کتاب قدرت حال
معرفی کتاب قدرت حال
قدرت حال کتابی بینظیر نوشته اکهارت تله یکی از بهترین کتابها در زمینه فراروانشناسی است که شما را به سوی یک زندگی آگاهانه و توام با آرامش رهنمون میسازد. این کتاب را با ترجمه محمدرضا علیمی بخوانید.
اکهارت تله در این کتاب به ما میآموزد که چگونه فارغ از دغدغهها و سروصداهای ذهنی بتوانیم به خود بازگردیم و نیروی حال را دریابیم و با آن زندگی کنیم. این کتاب عصاره تجربیات و کارهای تله درباره قدرت حال است و در پاسخ به سئوالاتی نوشته شده که در سمینارها، کلاسهای مراقبه و جلسات خصوصی مشاوره او شکل گرفته و آن را به شکل سؤال و جواب نگهداری نموده و مکتوب کرده است.
تله در این کتاب به شما میگوید که نیروی حال حقیقتی جاودانه و یگانه حقیقت موجود در زندگی شما است. این که گذشته و آینده توهماند و برای گریز از لحظه حال به سراغ شما میآیند. او در این کتاب راههای گوناگونی برای زیستن در لحظه حال آموزش میدهد تا آدمها با خصوصیات مختلف بتوانند از دورازههایی که مناسب آنها است پا به این حقیقت بگذارند و هدایای بینظیر آن را دریافت کنند.
تله عقیده دارد آزادی انسان در گرو درک این نکته است که او یک «فکرکننده» نیست بلکه یک تماشاگر است؛ تماشاگر زندگی. وقتی به این درک برسد سطحی فراتر از آگاهی در او فعال میشود و کم کم میفهمد که ورای تفکر او گسترهای بیپایان از شعور جریان دارد و همه امور مهم از ورای ذهن آدمی برمیخیزند.
خواندن کتاب قدرت حال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای فراروانشناسی مخاطبان این کتاباند.
دربارهٔ اکهارت تله
اکهارت تله در آلمان متولد شد و تا سیزده سالگی در آنجا زندگی کرد. سپس به همراه خانواده به اسپانیا مهاجرت نمود و در سن بیست سالگی به انگلیس رفت. او بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه لندن، به عنوان محقق در دانشگاه کمبریج مشغول کار شد.
در سن ۲۹ سالگی به دنبال بیماری، متحول شد و به مطالعه و کسب علوم معنوی روی آورد. از محتوی کتاب بر میآید که مطالعات زیادی در مورد عرفان مسیحیت و عرفان اسلامی، ذن، مراقبه، مکاتب هندی و مکاتب مختلف روانکاوی داشته است. کتاب حاضر اولین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شده است و تا سال ۲۰۰۲، دو میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و به ۳۳ زبان ترجمه شده است و در سال ۲۰۰۲ جزء پرفروشترین کتابها در لیست نیویورک تایمز بوده است. نویسنده، کتاب را ثمرهٔ فعالیت ده ساله و کلاسهایی که در این زمینه برگزار کرده است، میداند.
بخشی از کتاب قدرت حال
منظورتان از تماشای اندیشیدن چیست؟
وقتی کسی نزد پزشک میرود و میگوید صدایی در سرم میشنوم، او را به روانپزشک ارجاع میدهند. حقیقت این است که هر کس دائماً در سرش صدا یا صداهایی میشنود و همان فکرهای غیرارادی است که احساس میکند توان توقف آن را ندارد و گفت و گویی یک طرفه یا دو طرفه و مداوم است. شما احتمالاً به افراد دیوانه که در خیابان با خود حرف میزنند، برخورد نمودهاید. این وضعیت با آنچه مردم عادی انجام میدهند تفاوتی ندارد به جز اینکه آنها با صدای بلند این کار را انجام نمیدهند. صداها دستور میدهند، بررسی میکنند، قضاوت میکنند، مقایسه مینمایند، خوششان میآید، بدشان میآید و.... صداها الزاماً تناسبی با موقعیت ندارند و ممکن است حوادث اخیر یا گذشتهٔ دور را بررسی کنند و یا ممکن است برای آینده برنامهریزی نماید یا حوادث احتمالی آینده را به تصور در آورند. ممکن است تصوراتی پیش آید که عواقب منفی دارد و به آن نگرانی میگوییم. گاهی این صداها با تصاویر یا فیلمهای ذهنی همراه میشود. حتی اگر صداها متناسب با موقعیت باشد، آن را با مفاهیمی که از گذشته گرفته، تفسیر میکند زیرا صداها متعلق به ذهن شرطی شده۶ شماست که حاصل گذشته شما و میراث فرهنگی شماست که خود به وسیله فکر تنظیم شده است.
لذا زمان حال را با چشمان گذشته می بینید و در نتیجه به تصویری غیرمنطبق بر واقعیت میرسید. صداها ممکن است بدترین دشمن شخص باشد که اتفاقی شایع است. بسیاری از مردم با شکنجه گری در سرشان زندگی میکنند که مدام به آنها حمله میکند، آنها را تنبیه مینماید و انرژی حیاتیشان را میکشد و سبب غم و رنج و بیماری میشود.
اما خبر خوبی برایتان دارم. شما میتوانید خودتان را از فکرتان آزاد کنید. شما میتوانید الان اولین قدم را بردارید و هر چه میتوانید به صدای درون سرتان گوش دهید. به الگوهای فکری تکراری گوش فرا دهید، همان نوارهایی که در سرتان برای سالها پخش شده است. منظور من از تماشای اندیشیدن این است که به صداهایی که در سرتان است گوش دهید و در آنجا حاضر و شاهد باشید.
هنگام گوش دادن به صداها، بیطرف باشید و قضاوت نکنید. قضاوت کردن و محکوم کردن آنچه میشنوید به معنی آن است که همان صدا مجدداً از در پشتی وارد شده است. به زودی متوجه میشوید که صدایی وجود دارد و شمایی که به صدا گوش میدهید و آن را نظاره میکنید، جملهٔ «من متوجه شدم» به معنی احساس وجود خودتان است که این احساس فکر نیست و از ورای ذهن سر چشمه میگیرد.
بنابراین وقتی به یک فکر گوش میدهید، نه تنها از وجود آن آگاه میشوید بلکه از وجود خودتان نیز به عنوان شاهد آن فکر با خبر میگردید و در این حال، بُعد جدیدی از هوشیاری جلوهگر میشود. وقتی به فکری گوش میدهید، حضوری هوشیار را احساس میکنید که در پس فکر قراردارد. در این هنگام فکر تسلط بر شما را از دست داده و سرکوب میشود زیرا شما از تقویت ذهن بوسیله همانند پنداری با آن دست برداشتهاید و این نقطه پایان تفکر اجباری است. وقتی فکر سرکوب میشود، شما گسستگی و وقفه در جریان فکر و وضعیتی از بیفکری را تجربه میکنید. در ابتدا این وقفه کوتاه است و بیش از چند ثانیه نمیباشد ولی به تدریج طولانی میشود.
حجم
۲۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
توصیه میشه ولی نکات انحرافی زیادی داخلش هست و شبه داره...
کتاب خوبیه و توجه آدم رو به زمان حال جلب میکنه