کتاب حال خوب با هم

کتاب حال خوب با هم نوشته دیوید برنز است که با ترجمه مهدی قراچه‌داغی منتشر شده است. این کتاب به شما کمک می‌کند راهی پیدا کنید تا از ارتباطات آزار دهنده دور شوید و بتوانید و روابطتان بهتر شود.

درباره کتاب حال خوب با هم

روابط مسئله‌دار آزار می‌دهند. اغلب ما احساس خودارزشمندی‌مان را، تقریبآ تا حدودی، به روابطی که با دیگران داریم نسبت می‌دهیم. مشاجره کردن یا جنگیدن با کسی که برایتان مهم است و به او علاقه دارید، چیز جالبی نیست. حتی دعوا و منازعه با کسی که به او علاقه ندارید، می‌تواند شما را ناراحت کند و شادی و انرژی‌تان را بگیرد. اگر کسی را دارید که با او به راحتی کنار نمی‌آیید، این کتاب می‌تواند شما را با راهکارهایی آشنا کند که رابطه بهتر و مؤثرتری با آن شخص برقرار کنید. مهم نیست کسی که با او اختلاف نظر دارید همسر، خواهر یا برادر، پدر یا مادر، همسایه یا دوست و یا حتی یک غریبه باشد.

خواندن کتاب حال خوب با هم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال زندگی شادتر هستند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب حال خوب با هم

همه ما می‌خواهیم با دیگران روابط خوب و حسنه داشته باشیم، اما اغلب نتیجه کاملا برعکس می‌شود، کارمان به خصومت، تلخی، مرارت و رنجش می‌کشد و اعتماد و اطمینانمان را از دست می‌دهیم. چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ چرا نمی‌توانیم با هم کنار بیاییم؟

در اینجا دو نظریه متفاوت وجود دارد. اغلب متخصصان به «نظریه کمبود» اشاره دارند. براساس این نظریه، نمی‌توانیم با هم کنار بیاییم زیرا راه آن را بلد نیستیم. به عبارت دیگر، با هم نزاع می‌کنیم زیرا از مهارتهای حل مسائل روابط خود بی‌اطلاعیم. وقتی بزرگ می‌شدیم، خواندن، نوشتن و حساب را یاد گرفتیم، اما کسی درباره اینکه چگونه مشکلات روابط خود را حل کنیم به ما مطلبی یاد ندارد. 

جمعی دیگر از صاحبنظران معتقدند از آن جهت نمی‌توانیم با هم کنار بیاییم زیرا در واقع به این کار علاقه‌ای نداریم. به این اصطلاحآ نظریه انگیزشی می‌گویند. به عبارت دیگر، با هم منازعه و مشاجره می‌کنیم زیرا انگیزه‌ای نداریم با کسانی که با آنها اختلاف داریم کنار بیاییم. کارمان به خصومت و تعارض و اختلاف می‌کشد زیرا این منازعه پاداش‌دهنده است.

نظریه کمبود

اغلب صاحبنظران و متخصصان سلامت روان، شامل متخصصان بالینی و پژوهشگران، از نظریه کمبود حمایت می‌کنند. آنها بر این باورند که ما تن به جنگ می‌دهیم زیرا راه عشق ورزیدن را بلد نیستیم. ما مأیوسانه خواهان روابط مهرانگیز و رضایت‌بخش هستیم، اما از مهارتهای لازم برای رسیدن به این مهم برخوردار نیستیم.

البته صاحبنظران درباره اینکه مهم‌ترین کمبودهای مهارتهای میان‌فردی کدامند با هم نظرات متفاوت دارند. برای مثال، رفتاردرمانگرها معتقدند که مسائل ما در کنار آمدن با یکدیگر ناشی از نبود مهارتهای ارتباطی و حل مسئله است. از این رو، وقتی کسی از ما انتقاد می‌کند ممکن است به جای اینکه گوش بدهیم، حالت تدافعی بگیریم. به جای اینکه احساسات خود را با طرف مقابل در میان بگذاریم، اخم می‌کنیم و در مقام تحقیر او برمی‌آییم. و یا اینکه ممکن است غرولند کنیم و بخواهیم به زور حرف خود را به کرسی بنشانیم. ما از مهارتهای سیستماتیک مذاکره و حل مسئله استفاده نمی‌کنیم و در نتیجه تنش میان ما بالا می‌گیرد.