کتاب داستان‌های دیدنی

حسین فرخی در کتاب داستان‌های دیدنی به تحقیق درباره جنبه‌های دراماتیک در قصه‌های قرآن پرداخته است.

قصه‌های قرآن با برخورداری از ظرفیت‌های ناب و بکر داستانی، اصول شانزده‌گانه درام‌نویسی یعنی تم، موضوع، طرح داستانی، قالب، تعریف، نقطه شروع، شخصیت، تضاد، کشمکش، گره‌افکنی، بحران، تعلیق، گفت‌وگو، نقطه اوج، گره‌گشایی و فرود را مراعات و مخاطب را شیفته جذابیت‌های روایی خود می‌کنند. سادگی و باورپذیری در روش روایت قصه‌ها با وجود تودرتوبودن برخی از آنها،‌ وجود درون‌مایه‌های متعدد معرفتی، انگیزش مخاطب به تعالی و پیشرفت معنوی، معرفی و ترویج آموزه‌های سبک زندگی الهی و در مقابل تقبیح مؤلفه‌های سبک زندگی غیرالهی به بیانی غیرمستقیم و به زبان تمثیل ویژگی‌های مهمی است که ضرورت توجه به قصه‌های قرآنی را گوشزد می‌کند.

 درباره کتاب داستان‌های دیدنی

در این پژوهش قصه‌های قرآن، تحلیل و انطباق آنها با اصول درام و نمایش‌نامه نویسی بررسی شده است. قابلیت‌های دراماتیک در قصه های قرآن، بررسی و اثبات میزان این قابلیت‌ها در شکل‌گیری یک نمایش‌نامه، شخصیت‌پردازی، گفت‌وگو و فضای موجود در قصه‌های قرآن و انطباق آنها با عناصری چون داستان نمایش، شخصیت‌پردازی، دیالوگ یا گفت‌وگوهای نمایشی، مقدمه چینی، گره‌افکنی، کشمکش، فضاسازی نمایشی، تعلیق، بحران، ستیز، چالش، فرود و نتیجه گیری در یک نمایش‌نامه، واژه‌شناسی مفاهیم قصه های قرآن، چگونگی شکل‌گیری، تقسیم‌بندی و کیفیت قصه‌ها، نگاهی به تفسیر قصه‌ها، روش قصه‌پردازی، جایگاه قصه در تعلیم و تربیت و اخلاق، روایت و تاریخ و داستان‌سرایی قصه‌های قرآن به مثابه الگوی زیستی بشری و... در این کتاب بیان می‌شود.

در بخش دوم این کتاب مطالعه موردبه‌مورد قصه های قرآنی با عناصر تکنیکی و ساختاری درام نویسی آمده و در نهایت درباره برخی قصه‌ها بحث و بررسی‌شده و پس از بیان کردن قصه مد نظر به ترتیب درج آنها در قرآن کریم، خلاصه‌ای از قصه قرآنی بیان شده و در مرحله بعد با توجه به عناصر ساختاری در نمایش‌نامه نویسی قصه‌ها تحلیل شده‌اند.

 خواندن کتاب داستان‌های دیدینی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به قرآن و علوم قرآنی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب داستان‌های دیدنی

خداوند فرمود که می‌خواهد خلیفه‌ای در زمین قرار دهد، فرشتگان گفتند. این خلیفه جدید اگر قرار است تو را اطاعت کند که ما هستیم و اگر قرار باشد معصیت کند که پیش از این آنها را نابود کردی. خداوند پاسخ داد، من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. آن‌گاه خداوند جبرئیل را فرمان داد تا قبضه‌ای از خاک زمین بیاورد. زمین به اعتراض سخن گفت که از خاک او برنگیرد و سپس میکائیل به زمین آمد تا خاک برگیرد و زمین او را زنهار داد و آن‌گاه عزرائیل آمد و بازهم زمین او را زنهار داد، اما او گفت که من فرمان خدا را باید به جا آورم نه مراد تو و خاک برگرفت و خداوند آدم را از گل آفرید و از روح الهی خود در آن دمید و آن‌گاه بر این آفریده خود که احسن خلق‌ها بود تبریک گفت و سپس به فرشتگان دستور داد تا او را سجده کنند و تمامی فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خود را از جنس آتش می‌دانست و برتر از آدم می‌پنداشت. خداوند ابلیس را از درگاه خود راند.