دانلود و خرید کتاب پل پوت فیلیپ شورت ترجمه بیژن اشتری
تصویر جلد کتاب پل پوت

کتاب پل پوت

معرفی کتاب پل پوت

کتاب پل پوت، کابوس سرخ نوشته فیلیپ شورت و ترجمه بیژن اشتری، نگاهی به زندگی و فعالیت‌های یکی از چهره‌های مهم دنیای کمونیسم، پول پوت دارد. پول پوت دیکتاتور کامبوج در نیمه دوم دهه هفتاد قرن بیستم است که یک‌ونیم میلیون تن از جمعیت هفت میلیونی کامبوج را به کشتن داد و نام خود را در کنار نام خشن‌ترین دیکتاتورهای جهان قرار داد.

کتاب پل پوت، کابوس سرخ از مجموعه کتاب‌های سرخ از نشر ثالث است که نگاهی بر زندگی و اندیشه‌های رهبران سیاسی جهان دارند.

درباره کتاب پل پوت، کابوس سرخ

«من می خواهم که شما بدانید که هرکاری که انجام دادم ، برای کشورم انجام دادم» این جمله معروف پل پوت است اما البته این کار، بنیان گذاشتن یک رژیم بی‌رحم بود که یک و نیم میلیون از جمعیت هفت میلیونی کامبوج را به کشتن داد. ماجرای زندگی پل پوت از چه قرار است؟ پل پوت مائوئیست که در مدت زمان چهارسال که حکومت خمرهای سرخ را بر عهده داشت، کامبوج را به مرز نابودی کشاند. مردم را قتل عام کرد، مرزها را بست و هر چیزی که به تمدن مربوط می‌شد از بین برد تا کامبوج به سال صفر برگردد.

پل پوت ۱۹ مه ۱۹۲۵ در یک خانواده ثروتمند چینی - کامبوجی به دنیا آمد. نام اصلی او سولات سار بود اما نامش را به پل پوت، تغییر داد تا با حروف اولیه Politique potentielle به معنای سیاست بالقوه یکی باشد. او به این دلیل که خواهرش در حرمسرای شاه بود می‌توانست از قصرها دیدن کند و در آن‌ها گردش کند. او موفق شد تا در آزمون ورودی مدرسه سیسوات نمره قبولی را به دست بیاورد اما نتوانست در آنجا تحصیل کند. بنابراین برای تحصیل در رشته‌های فنی، الکتریسیته رادیویی به فرانسه رفت. در آنجا هم پیشرفت چندانی نداشت و به همین دلیل به کشورش برگشت.

کار او در کشورش انجام وظیفه به عنوان کارشناس دولتی بود. او باید گروه‌های یاغی کامبوج را که علیه دولت می‌جنگیدند ارزیابی می‌کرد. در ژوئن سال ۱۹۶۲ دولت کامبوج بسیاری از رهبران چپ را پس از انتخابات مجلس مورد تعقیب قرار داد. پیرو آن بسیاری از روزنامه‌های وابسته به این جناح نیز بسته شدند که تمام این اعمال باعث بسته و تنگ شدن فضا برای جنبش کمونیست‌ها شد. در ژوئیه ۱۹۶۲ نیز گروه‌های زیر زمینی کمونیستی دستگیر و در جریان حبسشان همه کشته شدند. همه این کشتارها و زندانی‌ها، باعث شد پل پوت به رهبری حزب کمونیست برسد و با کشته شدن تون ساموت، محیط نیز برای او بهتر شد و یگانه رهبر و عامل حزب شد. در دیدار حزبی سال ۱۹۶۳ که هشت نفر از اعضا اصلی گرد هم آمده بودند، او را به دبیر کمیته اصلی حزب برگزیدند.

پل پوت در سال ۱۹۷۵ با یک کودتا علیه سینگهام، ادشاه این کشور، قدرت را به دست گرفت. او اعلام کرد که کامبوج به سال صفر برگشته است. در حقیقت ایده به شدت کمونیستی او این بود که زندگی مردم را باید از هر چیزی که نشانه‌ای از دنیای مدرن باشد پاک کرد. او در تلاش بود تا دنیایی بدون احساسات، بدون ماشین آلات، خالی از دارو، موسیقی، کتاب و مدرسه بسازد. می‌توان گفت میزان جنایتی که او مرتکب شد، حتی از جنایت‌های استالین و هیتلر هم فراتر رفت.

حکومت خمرهای سرخ، شهرها را از بین می‌بردند و مردم را به زندگی روستایی برمی‌گرداندند. دارا بودن تحصیلات و مهارت در این حکومت، به مثابه امضای حکم اعدام بود. آن‌ها کودکان را از خانواده‌هایشان جدا می‌کردند و تحت نظارت خودشان، شستشوی مغزی می‌دادند تا باور کنند که ارتش و حکومت خمرهای سرخ خانواده‌ی آن‌ها هستند. نتیجه این فعالیت‌ها، تربیت برده‌هایی وفادار به پل پوت بود.

پل پوت نزدیک به چهار سال به کامبوج حکومت کرد و آن را به نابودی محض کشاند. در نهایت در شب ۱۵ آوریل ۱۹۹۸ رسانه صدای آمریکا اعلام کرد که اعضای گروه خمر سرخ موافقت کردند تا پل پوت را به دادگاه جنایت علیه بشریت بفرستند. اما بر طبق اظهارات همسرش او را در رختخوابش در حالی که مرده بود پیدا کردند. هرچند دولت کامبوج درخواست کرد تا علت مرگ او را پیدا کنند و در نهایت اعلام شد که او بر اثر حمله قلبی از بین رفته است اما بسیاری معتقدند که مرگ او به علت خودکشی یا مسموم شدن اتفاق افتاده است.

فیلیپ شورت در کتاب پل پوت، کابوس سرخ زندگی او را به تفصیل مورد بررسی قرار داده است و از تمام فعالیت‌ها و جنایات او پرده برداری کرده است. 

کتاب پل پوت، کابوس سرخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید با زندگی و شخصیت دیکتاتورهای تاریخی آشنا شوید، این کتاب را بخوانید. دوست‌داران تاریخ جهان هم از خواندن کتاب پل پوت، کابوس سرخ لذت می‌برند.

بخشی از کتاب پل پوت، کابوس سرخ

در آن زمان، پنوم‌پن یک شهرِ پایتختی غیرمعمولی بود. پنوم‌پن به طرز عجیبی غیرخمری بود. یک بازدیدکننده، شهر پنوم‌پن در دهه ۱۹۳۰ را این‌گونه توصیف کرده است: «فرانسوی‌ها در پیاده‌روی خیابان‌ها دور میزهای کافه‌های خیابانی نشسته‌اند و مشغول وراجی با یکدیگرند... چینی‌ها با کلاه‌ها و لباس‌های سفیدشان، و آنامی‌ها (ویتنامی‌ها) با نیم‌تنه‌های لخت و شلوارهای کاملاً سیاه در رفت‌وآمدند ـ و، در بین آن‌ها، به طرز غافلگیرکننده‌ای، معدودی کامبوجی( خمری) نیز به چشم می‌خورد.» 

خمری‌های ساکن پنوم‌پن اندکی بیش‌تر از یک سوم جمعیت یکصد هزار نفری این شهر بودند. مابقی ساکنان پایتخت عمدتآ چینی‌تبارها و ویتنامی‌ها بودند. چینی‌تبارها به کار خرید و فروش اجناس و انواع امور تجاری مشغول بودند و زندگی اقتصادی و تجاری کشور را تحت کنترل داشتند. ویتنامی‌ها عمومآ در مشاغل سطح پایین اداری کار می‌کردند و بخشی از آن‌ها هم در حیطه ماهیگیری و حمل و نقل کالاها مشغول به کار بودند. اقلیت‌های کم‌شماری از تایلندی‌ها، مالزییایی‌ها و هندی‌های مهاجرت کرده از پاندیشری نیز در پنوم‌پن آن زمان سکونت داشتند. در این میان، چند صد خانواده فرانسوی ساکن در پنوم‌پن برای خودشان دنیایی کوچک، اما به شدت نمایان، تشکیل داده بودند. این چند صد خانواده فرانسوی مُهر و نشان خود را بر روی هر آنچه که زندگی فرهنگی و روشنفکری شهر قلمداد می‌شد زده بودند. کافه‌های داخل پیاده‌روها، بولوارهای سه خطه و ساختمان‌های ساخته شده به سبک مدیترانه‌ای استعماری نشانه‌های بارز حضور فرانسویان در پایتخت کامبوج بود. پنوم‌پن به واسطه چنین ترکیبی مبدل شده بود به یک شهر جهان‌وطنی متناقضِ بی‌رمق اما با این حال شلوغ؛ دیگی درهم جوش مرکب از انواع سبک‌های متضاد. اچ. دبلیو. پاندر در کتاب شکوه کامبوجی (منتشر شده در ۱۹۳۶) نوشته است:

ترافیک خیابان الم شنگه‌ای از درشکه‌های زهوار دررفته، اتومبیل‌های خوش‌رنگ و لعاب، ریکشاها، اتوبوس‌های سنگین اسب‌کش، و گاری‌های گاوکشی است که دقیقآ تصاویر آن‌ها بر روی دیوارهای سنگی معبد آنگکور حک شده است... همه این وسایل نقلیه در حال حرکت در خیابان‌ها و حومه‌هایی هستند که در آن‌ها ویلاهای فرانسوی همشکل ساخته شده است... بازارهای خیابانی پنوم‌پن به طرز عجیبی خاص خودش است. اما شباهت بیش‌تری به بازارهای خیابانی فرانسه دارد... کالاها به جای این‌که روی غرفه‌ها چیده شود بر سطح پیاده‌روها چیده شده است... گیاهان گلدار در سبدهای دست‌ساز در ردیف‌های قرمز و نارنجی، سفید و ارغوانی، صورتی و سبز قرار داده شده‌اند... فروشندگان به محض این‌که آفتاب روی بساطشان می‌افتد کالاهای خود را جمع می‌کنند و به پیاده‌روی طرف دیگر که سایه است می‌روند و در آن‌جا دوباره در کمال حوصله و دقت بساطشان را پهن می‌کنند.

حتا قصر مطلای پادشاه، با آن دیوارهای زرد گچی کنگره‌دار و برجک‌های نگهبانی پیچاپیچِ پر زرق و برق و دروازه‌های آهنی با ابهتش، این احساس را در بیننده به وجود می‌آورد که معماران فرانسوی‌اش آن را با هدفِ ساختنِ یک موناکوی شرقی طراحی و اجرا کرده بودند.

ظاهرآ خارجی بودن پنوم‌پن و حضور پررنگ چینی‌ها، ویتنامی‌ها و تایلندی‌ها در این شهر، به بهای به حاشیه رفتن کامبوجی‌ها، تاثیر کمی بر روی سور (پل پوت) داشته است. نپ (برادر پل پوت) بعدها توضیح داد که: «این چیزها باعث تعجب ما نمی‌شد برای این‌که چینی‌ها در همه جای کامبوج حضور داشتند.» حتا در جای کوچکی همچون پرک اسبائو، روستای زادگاه پل پوت، یک فروشگاه چینی وجود داشت که تنها فروشگاه از این نوع در منطقه بود. همه ساله تاجرانی از شهر کومپونگ توم به این فروشگاه می‌آمدند تا محصول برنج کشاورزان منطقه را خریداری بکنند.

znhosein
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

به نام پل پوت که خون مردمو کرد تو کمپوت

Ali19683
۱۴۰۲/۰۳/۱۶

خود کتاب به خودی خود واقعا کتاب خوبیه ولی تعداد افتادگی ها(( خط هایی که نیستن و جملات ناتمام و مبهم)) اینقدر توش زیاده که گاها اعصاب آدم رو به هم می ریزه. حتی کتاب استالین تزار دربار سرخ هم

- بیشتر
Z
۱۴۰۱/۰۲/۲۵

متأسفانه کتاب جا افتاده زیاد داشت اما روی هم رفته کتاب خوب و ترجمه ی روانی دارد

مسعود مشیری
۱۴۰۱/۰۴/۱۵

کتاب ارزشمندی بود ولی ایراد ویراستاری کم نداشت.

