برای خرید و دانلود کتاب دوران کوران نوشته سیدحسامالدین رایگانی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دوران کوران نوشته سیدحسام االدین رایگانی، یک داستان عاشقانه و اجتماعی در روزهای کرونایی است.
داستان درباره پزشکی به اسم نرگس است که با شیوع بیماری کرونا درگیر چالشهای کار و زندگی و رویارویی با این بیماری کشنده و همهگیر میشود.
رایگانی داستان این کتاب را با تلفیقی از حقیقت و تخیل نوشته است. او برای نوشتن این رمان از همان روزهای شروع بیماری با کمک خواهرش که پزشک است، به مشاهده و تحقیق حال و روزبیماران و کادر درمان در بیمارستان مسیح دانشوری پرداخته تا بتواند ایده نوشتن رمان را در ذهن خود پرورش دهد. به گفته رایگانی ۸۰ درصد این اثر برگرفته از واقعیت است.
هدف اصلی نویسنده از نوشتن این رمان بازتاب تلاشها و سختیهای کادر درمان و حال و روز بیماران در بیمارستانها مراکز درمانی بوده است.
همه علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و عاشقانه را به خواندن دوران کوران دعوت میکنیم
در مسیر بازگشت به بیمارستان، خیلی کوتاه به مامان و بابا هم سر زدم و از موضوع باخبرشان کردم. خیلی نگرانت شدند. خدا را شکر نوید هم بود و شاهدی بود برای خوب بودنِ حالت. توانِ بیشتر ماندن نداشتم. با حجم کثیری از نگرانی تنهایشان گذاشتم و زحمتِ آرام کردنشان را سپردم به نوید و ریحانه...
ساعت از ده شب گذشته است. اورژانس شلوغتر از روزهایی شده است که میگفتند خیلی شلوغ است. پرستاران و پرسنل پذیرش بیمارستان سریعتر از حالت عادی کارشان را انجام میدهند که همین باعث شده آستانهٔ صبر و تحملشان پایینتر بیاید. فتحی و یزدی در حال معاینهٔ خانم جوانی هستند که رنگ صورتش پریده و لبش کبود شده است. یزدی سلام میکند و میگوید:
سر زدم به آقای دکتر! بهتره حالش نگران نباش!
دست تکان میدهم و تشکر میکنم. فتحی گوشیاش زنگ میخورد و از محیط اورژانس دور میشود. میخواهم قبل از هرکاری به تو سر بزنم چون احتمالاً الان بیدار شدهای. اما صدای فریاد یک نفر مانع از آمدنم به سمت بخش میشود. حالا سالن ساکت شده است و همه بهسمت صدا برگشتهاند.
در میان جمعیت، مرد میانسالی را میبینم که دست همراهش را گرفته و سر پرسنلِ پذیرش فریاد میزند. روی چهرهاش دقیق میشوم. آشناست اما نمیدانم قبلاً او را کجا دیدهام. همهٔ اجزای صورتش زیادی بزرگند. دماغ، چشمها، لبها، کله... تمرکز میکنم تا او را به خاطر بیاورم که یکی از پرستاران با صدای بلندی میگوید:
حالا که اینجوری برخورد میکنی میگم حراست بیاد اورژانس.
گوشی را برمیدارد و شمارهٔ نگهبانی را میگیرد. یک نفرِ دیگر میگوید:
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۳۱۳ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۴۵,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۵/۰۸ |
شابک | ۹۷۸-۶۲۲-۶۸۳۷-۴۱-۵ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۱۳)بهتر بود کتاب را همون زمان اواخر ارد یبهشت تمام میکردن که واقعی تر باشه حتماً بخونید.با تشکر از نویسنده محترم دست کادر درمان را میبوسیم ، خدا قوت
کتاب بسیار لطیف و زیبایی است سرشار از احساسات زیبا و نثر روان و دلنشین خدا قوت به نویسنده گرامی
بنظرم کتاب داستان خوب و روانی داره و از لحاظ موضوع کاملا به روز و جدیده و دغدغه ی این روزهاست اما از لحاظ داستان پردازی و محتوا و پیوستگی مطالب نیاز به کار بیشتری داشت و تا حدودی در
خیلی زیاد لذت بردم. نویسنده به خوبی شرایط موجود در کشور رو به تصویر کشیده بود.
داستان واقعا خوبی بود و روایت جالبی از روزگار کوران دوران ها (به نظر نویسنده(؛ ) داشت. شاید این سبک نوشتار رو تا به حال ندیده باشین و تجربه ای هم نداشته باشین ولی به خوندنش می ارزه شدیداً. فقط کافیه