دانلود و خرید کتاب نت های تنهایی جلیل صفربیگی
تصویر جلد کتاب نت های تنهایی

کتاب نت های تنهایی

معرفی کتاب نت های تنهایی

جلیل صفربیگی( -۱۳۵۲)، شاعر است. جلیل صفربیگی درباره کتاب نت‌های تنهایی می‌گوید: «من در نت‌های تنهایی سعی کرده‌ام یکی از این خرده روایت‌ها را که تنهایی انسان معاصر است، دست مایه قرار دهم و از زوایای مختلف و آدم‌های مختلف به آن بپردازم. همزادپنداری با تنهایان متفاوت که شاید منجر به اجراهای متفاوتی از تنهایی شده باشد. هر آدمی انگار به رنگی تنهاست. سعی کرده‌ام این رنگ‌ها نمود و بروز پیدا کند و البته این نت‌هایی که نواخته شده‌اند، نت‌های ناهمگون و شاید ناهماهنگی باشد، همان چیزی که در زندگی انسان معاصر نمود و بروز دارد. تنهایی از ازل بوده و هست و تا ابد خواهد بود. مگر نه اینکه خدا تنهاست و او تنهای بزرگ است و تنهایی مال ایشان است. ما هم تنهاییم و خیلی ساده و راحت با خدا می‌نشینیم و درباره‌ی تنهایی هم حرف می‌زنیم. نت‌های تنهایی آیینه‌ایست که تاباننده‌ی یکی از دردهای انسان امروز است.» در یکی از سروده‌های این مجموعه به نام «دو، سی» می‌خوانیم: «سرگردانِ بی‌وطن غمگینی است روحی وحشی در بدن غمگینی است تنها به سفر ادامه باید بدهد تنهایی من کرگدن غمگینی است»
گیسو
۱۳۹۸/۱۱/۰۶

.بیهوده نه از زیاد و کم حرف زدیم . نه لحظه ای از شادی و غم حرف زدیم .تا صبح من و خدا نشستیم و فقط .درباره ی تنهایی هم حرف زدیم _________________ .ای عشق!تو هم کنارمان آمده ای .امروز سر قرارمان آمده ای .تنهایی و من

- بیشتر
پناه
۱۳۹۸/۱۱/۱۲

اشعاری با موضوع تنهایی. خوب بود دوستش داشتم . . بی حوصله پر بهانه بر می گردد . شب ها که به آشیانه بر می گردد . تنها تر و زخم خورده تر از هر روز . تنهایی من به خانه برمی گردد

sadeghi
۱۳۹۷/۰۵/۲۱

هر ادمی انگار به رنگی تنهاست💕 کتابی کم حجم با اشعاری زیبا وپر احساس

سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۵/۲۱

کتاب هشتادم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی کتاب خوبی بود که موضوع اصلیش تنهایی بود. ۱۲ بریده از کتاب به اشتراک گذاشتم برای دوستان

مستاجر
۱۳۹۸/۰۹/۲۳

21- خوب بود. ممنون

محمدحسین
۱۴۰۲/۰۵/۰۱

من انتظار داشتم خیلی بهتر از این باشه. به نظرم اون طوری که باید و شاید دل‌چسب و دل‌نشین نبود. اما از اون جایی که قالب اشعار این کتاب رباعیه، خوندنش وقت زیادی نمی‌گیره و خیلی هم خالی از لطف

- بیشتر
🌻سپیده 🌻
۱۳۹۵/۰۹/۰۱

سلام بچه ها 😌 شما اطلاع دارید که رمان های "چراغ ها را من خاموش می کنم" و "عادت می کنیم" از خانم زویا پیرزاد در طاقچه هست یا نه؟!

کم نامه خاموش برایم بفرست از حرف پرم، گوش برایم بفرست دارم خفه می‌شوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
هرچند نمی‌رسد به دستت دستم یاد تو عجیب می‌کند سرمستم من عاشقم و فلسفه من این است دارم به تو فکر می‌کنم، پس هستم
سیّد جواد
تنهایی هر کسی برایش چاهی است تا سر ببرد درون آن، گریه کند
یاش
مرگ آمد و در سکوت و بی‌رؤیایی چمباتمه زد در وسط تنهایی تنهایی من پر است از ساعت پنج پس کی کی کی کی کی کی می‌آیی؟
سیّد جواد
کوه‌ها باهم‌اند و تنهایند همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
گوش دل من به زنگ تنهایی توست عمری است همیشه تنگ تنهایی توست هر آدمی انگار به رنگی تنهاست تنهایی من به رنگ تنهایی توست
مادربزرگ علی💝
هر روز از این مسیر برمی‌گردم از رفتن ناگزیر بر‌می‌گردم تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان! من مثل همیشه دیر برمی‌گردم
سیّد جواد
کم نامه خاموش برایم بفرست از حرف پرم، گوش برایم بفرست دارم خفه می‌شوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
مادربزرگ علی💝
ترسی است مهیب لانه کرده در من یک حس غریب لانه کرده در من این خانه چقدر بی تو سوت و کور است تنهایی عجیب لانه کرده در من
میثم
تا صبح من و خدا نشستیم
یاش
در خلوت من سکوت در تکثیر است مرگ است که با زندگی‌ام درگیر است در سینه خود مترسکی کاشته‌ام تنهایی من پر از کلاغ پیر است
سیّد جواد
ای عشق! تو هم کنارمان آمده‌ای امروز سر قرارمان آمده‌ای تنهایی و من چقدر خوشحال شدیم ممنون که تو هم به غارمان آمده‌ای
سیّد جواد
چندی است دلم شبیه غار خالی است غاری که پر از گرد و غبار خالی است هی می‌روم و دوباره بر می‌گردم تنهایی من پر از قطار خالی است
سیّد جواد
با تو دل من پر از کبوتر شده است حال من و شعرهام بهتر شده است حالا تو منی و من تو هستم، با تو تنهایی من چند برابر شده است
سیّد جواد
هر روز از این مسیر برمی‌گردم از رفتن ناگزیر بر‌می‌گردم تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان! من مثل همیشه دیر برمی‌گردم
مادربزرگ علی💝
کوه‌ها باهم‌اند و تنهایند همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
روحم شده جالباسی تنهایی آویخت به من لباس‌هایش را مرگ
_SOMEONE_
چشمان غزل‌نوش تو را می‌خواهم از حرف پرم، گوش تو را می‌خواهم نزدیک بیا، مرا بغل کن لطفاًً آرامش آغوش تو را می‌خواهم
سیّد جواد
چون سایه که روی بدنم افتاده یا لکه که بر پیرهنم افتاده در تک تک عکس‌هام تنهایی هست دستی است که دور گردنم افتاده
سیّد جواد
روحم شده جالباسی تنهایی آویخت به من لباس‌هایش را مرگ
mah.gh

حجم

۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان