
کتاب به تماشا
معرفی کتاب به تماشا
معرفی کتاب به تماشا
کتاب الکترونیکی «بهتماشا» (داستانهای فارسی قرن ۱۴) نوشتهٔ «فریبا چلبییانی» و با ویراستاری «زینب صبوریزاده» توسط نشر «حکمت کلمه» منتشر شده است. این اثر مجموعهای از داستانهای معاصر فارسی است که با نگاهی به زندگی شخصیتهایی از طبقات و دغدغههای مختلف اجتماعی، روایتهایی چندلایه و انسانی را پیش میبرد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب به تماشا
«بهتماشا» اثری داستانی است که در بستر رویدادهای اجتماعی و شخصی، به روایت زندگی شخصیتهایی میپردازد که هرکدام با بحرانها و انتخابهای خاص خود روبهرو هستند. داستان اصلی حول محور گروهی فیلمساز شکل میگیرد که برای ساخت مستندی به منطقه زلزلهزده ورزقان سفر میکنند. این سفر، نقطهٔ تلاقی سرگذشتهای متفاوتی میشود؛ از نیلوفر، عکاس جوانی که با گذشته و آیندهاش درگیر است، تا ملکتاج، زنی که از زیر آوار نجات پیدا میکند و با بحران هویت و واقعیت دستوپنجه نرم میزند. روایت کتاب در چند لایه و با زاویهدیدهای مختلف پیش میرود و به تدریج، زندگی شخصیتهایی چون بهرام (نقاش)، سیاوش (کارگردان)، سیما (پرستار) و دیگران را به هم پیوند میزند. این اثر در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و با پرداختن به موضوعاتی چون فقدان، عشق، مهاجرت، بحرانهای اجتماعی و روانی، تصویری از جامعهٔ معاصر ایران ارائه میدهد. نویسنده در خلال روایت، به دغدغههای نویسندگی، خلق شخصیت و مرز واقعیت و خیال نیز میپردازد و گاه با فاصلهگذاری، خودآگاهانه به فرآیند داستاننویسی اشاره میکند.
خلاصه کتاب به تماشا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با دغدغههای نویسنده دربارهٔ شخصیتهای ناتمامش آغاز میشود و سپس وارد روایت زندگی نیلوفر، عکاس جوان، میشود که همراه گروه فیلمسازی برای ساخت مستندی به ورزقان سفر میکند. در این سفر، گروه با ویرانیهای زلزله و زندگی مردم محلی روبهرو میشود. نیلوفر در جریان عکاسی، با ملکتاج، زنی که زیر آوار مانده، مواجه میشود و با کمک گروه، او را نجات میدهند. این حادثه نقطهٔ عطفی در زندگی نیلوفر و دیگر اعضای گروه میشود. پس از بازگشت، روایت به زندگی شخصی نیلوفر، رابطهاش با حامد (دانشجوی تاریخ) و تأثیر فقدان و مرگ بر او میپردازد. در ادامه، شخصیتهایی چون بهرام (نقاشی که پرترههایی از چهرههای خیالی میکشد) و سیاوش (کارگردان) وارد داستان میشوند و هرکدام با بحرانهای فردی و اجتماعی خود دستوپنجه نرم میکنند. روایت با جابهجایی میان گذشته و حال، مهاجرت، جدایی، مرگ و تلاش برای بازسازی زندگی ادامه مییابد. نویسنده گاه با فاصلهگذاری، به فرآیند خلق داستان و سرنوشت شخصیتها اشاره میکند و مرز میان واقعیت و خیال را به چالش میکشد. داستان با روایتهایی از زندگی سیما (پرستار)، سلیم (فیلمبردار) و دیگران، تصویری چندوجهی از جامعه و روابط انسانی ارائه میدهد، بیآنکه پایانی قطعی یا بسته برای سرنوشت شخصیتها رقم بزند.
چرا باید کتاب به تماشا را خواند؟
این کتاب با روایت چندلایه و شخصیتپردازیهای متنوع، تصویری از زندگی معاصر ایرانی را در بستر رویدادهای اجتماعی و فردی به نمایش میگذارد. پرداختن به موضوعاتی چون فقدان، بحران هویت، مهاجرت، عشق و مرگ، همراه با نگاهی به فرآیند نویسندگی و خلق داستان، تجربهای متفاوت از خواندن داستان فارسی معاصر را رقم میزند. «بهتماشا» برای کسانی که به روایتهای انسانی، چندصدایی و تاملبرانگیز علاقه دارند، میتواند دریچهای به تجربههای زیسته و ناگفتههای جامعه باشد.
خواندن کتاب به تماشا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای معاصر فارسی، کسانی که دغدغههای اجتماعی، روانی و هویتی دارند و مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتمحور علاقهمندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که تجربه فقدان، مهاجرت یا بحرانهای فردی را از سر گذراندهاند، میتواند همذاتپنداری و تاملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب به تماشا
«میدانید؟! وقتی به شخصیتهای داستانی نیمهتمامم فکر میکنم، هراسی وجودم را فرامیگیرد. میترسم از اینکه روزی علیهام طغیان کنند و از شدت حسرت و اندوه، از من انتقام بگیرند. برای همین است که مدام کابوس شخصیتهای درمانده و در استیصال را میبینم که کمکم به باد فراموشی سپرده میشوند؛ مثل آونگ ساعتی که بین هستی و نیستی در رفتوآمدست و از اینکه روزی از کوک بیفتد و برای همیشه ساکت شود واهمه دارد. کابوسها شبیه رؤیاهای زجرآوری هستند که فقط بلدند فرمانِ ذهنم را در خواب به دست گیرند و شخصیتها، شبیه فیلمهای جنایی-معمایی، شبانه به اتاقم شبیخون بزنند و اعضای تنم را مثل گوشت قربانی شقهشقه کنند و در انتها اجزای تنم را زیر پای درختان زیتون، انجیر و انار چال کرده و نیستیام را سور بگیرند. برای همین دلم میخواهد تا دیر نشده، دستبهکار شوم و از شر آثار ناتمامم رهایی یابم. برای شروع، نیاز به سکوت و تمرکز دارم. پریز تلفن را میکشم. موبایلم را خاموش میکنم. لپتاپ را روشن کرده و پشت میز کارم مینشینم. فصل او رمان را با چند داستان نیمهتمام آغاز میکنم.»
حجم
۵۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۵۰۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه