کتاب بیدار شو تو شاهکار خلقتی
معرفی کتاب بیدار شو تو شاهکار خلقتی
بیدار شو تو شاهکار خلقتی کتابی در زمینه موفقیت و خودیاری نوشته مهراب مهربانی است که در انتشارات نقش و نگار به چاپ رسیده است.
درباره کتاب بیدار شو تو شاهکار خلقتی
اگر با دقت به جامعه و محیط اطراف خود نگاه کنیم، متوجه میشویم که تفاوتهای بزرگی در دستاوردهای انسانها وجود دارد؛ دستاوردهایی مانند آرامش، زیبایی، موفقیت، سعادت، خوشبختی، ثروت و غیره. همچنین در اطراف خود با انسانهای مختلفی روبرو میشویم. بعضی انسانها همواره شاد، پرانرژی، سالم و سرشار از قدرت و عظمت هستند و به هر چه خواستهاند، رسیدهاند. همانند کوه، استوار و مانند دریا، وسیع و همچون اقیانوس، عظیماند. هرکس در کنار اینگونه افراد قرار گیرد، احساس آرامش، انرژی و شادی میکند و عظمت و بزرگی شخصیت آنها و انرژیای که در درون خود دارند، اطرافیان را تحت تاثیر قرار میدهد. این افراد محدودیتها را نمیشناسند و همواره احساس میکنند از عهده هر کاری برمیآیند. بزرگترین مشکلات در برابر عظمت آنها سر تعظیم فرومیآورد چون آنها خود را از بزرگترین مشکلات هم بزرگتر میدانند، پس به بزرگی هم میرسند و شاهکارهای جامعه بشری و موفقیتهای بزرگ فقط مخصوص این افراد است و آنها در دنیایی از ثروت، خوشبختی، شادمانی و موفقیت زندگی میکنند. آنان همواره با عزم جدی بهدنبال رسیدن به قلهها هستند، رویاها و آرزوهای بزرگی در سر میپرورانند که از نظر خیلیها دست نیافتنی و غیرممکن به نظر میرسد، به زندگی کوچک و حقیرانه راضی نیستند و مدام به این فکر میکنند که چگونه میتوانند به خواستههایشان برسند. این افراد، مشکلات و موانع سر راه خود را در حد و اندازهای نمیبینند که بتواند جلوی آنها بایستد و سد راهشان شود. در زندگی همواره با آرامش و قدرت تمام به پیش میروند، انگار دنیا همه چیز را برای آنها میخواهد.
بعضی دیگر هم هستند که دنیا در مقابل چشمانشان سیاه و تاریک است. احساس ضعف و ناتوانی میکنند و کوچکترین موانع، بزرگترین دردسرها را برای آنها به بار میآورد. این افراد همواره دل مرده، بدبین، مایوس و ناامید هستند و فکر میکنند که نمیتوانند. خود را در برابر همه کس و همه چیز، کوچک، حقیر، ضعیف و ناتوان میبینند و کوچکترین مشکلات کمر آنها را خم میکند و چون از کوچکترین مشکلات هم خود را کوچکتر و حقیرتر میبینند پس کوچک هم خواهند ماند. در زندگی، نه دستاوردی دارند و نه به دستاوردی میاندیشند و نه امید دارند که در زندگی کاری کنند، به جایی برسند و یا کسی شوند. روحیه افسرده، چهره غمگین، دنیای تاریک و احساس ضعف و حقارتشان باعث میشود که هر انسان بزرگ و آگاهی از این همه تاریکی و ناتوانی در درون آنها گریزان شود.
دانشمندان و محققان بسیاری، به دنبال یافتن پاسخهایی برای این سؤالات برآمدند تا دلیل تفاوتهای بزرگ زندگی انسانها را کشف کنند. کسانی مانند «ناپلئون هیل» به توصیه «اندرو کارنگی» مرد فولاد آمریکا، در اوایل قرن بیستم در جستجوی راز موفقیت، با مردان بزرگ و موفق، مصاحبهها و گفتگوهای اختصاصی زیادی انجام داده و تمام اطلاعات و نتایج به دست آمده را جمع بندی کرده و به قوانین و رازهایی پی بردهاند. بعدها در طول زمان، افراد دیگری این قوانین را تکمیل و هر کدام بخشی از آن را بیان کردهاند.
