
کتاب زن همسایه
معرفی کتاب زن همسایه
کتاب زن همسایه با نام اصلی The Couple Next Door را رماننویس کانادایی، شاری لاپنا نوشته است. اگر بهدنبال هیجان و ابهام همراه با حسّ ترس و نگرانی در یک کتاب هستید، بیشک زن همسایه یکی از بهترین گزینهها به حساب میآید. کتاب زن همسایه داستان جنایی و معمایی را از دل یک مهمانی شبانه روایت میکند.
زوج جوان داستان، آن و مارکو، به مهمانی همسایهشان، سنتیا و گراهام، میروند. آنها فرزند ششماههشان را در خانه تنها میگذارند و وضعیت او را هر نیمساعت بهنوبت چک میکنند. با این حال این رفتوآمدها به خانهی خودشان و همسایه مؤثر واقع نمیشود، چرا که فرزند ششماههشان به یکباره از تختخوابش ناپدید میشود.
گمشدن این کودک ششماهه احساسات خواننده را میجوشاند و او را برای رفع نگرانیاش به دنبالکردن داستان تا پایان وادار میکند. کتاب زن همسایه را عباس زارعی ترجمه و نشر آموت این کتاب را روانهی بازار کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این کتاب را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زن همسایه اثر شاری لاپنا
نویسندهی کتاب، شاری لاپنا، دستی بر آتش نگارش رمانهای جنایی و معمایی دارد؛ در نتیجه شنیدن نام این نویسنده برای خواندن آثارش کفایت میکند. معمولاً پیرنگ و داستان آثار این نویسندهی کانادایی جرم و جنایت را در خود جای میدهد و ضربان قلب مخاطب را با تصویرسازیهای ملموس بالا میبرد.
نوع پرداخت روایت، تصویریسازی و داستانپردازی با روایتهای حاشیهای در کنار داستان اصلی کتاب، آثار این نویسنده را در صدر پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز و ساندیتایمز قرار داده است.
این مسئله دربارهی کتاب زن همسایه جلوهای دیگر به خود میگیرد. داستان در قلب یک خانوادهی سهنفره و خوشحال میگذرد. زوج بیهمتایی که عشقشان به یکدیگر رشک اطرافیان را بهدنبال آورده است. با این حال همانطور که درون زندگی شخصی ما با تصویری که دیگران از آن میبینند، تفاوت دارد؛ داستان زندگی این زوج خوشحال نیز به کرختی و ناراحتی دچار شده است.
روایت خردهداستانهایی کوچک در متن اصلی داستان کتاب زن همسایه را از سایر آثار او متمایز میکند. البته همهی این خردهروایتها در مسیر گرهگشایی از ابهام داستان پیش میرود و مسیری جداگانه ندارد. بهعنوان مثال در زندگی همسایههای آن و مارکو چه میگذرد یا اینکه گذشتهی خانوادهی آن چه ارتباطی با گمشدن فرزند ششماههشان دارد؟ پاسخ به این پرسشها بهمرور پرده از گره اصلی داستان برمیدارد.
خلاصه کتاب زن همسایه
اگر میخواهید کمی بیشتر دربارهی کتاب زن همسایه بدانید، این قسمت را با در نظر گرفتن خطر لو رفتن داستان بخوانید!
داستان زن همسایه از دعوت به یک مهمانی دوستانه شروع میشود. سنتیا و گراهام در همسایگی آن و مارکو زندگی میکنند. آنها مدتهاست با یکدیگر رفتوآمد دارند و از دوستان صمیمی به حساب میآیند. همانطور که دوست صمیمی میتواند درمان بسیاری از مشکلات ما باشد، گاهی ناخواسته دردسری حسرتبرانگیز و ویرانکننده را به بار میآورد.
یک شب آن و مارکو به خانهی دوست صمیمیشان دعوت میشوند. از طرفی هر کسی حوصلهی بیقراریهای کودک ششماهه را ندارد و از طرف دیگر مهمانی شب بزرگسالان، مناسب کودکان نیست. آن به اصرار دوست و همسرش، کودکش را در خانه میگذارد و آنها به مهمانی میروند.