کاربر ۳۴۰۲۸۰۷
۱۴۰۰/۰۵/۲۷

جذاب برای کسانی که بتازیخ قرن بیستم و جنبش‌های مردمی علاقمند ند. پل پوت شخصیتی پوشیده از اصرار برای خوانندگان ایرانیست با خواندن این کتاب آگاهی بیشتر دربار ایشان بدست می آورید.

Black Sky
۱۴۰۰/۰۹/۰۹

خوب و جامع

شقايق بانو
۱۳۹۹/۱۱/۰۵

از نظر ویرایشی خیلی خیلی مشکل داشت. بیشتر در مورد جنگ ویتنام با کامبوج بود تا پل پوت! متاسفانه نویسنده خیلی با تعصب نوشته بود و نظرشو خیلی دخالت میداد!

این ایده که مالکیت زهرآگین است ریشه در اسطوره آفرینش بودایی دارد، که عصر طلایی را توصیف می‌کند که در آن برنج به وفور رشد می‌کند و آدم‌ها هرچقدر که دلشان بخواهد می‌خورند تا این‌که سرانجام حرص و طمع برای داشتن مال و اموال باعث نابودی جامعه مرفه پیشین می‌شود. یک قرن پیش از انقلاب کامبوج، زمانی که فرانسوی‌ها حق مالکیت زمین را در کامبوج به رسمیت شناختند، پادشاه کامبوج به آن‌ها گفت: «شما با این کارتان مالکیت را در این سرزمین برقرار کرده‌اید، و با آن فقر را به وجود آورده‌اید.»
Z
در همه فرقه‌ها، شستشوی مغزی توام با فشارهای شدید جسمی و روحی است. این فشارها در کامبوج خمر سرخ به معنای گرسنگی دادن، پیک نوشت: «همه فکر و ذکرمان متمرکز بر غذا بود. زمانی که قطرات آموزه‌های سیاسی را در اذهان خالی شده بر اثر گرسنگی، خستگی و قطع ارتباط با دنیای بیرون، بچکانند تأثیر حاصله شگفت‌انگیز و قابل ملاحظه خواهد بود. عکس این قضیه هم درست بود.
Z
«آن‌ها( خمرهای سرخ) از هر چیزی که داخل قوطی کنسرو بود می‌ترسیدند. یکی از آن‌ها محتویات یک قوطی کنسرو ساردین را خورده و مریض شده بود و همین قضیه باعث شده بود که بقیه‌شان گمان کنند که این قوطی‌ها سمِ ماهی دارد.» بعضی از آن‌ها سعی کردند که محتویات یک قوطی روغن موتور را بنوشند؛ بعضی دیگر به سراغ خوردن خمیر دندان رفتند. فرانسوا بیزو، باستانشناس فرانسوی، پس از بازگشت به خانه‌اش در پنوم‌پن مشاهده کرد که همه صندلی‌ها و شیشه‌های پنجره شکسته شده و کاسه توالت فرنگی پرِ مدفوع است. چندین دهه بعد، تیونن موام، که در رژیم خمرهای سرخ به مقام وزارت رسیده بود، هنوز از بابت مشاهده نحوه نظافت فرزندان کادرهای دهاتی اما بلندمرتبه خمرهای سرخ بُهت‌زده بود. او تلاش فراوان اما بی‌ثمری کرده بود تا به این بچه‌ها یاد بدهد که پس از قضای حاجتْ خود را با شاخ و برگ درختان تمیز نکنند و این شاخ و برگ‌های کثیف را در محیط اطرافشان نریزند.
Black Sky
در شهر باتامبانگ، سپاهیان کمونیست دو بمب‌افکن «تی ـ ۲۸» را با دست خالی تکه‌تکه کردند. یکی از ساکنان شهر بعدها نوشت: «اگر می‌توانستند» تکه‌های آن دو هواپیما را می‌خوردند.» در فرودگاه پوچنتونگ، که پایگاه نیروهای می ماک بود، سپاهیان کمونیست به صورت نظام‌مندی همه چراغ‌های باند فرودگاه را شکستند، هرچند که فرودگاه کاملاً در اختیار خودشان بود.
Black Sky
رژیم‌های کمونیستی در هر کجای جهان که بوده‌اند در صدد برآمده‌اند که درآمدهای شهروندان را یکسان کنند، قانون را به ابزار سیاسی بدل کنند، مطبوعات و رسانه‌ها را زیر نظارت خود بگیرند، جنبش را از روستاها به شهرها محدود کنند، و تبادلات پستی و مکالمات تلفنی با جهان خارج را کاملاً کنترل کنند.
