بریدههایی از کتاب نت های تنهایی
۳٫۲
(۱۱)
کم نامه خاموش برایم بفرست
از حرف پرم، گوش برایم بفرست
دارم خفه میشوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
چوغوروک
تنهایی هر کسی برایش چاهی است
تا سر ببرد درون آن، گریه کند
یاش
کوهها باهماند و تنهایند
همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
گوش دل من به زنگ تنهایی توست
عمری است همیشه تنگ تنهایی توست
هر آدمی انگار به رنگی تنهاست
تنهایی من به رنگ تنهایی توست
مادربزرگ علی💝
ترسی است مهیب لانه کرده در من
یک حس غریب لانه کرده در من
این خانه چقدر بی تو سوت و کور است
تنهایی عجیب لانه کرده در من
میثم
در خلوت من سکوت در تکثیر است
مرگ است که با زندگیام درگیر است
در سینه خود مترسکی کاشتهام
تنهایی من پر از کلاغ پیر است
سیّد جواد
تا صبح من و خدا نشستیم
یاش
با تو دل من پر از کبوتر شده است
حال من و شعرهام بهتر شده است
حالا تو منی و من تو هستم، با تو
تنهایی من چند برابر شده است
سیّد جواد
چندی است دلم شبیه غار خالی است
غاری که پر از گرد و غبار خالی است
هی میروم و دوباره بر میگردم
تنهایی من پر از قطار خالی است
سیّد جواد
روحم شده جالباسی تنهایی
آویخت به من لباسهایش را مرگ
_SOMEONE_
کوهها باهماند و تنهایند
همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
بی حوصله، پر بهانه برمیگردد
شبها که به آشیانه برمیگردد
تنهاتر و زخمخوردهتر از هر روز
تنهایی من به خانه برمیگردد
13
با این همه بت جای خدا، ابراهیم!
با چند تبر بیا بیا، ابراهیم!
قربان تو اینک این همه اسماعیل
چاقوی تو کند است چرا ابراهیم؟
میثم
روحم شده جالباسی تنهایی
آویخت به من لباسهایش را مرگ
پناه
هر روز از این مسیر برمیگردم
از رفتن ناگزیر برمیگردم
تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان!
من مثل همیشه دیر برمیگردم
میثم
مانند بلوطهای خشک «مانشت»
تنهایی من پر از صدای تبر است
یاش
با تو دل من پر از کبوتر شده است
حال من و شعرهام بهتر شده است
حالا تو منی و من تو هستم، با تو
تنهایی من چند برابر شده است
پناه
تنهایی و زخم، ساخت سالادش را
در زودپزش گذاشت فریادش را
یاش
حالا تو منی و من تو هستم، با تو
تنهایی من چند برابر شده است
Autumn
من یک تنم از عشیره تنهایی
ساکن شده در جزیره تنهایی
تاریکی و تکرار، بزرگم کردند
با شیر سکوت و شیره تنهایی
lady el
بدجور نشسته گرد تنهاییهات
بر قاب سیاه و سرد تنهاییهات
نشکن دلم ـ این آینه سنگی را ـ
شاید بخورد به درد تنهاییهات
lady el
ای عشق! تو هم کنارمان آمدهای
امروز سر قرارمان آمدهای
تنهایی و من چقدر خوشحال شدیم
ممنون که تو هم به غارمان آمدهای
lady el
ای عشق! تو هم کنارمان آمدهای
امروز سر قرارمان آمدهای
تنهایی و من چقدر خوشحال شدیم
ممنون که تو هم به غارمان آمدهای
کاربر ۲۶۸۲۵۸۸
کوهها باهماند و تنهایند
همچو ما باهمانِ تنهایان
Autumn
چندی است دلم شبیه غار خالی است
غاری که پر از گرد و غبار خالی است
هی میروم و دوباره بر میگردم
تنهایی من پر از قطار خالی است
ر.سین
دیوانه و مست همچنان میگردم
لبریز شکست همچنان میگردم
در شهر شما دربهدر انسانم
خورشید به دست، همچنان میگردم
mobina
هرچند نمیرسد به دستت دستم
یاد تو عجیب میکند سرمستم
من عاشقم و فلسفه من این است
دارم به تو فکر میکنم، پس هستم
mobina
چشمان غزلنوش تو را میخواهم
از حرف پرم، گوش تو را میخواهم
نزدیک بیا، مرا بغل کن لطفاًً
آرامش آغوش تو را میخواهم
کاربر ۲۶۸۲۵۸۸
کم نامه خاموش برایم بفرست
از حرف پرم، گوش برایم بفرست
دارم خفه میشوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
کاربر ۲۶۸۲۵۸۸
در خلوت من سکوت در تکثیر است
مرگ است که با زندگیام درگیر است
در سینه خود مترسکی کاشتهام
تنهایی من پر از کلاغ پیر است
neda
حجم
۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان