کتاب پرنده می میرد، پرواز می ماند
معرفی کتاب پرنده می میرد، پرواز می ماند
کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند، اثر مسیحا برزگر، کتابی خواندنی است که از عشق، رابطهی عاشقانه و اوج گرفتن در آسمان عشق و عاشقی میگوید.
درباره کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند
کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند، یک اثر معنوی برای انسان امروز است؛ انسانی که در پی حیاتی نوین است و دیگر خود را در بند گذشته و این و آن نمییابد.
مسیحا برزگر در کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند، از عشق صحبت میکند. عشقی که شیرین است. اگر عاشق شده باشید، این شیرینی و حلاوت را با جان و دل حس کردهاید. اما وای به روزی که عشق برود. این شیرینی به تلخی میزند و دردا از آن روز. شاید بتوان رابطهی عاشقانه را، ضربآهنگی بین شیرینی و تلخی دانست. رابطهی عاشقانه، رابطهایست آمیخته به عشق و نفرت. باید سر تا پا عشق شد، یعنی حال موقتیای که در رابطهی عاشقانه هست، جای خود را به مقامِ دائمی عشق بدهد. در این صورت، عشق، حال و حالت و سرشت و سرنوشتِ تو میشود. در مقامِ عشق، تلخی وجود ندارد. پرندهی عاشق روزی میمیرد، اما پروازِ عاشقانه برای همیشه میماند. باید پرواز را بیاموزیم تا در آسمان عشق و روابط عاشقانهمان، همیشه در اوج پرواز کنیم.
خواندن کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید در جامعهی پرآشوب و پر هرج و مرج جهان امروزی دوام بیاورید، کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند برای شما است.
دربارهی مسیحا برزگر
مسیحا برزگر در سال ۱۳۴۰ در تهران در خیابان حافظ متولد شده است. او که ایران و زبان فارسی را یکی از بزرگترین موهبتهای زندگیاش میداند، سالهاست که به انتشار مقالات و کتابهایی که همگی به انسانها برای داشتن زندگی بهتر کمک میکند، مشغول است. مسیحا برزگر خود را ستایشگر عشق و خنده و زندگی میداند. او همچنین وبسایتی را راهاندازی کرده است و در آن به ارائهی خدماتی مثل قراردادن مقالات و سخنرانیهایش مشغول است.
بخشی از کتاب پرنده میمیرد، پرواز میماند
بشریتِ بیمار و افسرده، در طی سه هزار سال گذشته، پنج هزار جنگ و کشتار خونین به راه انداخته است. آیا این رفتار، جنونآمیز و احمقانه و غیر انسانی نیست؟
وقتی انسان به دو پاره تقسیم می شود، زندگی به جهنم تبدیل می شود. مفهوم پاره پارهی انسان، سلامت و کمال را از آدمی میگیرد؛ هر پارهی او بر علیه پارهی دیگر اعلام جنگ میکند. آنگاه، پارهای که در این جنگ شکست خورده است، منتظر فرصت میماند تا راهها و ابزاری برای انتقامگیری فراهم بیاورد. چنین است که انسان، به عرصهی نبرد بی امانِ دو پارهی متخاصمِ وجود خود تبدیل میشود. این چیزی است که از گذشتههای دور تا به امروز اتفاق افتاده است.
ما هنوز قادر به ساختن انسان واقعی نشدهایم، اما انساننما بسیار ساختهایم. انساننما موجودی است کاملاً شبیه انسان، اما فلج و ناتوان.
انسان هرگز مجال نیافته است تا در کلیت خود بشکفد. انسان همواره به طور نیمه زندگی کرده است. بنابراین، همواره در رنج و عذاب زیسته است. انسان، هنوز بودن و حضور خویش را در هستی جشن نگرفته است. تنها، انسانِ تمام عیار است که می تواند حضورِ خویش در ضیافتِ هستی و زندگی را جشن بگیرد. یک درخت، در تمامیت و کمال خویش میتواند گُل بدهد و به بار بنشیند. انسان، درختی است که هنوز شکوفه نکرده است. انسان، گذشتهای بسیار تاریک و غمبار داشته است. گذشتهی انسان، شب تاریک روح او بوده است. انسان، همواره تحت فشار بوده است، دلیل ستیزه جویی او نیز همین فشار است. فشار، قابلیت های انعطاف پذیر و لطیف انسان را میستاند. ما اکنون به نقطه ای رسیدهایم که مجبوریم طرحی نو دراندازیم.
عالمی دیگر بباید ساخت وَز نو آدمی.
حجم
۴۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۴۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه