دانلود و خرید کتاب مایکل وی (جلد چهارم) ریچارد پل اونز ترجمه فرانک معنوی‌امین
تصویر جلد کتاب مایکل وی (جلد چهارم)

کتاب مایکل وی (جلد چهارم)

معرفی کتاب مایکل وی (جلد چهارم)

کتاب مایکل وی؛ اژدهای یشمی رمانی خواندنی از ریچارد پل اونز است. مایکل وی پسری چهارده‌ساله است که با کشف کردن استعدادهایش، به سختی‌ها و گرفتاری‌های عجیبی دچار می‌شود و حالا باید اژدهای یشمی را از دست الجن نجات دهد.

این کتاب را با ترجمه فرانک معنوی‌امین بخوانید و خودتان را برای یک ماجرای پر از هیجان دیگر آماده کنید. 

درباره‌ی کتاب مایکل وی؛ جلد چهارم

کتاب اژدهای یشمی جلد چهارم از مجموعه‌ی مایکل وی است. مایکل وی پسری چهارده‌ساله است که استعدادهایش را کشف کرده است اما اتفاق عجیبی رخ می‌دهد و او را گرفتار سختی‌ها و ماجراهای باورنکردنی می‌کند. همه فکر می‌کنند مایکل به سندروم تورت مبتلا است. یک نوع بیماری مغزی نادر که شخصِ مبتلا بی‌اختیار صداها و کارهایی انجام می‌دهد که نمی‌تواند کنترل‌شان کند. اما ماجرا این نیست. مایکل، یک پسر معمولی نیست. او یک پسر الکتریکی است که می‌تواند از دست‌هایش انرژی الکتریکی ساطع کند...

مایکل وی و دوستانش موفق شدند تا کشتی الجن را غرق کنند و مادر مایکل را نجات دهند. اما الجن توانست اژدهای یشمی را اسیر کند. او تصمیم گرفته است تا از انرژی اژدهای یشمی برای تولید برق و ساختن آدم­های الکتریکی استفاده کند. حالا مایکل و و دوستانش ماموریت دیگری دارند! نجات اژدهای یشمی از چنگال الجن...!

کتاب مایکل وی؛ جلد چهارم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های ماجراجویانه و فانتزی لذت می‌برید، حتما کتاب مایکل وی؛ جلد چهارم را بخوانید. اگر دور و برتان نوجوانی می‌شناسید که از خواندن داستان‌های علمی تخیلی لذت می‌برد، کتاب مایکل وی؛ جلد چهارم را به او هدیه بدهید.

درباره‌ی ریچارد پل اوانز

ریچارد پل اوانز ۱۱ اکتبر ۱۹۶۲ ‌در سالت لیک، یوتا متولد شد. او با نوشتن داستان جعبه‌ی کریسمس که برای فرزندش نوشته بود، مشهور شد و کمی بعد ماجراهای مایکل وی را منتشر کرد.

بخشی از کتاب مایکل وی؛ جلد چهارم

بندر کالائو هاربر، پرو هتچ لیوان نیمه‌پرِ نوشیدنی‌اش را به‌سمت دیوار پرت کرد و فریاد کشید: «این کشتی احشامه. می‌شنوی چی می‌گم؟ من دارم روی یه کشتی بوگندوی احشام زندگی می‌کنم!»

خدمتکار دست‌پاچه دوید تا افتضاح هتچ را تمیز کند و گفت: «بله قربان.» با اینکه زن به خلق‌وخوی آتشین هتچ عادت داشت، ولی باز هم فریادش او را ترساند.

پس از اینکه الکتروکلن، آمپر کشتی مجلل الجن را غرق کرد، هتچ و باقی الجنی‌های روی کشتی به فارادی، همان کشتی نفربر الجن و بزرگ‌ترین کشتیِ ناوگان، نقلِ‌مکان کردند. هتچ غرولند کرد: «وی و دوست‌های تروریستش تقاص این کارشون رو پس می‌دن.» او دستش را دراز کرد که لیوانش را بردارد و بعد به یاد آورد که همین الان آن را پرت کرده است.

خطاب به خدمتکار که روی زانوهایش داشت تکه‌های گیلاس را کف دستش جمع می کرد گفت: «بعدش یه نوشیدنی دیگه برام بیار.»

زن جواب داد: «بله قربان.»

یک نفر به‌آرامی در زد.

هتچ گفت: «کیه؟»

«کاپیتان ولچ هستم قربان. گزارش دارم.» کاپیتان ولچ فرماندهٔ نگهبانان جهانی برگزیده و یکی از معدود افراد الجن بود که اجازه داشت مستقیم با دریاسالار صحبت کند.

هتچ گفت: «منتظر چی هستی اِگ؟»

ولچ در حال وارد شدن به اتاق سلام داد و با نیروی اراده جلوی خودش را گرفت تا به زنی که روی زمین زانو زده بود نگاه نکند. «ببخشید مزاحم شدم دریاسالار، ولی ما دختر چینی رو گرفتیم. اژدهای یشمی.»

«اون کجاست؟»

«اون تحت اختیار لونگ‌لیه. اون‌ها دختره رو قاچاقی از چین خارج کردن. الان تو تایپه و تو مسیر رفتن به نیروگاه استارسورس هستن.»

«تونسته‌ن دختره رو مجبور کنن حرف بزنه؟»

«نه قربان.»

«چرا نه؟»

«یه مشکلی هست.»

چشمان هتچ برق زدند. «من مشکل نمی‌خوام اِگ. من نتیجه می‌خوام. مجبورش کن حرف بزنه. تهدیدش کن. خانواده‌ش رو تهدید کن. اگه مجبور شدی سگش رو هم تهدید کن.»

«قربان متأسفانه باید به اطلاعتون برسونم که برای به حرف آوردنش، چیزی بیشتر از تهدید لازمه.»

«پس شکنجه‌ش کن!»

シ︎دختر کتابخونシ︎
۱۴۰۰/۰۴/۰۲

خب نیاز ب تعریف نیست🥱کسایی ک مایکل وی و خوندن میدونن که این مجموعه معرکه اس!🙂 و کسایی ک هنوز نخوندن... باید بگم همین الان سریع برین جلد اولشو بخونینننن!🙏🏻🙏🏻چون صد و پنجاه درصد پشیمون میشین ک چرا زود تر این مجموعه

- بیشتر
⚡Melika.jr⚡
۱۳۹۹/۱۰/۰۵

ادم دلش میخواد جای این گروه خفن الکترون باشه 😄 اما واقعا بعضی از جاهاش ادم واقعا خدا رو شکر میکنه که جای مایکل یا دوستاش نیست

Hana
۱۳۹۹/۰۶/۱۶

عالی من نسخه های قبلی رو خریدم و خوندم البته به صورت چاپی واقعا بی نظیره من انقدر میخونم تا سردرد میگیرم بعد ول میکنم

Prans86
۱۳۹۹/۰۹/۰۸

واقعا کتاب جذاب و عالی هست پیشنهاد می کنم که بخونید حتما حتما حتما بهترین کتابی بود که تا حالا خونم محشره

هرکول پوآرو
۱۳۹۹/۰۶/۱۱

جذابیت زیادی داره من تو یک روز تمومش کردم

mohhes
۱۳۹۹/۱۱/۲۸

عالی عالی.جلد چهار خیلی عالیه.بخونید

🌼دوستدار کتاب 🌼
۱۳۹۹/۱۱/۰۱

کتاب بسیار عالی بود کتابش جوری هست که لحظه شماری می کنی کتاب بعدی رو بخونی عالی بود. 🌹🌹

yasin 2f
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

عالی بود

🕊️📚kerm ketab
۱۴۰۲/۰۹/۰۶

مثل جلد های قبلی فوق العاده بود🤩 پیشنهاد میکنم اگه طرفدار ژانر های هیجانی و ماجراجویی هستید حتما این کتاب رو بخونید🥰 آخرش چقدر شوکه کننده بود.. اشکم دراومد و منم به اندازه ی جک و مایکل منتظرم که ازشون انتقام گرفته

- بیشتر
گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۶/۲۶

با خوندن هر جمله ، هر صفحه ، قلبم میاد توی دهنم💓💓 بهتریننن کتاب دنیا💕👌

«بهتره که در امان باشی و بی‌ارزش، یا ارزشمند باشی و در خطر؟»
Amaya:) ~
خیلی راحته که آدم‌ها رو تو دسته‌بندی‌های سیاه و سفید و خوب و بد بذاریم؛ ولی حقیقت اینه که تو وجود همهٔ ما حجم زیادی از هر دوش وجود داره.
کاربر ۳۳۵۳۸۷۰
ترس انگیزهٔ فوق‌العاده‌ای است.
🕊️📚kerm ketab
«یه ضرب‌المثل چینی هست که می‌گه، اگه یه مسئله راه‌حل داره، نگران بودن فایده‌ای نداره؛ چون در آخر همه‌چی حل می‌شه. و اگه یه مسئله راه‌حل نداشته باشه، هیچ دلیلی برای نگرانی وجود نداره، چون نمی‌شه حلش کرد.»
🕊️📚kerm ketab
سون تزو می‌گه، جاده‌هایی هستن که نباید ادامه‌شون داد، شهرهایی هستن که نباید محاصره بشن، موقعیت‌هایی هستن که نباید باهاشون روبه‌رو شد.
☆پرسابت☆
«من عاشق خوابیدنم. مثل مردن می‌مونه، البته بدون تعهداتی که همراه مرگه
کاربر ۳۰۳۴۲۰۴
اون تو عمق وجودش باید از خودش متنفر باشه، وگرنه هرگز نمی‌تونه این‌قدر بی‌رحم باشه
کاربر ۳۳۵۳۸۷۰
جنگ و سیاست، رفیق‌های عجیبی می‌سازن.
سهیل
«اسکندر کبیر فقط شونزده سالش بود که داشت به دنیا حکومت می‌کرد
☆پرسابت☆
اگه یه مسئله، راه‌حل داره، نگران بودن فایده‌ای نداره؛ چون در آخر همه‌چی حل می‌شه. و اگه یه مسئله، راه‌حل نداشته باشه، هیچ دلیلی برای نگرانی وجود نداره، چون قابل حل نیست.
Amaya:) ~

حجم

۲۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۲۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
تومان