کتاب جک غولکش
معرفی کتاب جک غولکش
کتاب جک غولکش نوشته ریچارد دویل است که با ترجمه و بازنویسی حیرتانگیز ندا ترابی منتشر شده است. اگر این کتاب کوچک را زمانی که دست بگیرید تا نخوانید زمین نخواهید گذاشت. ترجمه و بازنویسی روان کتاب جک غولکش خواندن این کتاب را برای هر سن و سالی آسان ساخته است.
درباره کتاب جک غولکش
دنیای افسانهها، دنیایی جذاب و لذت بخش است. افسانههایی که همه را به سوی خود می کشاند و از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد افسانه جک غولکش یکی از مشهورترین و هیجان انگیزترین افسانه هایی است که در سال ۱۵۸۱ اولین نسخه چاپی آن بدست مردم رسید. این افسانه همانند تمامی افسانه های دیگر، نویسنده ندارد. معلوم نیست توسط چه کسی و یا چه کسانی خلق شده است. مالک واقعی آن مردم هستند که سینه به سینه آن را نقل کرده اند. دوام و بقای افسانه ها یا در نقل سینه به سینه آن است یا همت نویسنده ای گمنام که آن را به رشته تحریر درآورده است.
خلاصه کتاب جک غولکش
حکایت سرزمینی که غولان در آنجا جولان میدهند و مردم از وحشت این موجودات کوه پیکر، لحظه ای آرامش ندارند، شاید نمادی باشد از زورگویان قرون وسطی که در سراسر اروپا سایۀ شوم خود را افکنده بودند. تا اینکه جوانی بیباک و باهوش به جنگ غولها میرود و آنها را نابود میکند بسیاری را به همزاد پنداری وا میدارد. بیگمان در پس افسانهها که در سراسر گیتی به فراوانی وجود دارد، حقایقی نهفته است. جک غولکش نفس غولان ستمگر را میگیرد. علاقهی مردم به این افسانه شاید در این نهفته باشد که روزی جان ستمگران زمانه را، شجاع دلی بگیرد و مردم را آسوده سازد.
خواندن کتاب جک غولکش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به افسانههای قدیمی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب جک غولکش
اسم این غول آنیک بود. وقتی به کلبه های مردم می رسید، مردم از ترس فرار می کردند و او در کسری از ثانیه به کلبه های آنان حمله می کرد، گاوها، گوسفندان و خوک ها را بر دوش می گرفت و به غارت می برد.
این روش او در طی سالها بود. بزودی سرزمین آباد آنجا بخاطر وجود این غول ترسناک و غارت هایش، از سکنه خالی و بی ارزش و غیر قابل استفاده شد.
جک تصمیم گرفت این غول را از بین ببرد. بنابراین یک روز با یک شیپور، بیل و کلنگ بالای کوه رفت.
صبر کرد تا هوا رو به تاریکی رود. بعد شروع به کندن زمین کرد و تا قبل از طلوع آفتاب روز بعد، موفق شد گودالی به عمق بیست و دو متر و تقریبا به همین پهنا، بکند و بعد دهانه آن را با مقدار زیادی چوب و پوشال های بلند پوشاند. سپس به کمک خاک روی آن را صاف و مرتب کرد تا جای گودال مشخص نشود.
آنگاه شیپور را جلوی دهانش گرفت و با تمام توان در آن دمید بعد سوار بر اسبش شد و به تاخت از آنجا دور شد. غول که از سر و صدای شیپور بیدار شده بود، به دنبال جک دوید و در همان حال فریاد می زد: توی ناکس آمدی اینجا تا خواب مرا بهم بزنی؟ برای این کارت باید بهای سنگینی بپردازی. تو را گیر می اندازم، به خانه ام می برم و برای صبحانه کبابت می کنم.
اما دیگر نتوانست به تهدیدهای ظالمانه اش ادامه دهد چرا که به یک باره درون گودالی که جک کنده بود فرو رفت و با سقوطش، کوه از سنگینی او به لرزه درآمد.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
نظرات کاربران
وای وای وای وای وای وای چه کتاب خوبی
خیلی عالی و قشنگ است