دانلود و خرید کتاب دیوانه و پیشتاز جبران خلیل جبران ترجمه مهدی سرحدی
تصویر جلد کتاب دیوانه و پیشتاز

کتاب دیوانه و پیشتاز

معرفی کتاب دیوانه و پیشتاز

کتاب دیوانه و پیشتاز (جلد ۴ مجموعه آثار جبران خلیل جبران) نوشته جبران خلیل جبران است که با ترجمه روان مهدی سرحدی منتشر شده است.

درباره کتاب دیوانه و پیشتاز (جلد ۴ مجموعه آثار جبران خلیل جبران)

جبران خلیل جبران نویسنده و شاعر آمریکایی لبنانی‌تبار است. دیوانه و پیشتاز دو مجموعه نوشته‌های خلیل جبران است. این دو کتاب، نخستین کتاب‌های وی به زبان انگلیسی هستند. در بخشی از کتاب دیوانه به نام چهره‌ها، از چهارمین بخش از مجموعه آثار وی می‌خوانیم. 

دیوانه‌ در سال ۱۹۱۸ منتشر شده، نخستین‌کتاب‌انگلیسی‌جبران‌که‌شامل ‌سی‌وپنج‌فصل ‌است‌که‌اغلب ‌علیه‌رسوم‌ غلط ‌اجتماعی‌ و جهل‌ و ریا و ستم‌ حاکم‌ بر جامعه ‌است‌ و پیشتاز که در سال ۱۹۲۰ منتشر شده است ، دومین‌کتاب‌انگلیسی ‌او که‌ شامل ‌بیست‌وپنج‌گفتار و داستان‌کوچک ‌و اغلب‌سمبلیک‌است‌.

این اثر از مشهورترین آثار این نویسنده مشهور است. 

خواندن کتاب دیوانه و پیشتاز (جلد ۴ مجموعه آثار جبران خلیل جبران) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام را تمام علاقه‌مندان به آثار جبران خلیل جبران پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جبران خلیل جبران

جبران خلیل جبران در ۶ ژانویۀ ۱۸۸۳ و در خانواده‌‌ای مسیحی مارونی به دنیا آمد. او اهل بشرّی لبنان و یک نویسندهٔ لبنانی-آمریکایی است.

جبران خلیل در کودکی در فقر مطلق زندگی کرد و به همین خاطر از سواد و تحصیل بی‌بهره ماند. او پس از مهاجرت مادرش به آمریکا، توانست به مدرسه برود؛ پس در جوانی، تصمیم گرفت به آمریکا بازگردد تا زبان عربی را یاد بگیرد.

در جنگ جهانی اول جبران خلیل در جبهه‌ٔ آزادی‌خواهان فعال بود و در نشریه‌های عربیِ مهاجران عرب در آمریکا، مقالات، شعر و داستان منتشر می‌کرد. مهم‌ترین کتاب او یعنی پیامبر در سال ۱۹۲۳ منتشر شد.

این نویسنده و شاعر، به نگارش اشعار معنوی و عرفانی پرداخت؛ اشعاری که می‌توانند تأثیرات عمیقی بر روی خوانندگان خود بگذارند. از این رو است که قلم خلیل جبران، لطافتِ خاصّ این‌گونه نوشتارها را در خود دارد.

لحن شعر‌های خلیل جبران اغلب رسمی اما صمیمی است. او در شعرهایش از کلمات معنوی و عرفانی استفاده می‌کند.

آثار جبران خلیل جبران به دو دسته تقسیم می‌شوند: آثاری که به زبان عربی نوشته‌اند و آثار انگلیسی‌زبان.

از میان آثاری که جبران خلیل به زبان عربی نوشته است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

موسیقی

عروسان دشت

ارواح سرکش

اشک و لبخند

بال‌های شکسته

کاروان‌ها و توفان‌ها

نوگفته‌ها و نکته‌ها

و از میان آثاری که وی به زبان انگلیسی نوشته است، باید به موارد زیر اشاره کرد:

دیوانه

نامه‌های عاشقانه

آیا آدم ندید!

پیامبر و رازهای دل

ماسه و کف

مسیحا

پیشتاز

خدایان زمین

سرگردان

مسیح، فرزند انسان

پیامبر

باغ پیامبر

کتاب پیامبر (The Prophet)، مشهورترین اثر خلیل جبران است. این کتاب جز معدود کتاب‌هایی در طول تاریخ بوده که چاپ آن هرگز متوقف نشده است.

بخشی از کتاب دیوانه و پیشتاز: (جلد ۴ مجموعه آثار جبران خلیل جبران)

در روزگاران کهن، وقتی لب‌هایم برای سخن گفتن به لرزه درآمدند، برای نخستین بار به فراز کوه مقدس رفتم، خدای را خطاب کردم و گفتم: پروردگارا! منم بنده‌ی تو. آیین من، اراده‌ی پنهان توست و در سراسر زندگی، در پیشگاه تو خاشع و فروتن خواهم بود..

خدای پاسخم نداد. همچون تندبادی، گذشت و از دیدگانم پنهان گذشت.

هزار سال بعد، دگربار آهنگ کوه مقدس کردم و خدای را گفتم: ای آفریدگار من! این منم سرشته‌ی دستان تو. به گِل زمین، کالبدم پرداختی و به دمی از روح متعالی خویش، زنده‌ام ساختی. من سراسر وجودم را مدیون توام..

خدای، این بار هم پاسخی نداد و همچون حرکت تند هزاران بال نیرومند، از کنارم گذشت.

پس از هزار سال، بار دیگر به فراز کوه مقدس رفتم و برای سومین بار، با خدا چنین نجوا کردم: ای پدر مقدس! منم، فرزند دلبند تو. به مهر و محبت مرا آفریدی و من، با عشق ورزیدن و پرستش تو، وارث ملکوت خواهم شد..

این بار هم جوابی نیامد و خدا، همچون بلندای تپه‌ای که در مِه محو گردید، از برابر دیدگانم ناپدید شد.

هزار سال پس از آن، باز به بلندای کوه مقدس رفتم. خدای را خطاب کردم و گفتم: ای پروردگار بزرگ و حکیم و دانا! ای بلندای محبت من! من، دیروزِ توام و تو، فردای منی. من، ریشه‌های توام در تاریکی زمین و تو، شکوفه‌های منی در روشنایی آسمان‌ها. ما هر دو با هم در برابر خورشید رشد می‌کنیم..

این بار، خدای را بر من عطوفت آمد. برسرم سایه افکند، واژگانی بس دلنشین و شیرین در گوشم نجوا کرد و همچون دریایی که جویبار روان را در خود جای می‌دهد، مرا به ژرفای خویش درکشید.

و آنگاه که به دشت‌ها و صحراها سرازیر شدم، آنجا نیز خدای با من بود.

معرفی نویسنده
عکس جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران
لبنانیی | تولد ۱۸۸۳ - درگذشت ۱۹۳۱

جبران خلیل جبران در ۶ ژانویه‌ی ۱۸۸۳ در شهر باستانی بشاری، در جبل لبنان واقع در شمال لبنان، در خانواده‌ای از مسیحیان مارونی متولد شد. در زمان تولد او، محل تولدش در نیمه‌ی خودمختار امپراتوری عثمانی قرار داشت. پدر خلیل، بدهی‌های هنگفتی از قمار انباشته کرده بود و شغل خود را از دست داده بود، اما بعدها توسط یک مدیر محلی به مقام و منصب دست یافت. مادر خلیل پیش از ازدواج با پدر خلیل، دو بار ازدواج کرده بود و از ازدواج اولش صاحب یک پسر شده بود. خلیل به غیر از برادر ناتنی خود، پیتر، دو خواهر کوچک‌تر نیز داشت. او هرگز به مکتب نرفت، اما توسط کشیشانی که به خانه‌ی آن‌ها رفت‌وآمد داشتند، زبان عربی و خواندن انجیل را آموخت.

Mohammad
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

(۵-۹-[۸۵]) بیشترِ نوشته هاش حالت افوریسم رو داره و بعضی هاش هم کمی شبیه به نوشته های نیچه ست؛ برای درک بهتر محتوا باید روی متن بیشتر دقیق بشید.

*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
۱۴۰۱/۰۵/۲۳

جبران خلیل جبران! اسم شگفت انگیزی ست! این کتاب به صورت سمبلیک نوشته شده و نوشته های کوتاهی را شامل می شود.نتوانستم خوب رویشان تمرکز کنم و روی برخی هم حال ناخوشی داشتم و برخی را هم متوجه شدم و محترم

- بیشتر
من آن گونه که به نظر می‌رسم، نیستم. ظاهر من، جز ردای نازکی بافته از تار و پود تساهل و تظاهر نیست
Mohammad
هربار که در کوچه‌ها و میادین شهر مرا دیدید، به انگشت نشانم دادید و به ریشخند گفتید: تو را به خدا این کوچک بزرگ را بنگرید! هم او که به گذر فصل‌ها اعتنایی ندارد؛ نیمروز، با کودکان همبازی می‌شود و شب هنگام، همنشین پیران است و داعیه‌ی خرد و فرزانگی دارد.. اما من، هماره در دل خویش می‌گفتم: ملالی نیست، من آنان را بیش دوست خواهم داشت، اما بر دوستی‌ام پرده‌ای از کینه بر می‌کشم و احساسم را در پسِ نقاب سنگدلی پنهان می‌کنم.
Mohammad
چگونه برگ‌هایم به نوازش باد، ترانه‌ی پرکشیدن توانند سرود، بی‌آن که ریشه‌هایم در ژرفای تاریکی زمین، فرو روند؟
Mohammad
رفیق! تو مردی دانا و آگاه و فرزانه‌ای، یک انسان تمام عیاری! از این رو، من نیز از رشک بزرگواری تو، به زبان فرزانگی و آگاهی با تو سخن می‌گویم، اما به واقع دیوانه‌ای هستم که به دور از دنیای تو، به دنیایی دور افتاده و ناآشنا تعلق دارم و دیوانگی‌ام را از تو فرو می‌پوشانم؛ زیرا می‌خواهم به تنهایی دیوانه باشم.
Mohammad
ناراحتی‌اش بیش‌تر بدان سبب بود که در میان مردمان، فردی پیدا شده که از روی خباثت، دست به سرقت می‌آلاید. دیگر مسافران، وقتی از واقعه با خبر شدند، گرد او را گرفتند و زبان به ملامتش گشودند. نخستین، گفت: ای مرد نادان! چرا اسبت را بیرون اسطبل بستی؟ دومی گفت: تعجب می‌کنم که اسب را به درختی بستی، اما آن را افسار نزدی.. سومی پیش‌تر آمد و گفت: اصولاً با اسب به سوی ساحل دریا سفر کردن کار احمقانه‌ای است.. چهارمی اضافه کرد: به نظر من، جز افراد تن‌پرور و کندرو، سوار اسب نمی‌شود.. مرد مسافر که از پندها و موعظه‌های شیوای آنان شگفت‌زده شده بود، معترضانه گفت: دوستان! گویی دزدیده شدن اسبِ من، شما را فصاحت و شیوایی افزوده، چندان که یکی پس از دیگری، زبان به ذکر اشتباهات و خطاهای من گشوده‌اید، اما شگفتا که با این همه شیوایی و قدرت بیان، درباره‌ی اسبْ دزد، کلمه‌ای بر زبان نیاوردید
مادربزرگ علی💝
ای رهگذر ناآشنا بر دروازه‌ی بوستان‌ام! تو، رقیب جان خویشی و من نیز چون تو، رقیب خویشتن؛ هرچند به ظاهر، آرام و بی‌حرکت به زیر سایه‌ی درختان نشسته‌ام.
کاربر نیوشک

حجم

۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۸۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

قیمت:
۱۷,۵۰۰
تومان