اگر بخواهیم به طور خلاصه و کلی، دلیل تفاوت میان انسانها و علت واقعی این همه فاصله و اختلاف میان نحوه زندگی و دستاوردهای آنها را بیان کنیم، میتوانیم بگوییم که علت این است که انسانهای بزرگ و موفق، آگاه و بیدار بوده و دید وسیعی داشتهاند. یعنی حقیقت، نیروی بیکران و گنج لایتناهی خرد، شعور و انرژی درون خود را کشف کرده و درک عمیقی از حقیقت وجودشان داشتهاند و میدانستند که چه قدرتهای نهفتهای در اعماق وجودشان دست نخورده، باقی مانده است و چگونه این قدرتها را برای رسیدن به زندگی رویایی خود به کارگیرند و تبدیل به همان کسی شوند و همان دنیایی را بسازند که میخواهند. پس در واقع، این افراد خود را شناخته و حقیقت خود را یافته و به خودآگاهی رسیده بودند.
شما هر اندازه که خود را باور کنید و به خودتان ایمان و اعتقاد داشته باشید و خود را توانمند و بزرگ ببینید، به همان اندازه هم بزرگ و توانمند هستید، نه بیشتر و نه کمتر، و میتوانید در زندگی به عظمت و بزرگی برسید و رویاها و اهدافتان را محقق و متجلی کنید و زندگی دلخواهتان را بسازید. همه چیز بستگی به این دارد که چقدر خود را میشناسید و چه تصویری از خودتان در ذهن دارید. شما میتوانید خود را توانمند یا ناتوان، قدرتمند یا ضعیف، عظیم یا حقیر، ارزشمند یا پست و موفق یا ناکام ببینید و هر تصویری که از خود در ذهن داشته باشید، قطعاً همان میشوید. پس شما هستید که جایگاه خود را در زندگی تعیین میکنید و به راحتی هم میتوانید تصویری را که از خود در ذهن دارید، تغییر دهید. باور کنید که میتوانید.
مهراب مهربانی در کتاب بیدارشو تو شاهکار خلقتی میخواهد به شما بگوید که چگونه میتوانید این کار را بکنید، یعنی چگونه تصویری را که از خود دارید، تغییر دهید. او در اینجا میخواهد حقایقی را در مورد حقیقت وجودتان، اسرار ذهنتان، ویژگیهای افراد موفق و هدفمند، معنای زندگی، علت دردها، رنجها و مشکلات برای شما آشکار کند و پرده از مسیر و مقصد واقعی زندگی سعادتمندانه و باشکوه بردارد و راز آن را برای شما فاش کند.
خواندن کتاب بیدارشو تو شاهکار خلقتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای انگیزشی و موفقیت مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب بیدارشو تو شاهکار خلقتی
وقتی که زندگی انسانها را دقیق و عمیق مورد مطالعه قرار میدهیم، تفاوتهای بارزی در نحوه زندگی، میزان دستاوردها، میزان بهرهمندی از مواهب زندگی مادی و معنوی وجود دارد و شاید مهمترین تفاوت، تفاوت در میزان برخورداری آنها از آرامش، خوشبختی و سعادت است. اما سوال این است چرا این همه تفاوت و اختلاف میان انسانها وجود دارد؟ منشا و علت این تفاوتها در چیست؟
افرادی هستند که با زندگی سرشار از محدودیت، ناکامی، شکست، حقارت و بدبختی میسازند و خود را این گونه گول میزنند و فریب میدهند که سرنوشت و تقدیر برای آنها این گونه رقم خورده و خواست خداست و نمیشود کاری کرد یا اینکه تمام تقصیرها را گردن دیگران، شرایط جامعه، محیط و خلاصه همه کس و همه چیز غیر از خودشان میاندازند و با آه و ناله زندگیشان را سپری میکنند و هیچ وقت از خود نمیپرسند که چگونه میتوان این شرایط را عوض کرد؟ چگونه میتوان به گونهای دیگر زندگی کرد؟ چگونه میتوان دنیای جدید و زندگی زیبایی ساخت؟ آنها از خود نمیپرسند؛ چون باور کردهاند تمام چیزی که هستند همین است؛ چون نمیتوانند بُعد غیرقابل مشاهده و شکوهمند خود را ببینند و درک کنند. کشندهترین باوری که باعث میشود انسانها در زندگی بنشینند و فقط تماشا کنند و برای ساختن دنیایشان حرکتی نکنند و تکانی به خود ندهند، این باور است که شکست، ناکامی، حقارت و حسرت، جزئی از سرنوشت و زندگی آنهاست. اپیکتتوس میگوید: " اعتقاد به بخت و سرنوشت، بدترین نوع بردگی است." پس کسانی که به بخت و اقبال اعتقاد دارند و باور کردهاند که نمیتوانند برای ساختن دنیایشان کاری کنند، در واقع، خود را برده و دربند این باورهای غلط کردهاند.