این زوج جوان هر نیمساعت به فرزند خردسالشان سر میزنند تا خیال خود را از حضور و سلامتیاش راحت نگه دارند. با این حال یک لحظه غفلت و پاسخ بله به هر دعوتی، میتواند حسرت و پشیمانی را به همراه بیاورد. در یکی از همین رفتوآمدها جای خالی کودکشان را میبینند. همهی وسایل او جزبهجز سر جای همیشگی قرار داشت، اما خبری از کودک این زوج نبود.
گم شده بود یا او را دزدیدهاند؟ از آنجایی که مادرش، آن، او را برای بار آخر در تختخوابش دیده بود، پس گمان همه از جمله پلیس به سمت احتمال دزدیدنش میرود. دزد که بود؟ پاسخ این پرسش را یکی از خبرهترین کارآگاهان شهر پیدا میکند. اختلاف نظرات، درگیریهای میان آن و مارکو، افسردگی و ناراحتی روحی آن و مسائل خانوادگی این زوج با والدینشان چاشنی خط روایت این کتاب شدهاند. چاشنیها که علاوهبر دادن طعم و رنگ به داستان، نقشی مؤثر در گرهگشایی و رمز داستان دارد.

چرا باید این زن همسایه را بخوانیم؟
کتاب زن همسایه خواننده را به درون یک روایت جذاب و پیچیده میبرد. داستان بهسادگی شروع میشود و پایانی متفاوت و غیر قابل پیشبینی را به همراه دارد. در واقع خواننده با ارادهی خود، کتاب را برمیدارد و مطالعه میکند، اما زمینگذاشتن کتاب در اختیار او نیست.
روایت تکاندهندهی کتاب سبب میشود یکبار کتاب را بردارید و تا انتها ظرف چند ساعت بخوانید. در نتیجه یکی از روزهای تعطیلات آخر هفته را برای مطالعهاش کنار بگذارید؛ زیرا دغدغه و نگرانی برای جان کودک ششماهه اجازهی رها کردن داستان را به شما نمیدهد. به عبارت بهتر، کتاب زن همسایه عواطف و احساسات انسانی را درگیر میکند.
در این مسیر خواننده را در جایگاه پدر یا مادر کودک میگذارد و همان نگرانی را در او ایجاد میکند. مطالعهی این کتاب توجه به یکدیگر، همنوعدوستی و مراقبت از خود و عزیزانمان را در بطن داستان یادآور میشود؛ مسائلی که دلایل کافی برای مطالعهی کتاب زن همسایه به شمار میآیند.
خواندن کتاب زن همسایه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر میخواهید هیجان و آدرنالین را با مطالعهی یک داستان پیچیده و معمایی دنبال کنید، کتاب زن همسایه را در فهرست اولویت خود بگذارید. این کتاب روایتی جنایی دربارهی ربودن کودکی ششماهه است. در نتیجه از لحاظ پیرنگ و داستان برای دنبالکنندگان پروندههای جنایی، خبرهای دزدی و سرنوشت افراد ربودهشده جذابیت زیادی دارد. در مجموع مطالعهی این کتاب را به طرفداران ژانر جنایی، رمانهای خارجی و کسانی که شمّ پلیسی دارند، پیشنهاد میکنیم.
درباره شاری لاپنا؛ نویسنده کتاب
شاری لاپنا در سال ۱۹۶۰ در کانادا به دنیا آمد. ایشان مسیر زندگی حرفهای خود را به سمت نگارش رمانهای جنایی و معمایی ادامه داد. به این ترتیب اولین اثر خود را با نام چیزهایی که پرواز میکنند در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این اثر توانست جایزهی سانبرست را در سال ۲۰۰۹ به نام خود ثبت کند. همچنین دومین اثر او با نام اقتصاد شادمانی در سال ۲۰۱۲ جایزهی استیون لیکاک را کسب کرد.
شاری لاپنا یکی از نویسندگان پرکار خارجی به شمار میآید که معمولاً آثارش به چندین زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. کتاب زن همسایه تاکنون به زبانهای مختلفی ترجمه شده است و مورد علاقهی بسیاری از مشتاقان ژانر جنایی قرار دارد. آثار این نویسنده جزو پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز محسوب میشوند. تاکنون کتابهای غریبهای در خانه، مهمان ناخوانده و کسی که میشناسیم به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
نظرات مشهور درباره داستان زن همسایه
کتاب زن همسایه از سال ۲۰۱۶ بازخوردهای مثبت زیادی دریافت کرده است. بهعنوان مثال، به اعتقاد هارلان کوبن نویسندهی پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز داستان این کتاب تا مدتها در ذهن خواننده باقی میمانند. سایت بوکلیست معتقد است که خوانندگان، کتاب را بهخاطر هماهنگی داستان با طرح و پیرنگ بهسختی زمین میگذارند. وبسایت USA Today پیچیدگی داستان و ابهام شخصیتها را دلیل کافی برای ادامهدادن کتاب تا انتها میداند.
جوایز و افتخارات این کتاب
تاکنون چهار میلیون نسخه از کتاب زن همسایه در جهان فروخته شده است. همین مسئله این کتاب را در فهرست پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز، کتاب کانادا و ساندیتایمز انگلستان قرار میدهد. نویسندهی کتاب در سال ۲۰۱۶ توانست جایزهی کتاب سال WHSmith را در کشور انگلستان کسب کرد. همچنین در همین سال بهعنوان فینالیست Goodreads Choice انتخاب شد و جایزهی کتاب طلایی Specsavers را از آنِ خود کرد.
اقتباسهای رمان زن همسایه
سریال خانگی بازنده در سال ۱۴۰۳ به کارگردانی امین حسینپور در فیلیمو به نمایش درآمد. داستان این سریال با برداشتی آزاد از کتاب زن همسایه نوشته شده است. سارا بهرامی و صابر ابر نقش زوج جوان را بازی کردهاند و علیرضا کمالی در نقش کارآگاه پرونده در راستای بازکردن گره پروندهی گمشدن این کودک ششماهه تلاش میکند. سریال بازنده یک اثر اقتباسی در ژانر جنایی و معمایی به حساب میآید و تا حد قابل قبولی همان احساسات موجود در کتاب را مثل سرنوشت کودک و زندهماندن او در بیننده ایجاد میکند.
بخشی از کتاب زن همسایه
آنه طنین صدای جیغش را درون سرش و روی دیوارها میشنود، فریاد او همه جا را پر کرده است. بعد ساکت میشود و در حالی که دستش را جلوی دهانش گذاشته است، جلوی تخت خالی بچه خشکش میزند. مارکو کورمال کورمال دنبال کلید برق میگردد. هر دو به تخت خالی بچه خیره میشوند، جایی که نوزادشان باید آنجا باشد. امکان ندارد نباشد! کورا به تنهایی نمیتوانسته از تخت خارج شود. او یک نوزاد شش ماهه بیشتر نیست.
آنه آهسته میگوید: «به پلیس زنگ بزن.» بعد بالا میآورد و مایع توی شکمش روی انگشتانش و بعد روی کف چوبی اتاق میریزد. اتاق بچه به رنگ زرد کرهای ملایم رنگ شده و تصویر برههایی که جست و خیز میکنند، روی دیوارها نقش بسته است. فورآ بوی ترس و وحشت فضای اتاق را پر میکند.
مارکو قدرت حرکت را از دست داده است. آنه به او نگاه میکند. مارکو شوکه شده و به تخت خالی خیره مانده است، انگار هنوز باورش نمیشود. آنه ترس و گناه را در چشمان او میبیند و شروع میکند به شیون کردن؛ صدایی تیز و ترسناک مانند صدای حیوانی که درد میکشد.
آنه ازهال عبور کرده و خود را به اتاق خواب میرساند، تلفن را از روی میز برمیدارد و با ۹۱۱ تماس میگیرد. دستانش میلرزند، گوشی تلفن هم به مایع استفراغ او آلوده میشود. مارکو بالاخره خودش را پیدا میکند. آنه صدای او را میشنود که دارد به سرعت در طبقهٔ دوم راه میرود. مارکو دستشویی و حمام بالای راه پله را چک میکند، بعد از کنار آنه رد میشود و به اتاق آخر سر میزند؛ اتاقی که آن را به دفتر کار تبدیل کردهاند. آنه تعجب میکند که چرا مارکو دارد خانه را جستجو میکند. انگار بخشی از ذهن آنه جدا شده و دارد منطقی فکر میکند. نوزاد آنها به تنهایی قادر به حرکت نیست؛ بنابراین نمیتواند در حمام یا اتاق کار باشد.
کسی بچهٔ آنها را برده است.
وقتی منشی پلیس گوشی را برمیدارد، آنه فریاد میزند: «یکی بچهمون رو دزدیده!» دیگر نمیتواند خود را آرام کند و به سؤالات منشی جواب بدهد.
منشی پلیس میگوید: «درک میکنم، خانم. سعی کنید آروم باشید، پلیس تو راهه.»
آنه گوشی را میگذارد. تمام بدنش میلرزد. حس میکند دوباره دارد حالش بد میشود. به کار خودشان فکر میکند. آنها بچه را توی خانه تنها گذاشته بودند. آیا این کار غیرقانونی است؟ باید باشد. چطور باید این موضوع را توضیح بدهند؟
مارکو دم در اتاق خواب ظاهر میشود، رنگ پریده و رنجور.
آنه فریاد میکشد: «تقصیر تو بود!» او را هل میدهد و رد میشود. به سمت دستشویی بالای پلکان میرود و دوباره بالا میآورد. این بار توی روشویی، بعد دستان لرزانش را میشوید و دور دهانش را پاک میکند. توی آینه نگاهی به خودش میاندازد. مارکو درست پشت سرش ایستاده است. نگاهشان در آینه به هم گره میخورد.
مارکو آهسته میگوید: «متأسفم، تقصیر من بود.»
حجم
۲۱۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
حجم
۲۱۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
نظرات کاربران
در ژانر خودش ( جنایی ) کتاب خیلی قشنگی بود فقط اینکه خیلی زود خواننده جریان رو می فهمد و کمی از هیجدن کتاب کم میشود
کتاب اولش که ساده شروع شد از یک مهمونی به نظر من اعصاب خورد کن بعد هیجان وارد داستان میشه و از اون نقطه به بعد هیجان زیادی هست البته یکم تکراری بودن هر تیکه متن میتونه خسته کننده باشه
این کتاب هم مثل کتاب های دیگر شاری لاپنا جان یعنی غریبه ای در خانه، مهمان ناخوانده و... معمایی، روانشناختی، جذاب و هیجان انگیز بود. اما برای فیلم دوستان هم باید این خبر رو بدم که یک سریال ایرانی با
کتاب ژانر معمایی پلیسی که خیلی جذاب بود متن و ترجمه روان و ساده بود اصلا نمیشد کتاب گذاشت زمین و حتی وقتی کتاب دستت نبود ذهن درگیر داستان بود
کتاب بسیار جذابی بود. ترجمه روانی داشت و کنار گذاشتن کتابدکار سختی بود ولی موضوع کمی تکراری و قابل پیش بینی بود
کتاب خیلی خوبیه
زن همسایه داستان آدم های فاسدی هست که برای بدست آوردن خواسته خودشون هر کاری می کنن و به هیچ کسی رحم نمی کنند ماجرای دزدیده شدن نوزادی هست که در دل خود رازهای سیاهی دا ره
سریال بازنده رو هم از روی این کتاب ساختن خیلی قشنگه
کتاب معمایی خوبی هستش که مخاطب رو به خودش جذب میکنه و سعی میکنه که فکر مخاطب رو برای پیشبینی پایان کتاب بازتر کنه. من که توصیه میکنم این کتاب رو امیدوارم سریال ایرانی بازنده هم که با اقتباس همین
دقیقا مصادف با پخش سریال بازنده که با اقتباس از این کتاب ساخته شده، شروع به خوندش کردم. داستان ساده و خوبی داره، زیاد شوکه کننده و دلهره آور نبست. پیچیدگی توی داستانای معمایی و پلیسی عنصر اصلی ای هستش که آدم