بریدههایی از کتاب قدرت حال
۳٫۶
(۱۳)
بخشیدن به معنی دست برداشتن از شکایت و گذراندن دورهٔ سوگ است
سائر
زمانی که چند دقیقه بیکار هستید، خصوصاً شبها قبل از خواب رفتن و صبحها قبل از بیدار شدن، بدنتان را در هوشیاری غرق کنید. چشمانتان را ببندید. طاقباز دراز بکشید. ابتدا به قسمتهای مختلف بدنتان تمرکز کنید. انرژی حیاتی درون آنها را هرچه می توانید بیشتر احساس کنید. در هر قسمت، ۲۵ ثانیه بمانید. سپس اجازه دهید توجهتان درطول بدن از سر تا به پا و بالعکس حرکت کند.
این کار فقط چند دقیقه طول میکشد. سپس بدن درونی را به طور کلی و به عنوان یک حوزهٔ انرژی حس نمائید. این احساس را برای چند دقیقه نگه دارید. در این زمان به شدت حاضر باشید. در هر یک از سلولهای بدنتان حاضر باشید. اگر گاهی فکر در منحرف کردن توجهتان از بدن موفق میشود و شما، خودتان را در افکارتان گم میکنید، اهمیتی ندارد.
سائر
شما معتقدید که ذهنتان همه وجود شماست، این اعتقاد هذیان است و وسیله جای شما را گرفته است.
سائر
اگر شما نسبت به این الگوهای رفتاری واقعاً هوشیار شوید، آنها خود به خود برطرف میشوند، زیرا درد بیشتر خواستن، دیوانگی است و هیچ کس هشیارانه دیوانه نیست.
سائر
آینده بهتر یا بدتر از زمان حال تصور میشود، اگر آینده تصوری بهتر باشد، انتظاری لذت بخش و امیدوارکننده به شما میدهد و اگر بدتر باشد، اضطراب ایجاد میکند که هر دو مورد توهم است.
سائر
لازم است به شما یادآور شومکه ۹۰% ـ ۸۰% افکار انسانها، تکراری و بی فایده است و به علت داشتن محتوی منفی و مختل کننده، مضر نیز میباشد و سبب هدر رفتن انرژی حیاتی میگردد.
احسان رضاپور
هدف خارجی، مسیری افقی در زمان و مکان است و هدف داخلی مسیری عمودی در حال بیزمان و در جهت تعمیق هستی شماست. سفر خارجی شما ممکن است میلیونها قدم داشته باشد ولی سفر درونی تنها یک قدم دارد و آن قدمی است که اکنون در حال برداشتن آن هستید.
سائر
هر وقت نیاز به پاسخ، راهحل یا فکر خلاقانه داشتید، فکرتان را با تمرکز بر حوزهٔ انرژی درونی متوقف کنید و از سکون آگاه گردید. وقتی فکرتان را جمع نمودید، تازه و خلاق میگردد.
سائر
تنها قدم حیاتی درسفر تان به سوی روشنبینی این است که یاد بگیرید که خودتان را با فکرتان یکی ندانید. هر وقت که وقفهای در جریان فکر ایجاد میشود، نور هوشیاری قوی تر میگردد. روزی میرسد که به صداهای درون سرتان میخندید همان طور که به عتیقههایی که یک کودک جمع کرده، میخندید این به آن معنی است که دیگر شما محتویات فکرتان را جدی نمیگیرید چرا که خودتان را وابسته به آن نمیبینید.
احسان رضاپور
شما میتوانید به احساستان اجازه دهید همانجا باشد، بدون اینکه بخواهید آن را کنترل کنید. شما دیگر با هیجانتان یکی نیستند بلکه نظارهگر آن میباشید (حاضر و ناظر)
احسان رضاپور
اشکال مختلف ترس از جمله نا آرامی، اضطراب، تنش، استرس و نگرانی بهعلت حال ناکافی و آینده زیاد ایجاد میشود. اشکال مختلف بخشیدن از جمله احساس گناه، افسوس، سرزنش، سوگ، غم، تند خویی به علت حال ناکافی و گذشته زیاد ایجاد میشود.
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
فکر ایگویی مثل کشتی است که در حال غرق شدن است و اگر از آن خارج نشوید، با آن غرق خواهید شد.
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
بدانید که تکهای بیمعنا در جهانی منحرف نیستید که بین مرگ و زندگی آویزانید و فقط برخی لذتهای زودگذر نصیب شما گشته و بعد درد و نابودی نهایی سراغتان میآید
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
تا هنگامی که فکر، تمام توجه شما را میگیرد، از هستی جدا هستید
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
زمانی که هوشیارانه با بدن درونی تماس دارید، مثل درختی هستید که ریشههایش در عمق زمین است و همچون ساختمانی هستید که پایههای محکمی دارد.
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
اگر از همانند پنداری با فکر دست بردارید، غلط یا درست بودن نظرتان به هوشتان ربطی ندارد و لذا نیاز اجباری، قوی و ناهوشیار به حق به جانب بودن که نوعی خشونت را با خود همراه دارد، از بین میرود. شما میتوانید صریح و محکم احساس و فکرتان را بیان نمائید و نیازی به موضع دفاعی یا تهاجمی نیست. در این حالت هویت شما از جایی واقعیتر و عمیقتر از وجودتان منشاء میگیرد و سرچشمه آن فکر شما نیست
احسان رضاپور
حجم
۲۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۵۸,۰۰۰
تومان