش دارد و یک نوع روش و بررسی روان‌شناسانه دربارهٔ ترمیم، شفا و درمانِ خود است. در این کتاب، یونگ که به تحلیل روانی خودش پرداخته، همهٔ مشاهدات روحی خودش را بررسی و سپس آنها را به کمک رسم‌الخط و نقاشی ترسیم کرده است. ضمناً در همان ایام بود که یونگ کتاب «چنین گفت زرتشت» نیچه را با دقت مطالعه کرد و افکار نیچه روی او عمیقاً اثر گذاشت و در طرز نوشتن یونگ هم این تأثیر دیده می‌شود. کارل یونگ در سال ۱۹۶۱ درگذشت و پس از مرگ او، این کتاب در خانهٔ مسکونی‌اش در زوریخ باقی ماند و در سال‌های بعد به صندوق امانت بانک سپرده شد. این کتاب که هرگز در اختیار عموم قرار نگرفته بود، توسط نوهٔ یونگ، اورلیخ هورنی، اجازهٔ انتشار عمومی یافت و در تاریخ هفتم اکتبر ۲۰۰۹ در اختیار جهانیان قرار گرفت.

خواندن کتاب مقدمات روانشناسی یونگ؛ نظریه های تحلیل روان ۲ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مقدمات روانشناسی یونگ؛ نظریه های تحلیل روان ۲

پدر یونگ اغلب عصبی بود و به‌سختی می‌شد با او کنار آمد. مادرش مبتلا به اختلالات عاطفی و افسردگی بود. هنگامی که وضعیت برای یونگ غیرقابل تحمل می‌شد، او به انباری خانه پناه می‌برد. در انباری او هم‌دمی داشت که به او دلداری و آرامش دهد: یک مجسمهٔ چوبین به شکل آدمک، که کودک خود از یک قطعه چوب تراشیده و ساخته بود. این آدمک چوبین محور مراسم و آیین‌های طولانی و پایان‌ناپذیری بود که یونگ انجام می‌داد. کودک عهدنامه‌های سری را که با او بسته و به‌صورت طومارهای کوچک بر کاغد نوشته بود، همراه آدمک در انباری پنهان می‌کرد. یونگ محاوره‌های طولانی‌مدت با آدمک چوبین خود انجام می‌داد و خصوصی‌ترین رازهای شخصی خود را برای او افشا می‌کرد.

هنگامی که یونگ یازده سال داشت، از مدرسهٔ کوچک دهکده به مدرسه‌ای بزرگ در شهر بازل منتقل شد. در این مدرسه بود که یونگ با طبقه‌ای از اجتماع مردم آشنا شد، که ثروتمندتر از آن چیزی بودند که یونگ تا آن زمان تصورش را می‌کرد. نجیب‌زادگان اهل بازل در خانه‌های بزرگ اشرافی زندگی می‌کردند، با لهجهٔ اشرافی آلمانی و فرانسه صحبت می‌کردند و سوار کالسکه‌هایی می‌شدند که با زیبایی تزئین شده و توسط اسب‌هایی باشکوه حرکت می‌کردند. فرزندان این اشراف‌زادگان کودکانی با ادب و نزاکت بودند، که لباس‌های فاخر بر تن می‌کردند، پول توجیبی کلان داشتند و هم‌کلاسی‌های جدید یونگ بودند! این پسران ثروتمند در گفته‌هایشان از گذراندن تعطیلات در کوه‌های آلپ و در کنار دریاچهٔ زوریخ تعریف می‌کردند، مکان‌هایی که یونگ آرزوی دیدنشان را داشت. پسر محروم یک کشیش روستایی، که هنگام حضور در کلاس درس جوراب‌هایش از باران خیس شده و کفش‌هایش کهنه و پاره بودند، به هم‌کلاسی‌های ثروتمند خود حسادت می‌ورزید. بدین ترتیب و به همین دلیل، یونگ احساسات جدیدی نسبت به پدر و مادرش را نیز تجربه می‌کرد. او نسبت به پدرش حتی کمی احساس دل‌سوزی و ترحم می‌کرد، حسی که تا آن زمان بسیار بعید به نظر می‌رسید. او تا آن زمان متوجه نشده بود پدرش واقعاً تا چه اندازه فقیر است.