دانلود و خرید کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم مو اُهارا ترجمه نیلوفر امن‌زاده
تصویر جلد کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم

کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم

معرفی کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم

جلد پنجم کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد، داستانی از مو اوهارا، ماموریت فوق سری در آکواریوم نام دارد. این سری رمان‌های پرفروش که به سرعت در فهرست نیویورک تایمز جا گرفتند، درباره یک ماهی است که بعد از یک سری آزمایش‌های عجیب و غریب به زامبی تبدیل شده است. 

انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم

کتاب ماهی چاق گنده‌ من که زامبی شد، از سری رمان‌های پرفروش مو اهارا است که اولین بار در سال۲۰۱۳ منتشر شد. اما داستان از چه قرار است؟

برادر بزرگ‌تر تام تصمیم می‌گیرد به دانشمندی خبیث تبدیل شود. او آزمایش‌های خبیثانه‌اش را آغاز می‌کند و همه را روی ماهی قرمزی به اسم فرانکی انجام می‌دهد. او فرانکی را در یک ماده عجیب و چسبناک قرار می‌دهد. تام برای اینکه او را نجات دهد با باتری به فرانکی شوک وارد می‌کند و او را به زندگی برمی‌گرداند. ولی ماهی به یک زامبی تبدیل می‌شود! فرانکی می‌خواهد انتقام بلایی را که سرش آمده است بگیرد...

در جلد پنجم این مجموعه فرانکی و تام به آکواریوم شهر رفتند و آنجا با یک بچه ‌گربه خون‌ آشام، چند کوسه‌ کله‌چکشی و یک هشت پای غیب‌گوی خیلی گرسنه روبه‌رو می‌شود. در داستان بعدی مسابقه با استعدادترین حیوان خاگی به مدرسه آن‌ها رفته است ولی یک اتفاق عجیب می‌افتد. همه حیوان‌ها توانایی‌های عجیب و غریبشان را از دست داده‌اند.

به نظر شما فرانکی می‌تواند قدرت‌های زامبی‌وارش را پس بگیرد؟ 

کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر جلدهای دیگر مجموعه ماهی چاق گنده من که زامبی شد را خوانده‌اید، حتما ماموریت فوق سری در آکواریوم را هم بخوانید. 

درباره مو اوهارا

مو اهارا، بازیگر و نویسنده آمریکایی در پنسیلوانیا بزرگ شد و بعد به لندن مهاجرت کرد. در لندن به بازیگری مشغول شد و برنامه‌های کمدی اجرا می‌کرد. او در فستیوال های متعددی در ادینبورگ و لندن اجرا داشت. بعد از آن مو اهارا شروع به قصه گویی کرد به سراسر انگلستان سفر کرد. بعد از این تجربه تصمیم گرفت که نوشتن کتاب کودک را به عنوان شغل خود امتحان کند. 

بخشی از کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد؛ جلد پنجم

سمی گفت: «ماهی فش‌فشو، سلام بده.» بطری فرانکی را جلوی آکواریوم پیراناها نگه داشته بود. پیراناها شنا می‌کردند و اصلاً حواسشان به ما نبود، تا وقتی که فرانکی با آن دندان‌های کج‌وکوله و گنده‌اش به یکیشان لبخند زد. یک‌دفعه، همه‌شان در یک حرکت یورشی، خودشان را به شیشه کوبیدند.

پرادیپ، سَمی و من یکهو پریدیم عقب و من شاید جیغ کوچکی هم کشیده باشم.

می‌توانستم قسم بخورم فرانکی درحالی‌که در امنیت کامل توی بطری‌اش شنا می‌کرد، پیش خودش پوزخند زد.

پرادیپ گفت: «اوم، شاید بهتر باشه بریم مخزن بعدی. گمون نکنم فرانکی دلش بخواد با اینا دم‌خور بشه.»

جواب دادم: «آفرین. راستی، برنامه آنتونیوی باورنکردنی کِی شروع می‌شه؟»

سَمی درحالی‌که داشت مثل کوسه‌ها پای من را گاز می‌گرفت گفت: «ممن ممی‌خوام مَشت‌پا ممینم.»

پرادیپ جواب داد: «قراره یه ساعت دیگه بریم کنارِ آکواریومِ کوسه، پیش باباها و مارک و سنج. همون موقع می‌خوان به کوسه غذا بدن. بعدشم می‌ریم کنار آکواریومِ هشت‌پا و برنامه پیش‌گویی‌های هشت‌پا یا همون آنتونیوی باورنکردنی شروع می‌شه.»

جفت باباهایمان از وقتی که به آکواریوم رسیده بودیم، چسبیده بودند به گوشی‌هایشان و سرشان به پیغام‌ها و ایمیل‌های کاری گرم بود. به‌محض اینکه از فروشگاه بیرون آمدیم، همان‌جا که برای سَمی جلیقه نجات کوسه‌ای خریده بودند و برای من و پرادیپ جاکلیدی‌های دریایی، رفته بودند به کافه تا به کارهایشان برسند.

سَنج (برادربزرگه خبیث پرادیپ که اتفاقاً مخِ کامپیوتر هم بود) و مارک (برادر بزرگه من) با هم گم‌وگور شده بودند و ما را با سَمی تنها گذاشته بودند.

البته راستش بد هم نشده بود؛ چون می‌توانستیم فرانکی را از توی کوله‌پشتی‌ام دربیاوریم تا بتواند یک دلِ سیر آکواریوم ببیند؛ هرچند تا آن‌موقع تنها کاری که کرده بود این بود که یک ده‌پا را بترساند، یک کوسه‌ماهی را سکته بدهد و پیراناها را زهره‌ترک کند.

چیزی که من و پرادیپ واقعاً دلمان می‌خواست ببینیم، آنتونیوی باورنکردنی بود. سابقه غیب‌گویی‌های دقیق او برای یک هشت‌پا حیرت‌انگیز بود. تا آن وقت، نتایج بیشتر از بیست بازی فوتبال، پنج مسابقه اسب‌سواری، یک مسابقه بوکس سنگین‌وزن‌ها، سه انتخابات جهانی و یک تغییر ناگهانی در قیمت شکلات‌های تولید شیلی را درست پیش‌بینی کرده بود.

محمد رضا پاسبانفرد
۱۴۰۰/۱۲/۱۳

عالییییییییییییییییییییییییییی بود بی نظیر بود

Bahar
۱۴۰۰/۰۱/۰۴

بهترین

کاترین پاینز
۱۳۹۹/۱۲/۱۱

من چاپی این کتاب رو دارم واقعا زیباست

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۵۰۰
تومان