این افراد، نه حقیقت خود را میشناسند و نه برای خود ارزش و احترامی قائل هستند و نه ایمان و باور به خود و تواناییهایشان دارند و نه میدانند کی هستند؟ چه در وجود و درونشان دارند؟ و چه میتوانند بکنند؟ پس در ناامیدی و در حسرت رسیدن به رویاها و آرزوهایشان زندگی غمانگیزشان را به پایان میرسانند، بدون آنکه وقتی به پایان زندگی خود رسیدند، بدانند کی بودند؟ چرا آمده بودند؟ و چه میتوانستند بکنند؟ و چه باید میکردند و نکردند؟
دکتر شوارتز میگوید: " هر روز من و شما، مردم نیمه جانی را میبینیم که دیگر برای خود ارزشی قائل نیستند. آنها درباره با ارزشترین محصول زندگی خود ـ یعنی وجود خودشان ـ بیتفاوتاند، احساس کوچکی و هیچ بودن میکنند و چون این گونه میاندیشند، همین طور هم میشوند. این آدمهای نیمه جان باید دوباره به ارزش خود پی ببرند. لازم است درک کنند که انسانهای والایی هستند. آنها نیازمند اعتقادی راستین و استوار به خویش هستند."
«کسی که به خود ایمان ندارد و در برابر مشکلات زندگی تسلیم میشود و ناله کنان میگوید: «من نمیتوانم»، ترحمانگیزترین و ضعیفترین مخلوق دنیاست.»
این افراد فکر میکنند کسانی که به بزرگی و موفقیتهای چشمگیری میرسند، انسانهای ویژهای هستند و سرنوشت و تقدیر برای آنها این گونه رقم خورده است و امکان ندارد بقیه بتوانند همانند این افراد دست به شاهکار بزنند. این افراد، متاسفانه فرسنگها از حقیقت دور هستند و چنین افکاری زیربنای مصیبت و بدبختی آنهاست؛ چرا که درک عمیقی از نیروهای بیکران درونشان ندارند و اصلاً از حقیقت خود آگاهی ندارند و فقط جسم و بُعد مادی و قابل دیدن خود را میبینند و از گنج نامرئی و عظمت غیرقابل مشاهده درون خود غافلاند و از تواناییها و قدرت ذهن و روح خویش بیخبرند و هر چه را که میخواهند در دنیای بیرون جستجو میکنند. در حالی که منبع و منشأ تمام دستاوردها و سعادت و خوشبختی زندگی، در درون است و دنیای بیرون، تجلی دنیای درون است و این را نمیدانند. اما چه باید کرد تا این افراد هم حقیقت را دریابند و نوع نگاهشان را به خود و دنیایشان عوض کنند؟ و چگونه میتوان به این افراد کمک کرد تا خویشتن خویش را متجلی کنند؟
حجم
۲۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۲۴ صفحه
حجم
۲۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۲۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب فوق العاده ست تک تک جملاتش رو باید بارها و بارها خوند بهشون عمیقأ فکر کرد و البته عمل کرد
در یک کلام: شاهکار
به توانایی های خود دقت کنید