احسان رضاپور
در هر بلوا و آشوب خشنی، خواه جنگ باشد خواه انقلاب، مردم بی‌گناه رنج می‌برند.
احسان رضاپور
کامبوجی‌ها، یا مثلاً رواندایی‌ها، از نظر زیست‌شناختی برای انجام رفتارهای خشن و بی‌رحمانه مستعدتر از آمریکایی‌ها یا اروپایی‌ها نیستند. دلایل ریشه در تاریخ، جغرافی، فرهنگ و نظام‌های سیاسی و اجتماعی این کشورها دارد. این تاریخ است که شرایطی را برای ملت‌ها فراهم می‌کند تا برای مداوای دردهایشان مرتکب اقدامات حاد و افراطی شوند. این جغرافی است که فشارهای به ظاهر موجهی را وارد می‌کند تا بهانه خشونت‌ورزی به دست رهبران بیفتد (هیتلر از «فضای حیاتی» دم می‌زد و پل پوت از «بقای ملی.») این فرهنگ است که در ارائه ممنوعیت‌های اخلاقی و فکری علیه خشونت و خشونت‌ورزان شکست می‌خورد. و این نظام سیاسی ـ اجتماعی است که فرد را از حق عمل کردن براساس منافع و حقوق فردی‌اش محروم می‌کند.
احسان رضاپور
ویتنام، همسایه قدرتمند کامبوج، در سال ۱۹۷۹ کامبوج را به تسخیر خود درآورد. برای مردم کامبوج، این اشغال حداقل در روزهای آغازینش در حکم آزاد شدن از شر ستمکاری‌های حکومت خمر سرخ بود. اما اشغال کشور موضوعی نبود که مردم کامبوج بتوانند مدتی طولانی آن را تحمل کنند. خمرهای سرخ در کنار نیروهای ملی و غیر کمونیست به جنگ اشغالگران ویتنامی رفتند. در این زمان، چینی‌ها و آمریکایی‌ها از خمرهای سرخ و ائتلاف ضد ویتنامی، و شوروی‌ها از ویتنامی‌های اشغالگر حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کردند. سرانجام، ده سال پس از اشغال کامبوج، در پی امضای قرارداد صلح پاریس، ویتنامی‌ها نیروهایشان را از خاک کامبوج بیرون کشیدند.
Z
خمرهای سرخ در این دوره تازه تلاش کردند تا نقشی در حکومت جدید کامبوج داشته باشند اما خاطره جنایت‌ها و خشونت‌های خمرهای سرخ هنوز در اذهان مردم کامبوج زنده بود. خمرهای سرخ از این پس راه زوال و نابودی تدریجی را طی کردند. با مرگ پل پوت در ۱۹۹۷، خمرهای سرخ آخرین نفس‌هایش را کشید؛ به طوری که دو سال بعد هیچ اثری از آثار این نیروی جهنمی باقی نماند.
Z
فیلیپ شورت، نویسنده کتاب پل پوت، کابوس سرخ سالیان متمادی برای تایمز، اکونومیست و بی‌بی‌سی خبرنگاری کرده است. شورت نویسنده کتاب بسیار موفقی در باره زندگی مائو رهبر سابق چین است. شورت در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ در چین و کامبوج زندگی کرده و به همین دلیل شخصآ در بطن بسیاری از رویدادهای تاریخی کامبوج قرار داشته است. روایت او از کامبوج، خمرهای سرخ و پل پوت روایتی دقیق و متکی به انبوهی از اسناد و نیز هزاران ساعت مصاحبه‌هایی است که وی با رهبران خمر سرخ و دیگر شخصیت‌های سیاسی این کشور طی سال‌های متمادی انجام داده است. این یک روایت دست اول و نادر از یکی از خونریزترین دیکتاتورهایی است که تاریخ جهان تاکنون به خود دیده است.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان