کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا
معرفی کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا
کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا که رسول جعفریان آن را گردآوری کرده است مجموعهای از سفرنامههای عالیه خانم شیرازی در دوران قاجار است که با زبانی جزئی جذاب تمام خاطراتش را مکتوب کرده ایت.
درباره کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا
صد سال پیش وقتی وسایل ارتباطجمعی فراگیر نبودند، سفرنامه رسانه مهمی به حساب میآمد. عیار هر سفرنامه را هم نه تنها مسیر و مقصد و ماجراها بلکه دقت سفرنامهنویس تعیین میکرد. میزان کنجکاوی ذاتی مسافر و اینکه چقدر در نوشتن جزئیات وقت و حوصله صرف کرده، در ماندگاری متن مؤثر بود. سفرنامههایی که در آنها قلم نویسنده ریزترین اتفاقات را ثبت کرده، مرجع شناخت و قضاوت آیندگان شده است.
اگر عده محدودی را که در دوره قاجار برای فراگیری علوم جدید از ایران دور شدند کنار بگذاریم، میتوانیم مسافرانی که دل به جاده میزدند را در سه دسته بگنجانیم: اشرافزادگانی که به دربار وابسته بودند و به همراه شاه یا با حکم او به کشورهای دیگر سفر میکردند، سیاحانی که هدفشان دیدن دنیا بود و دسته سوم مؤمنانی که استطاعت مالی داشتند و عازم سفر حج و عتبات میشدند. این کتاب شرح سفرهای مذهبی در آن دوران است.
خواندن کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ معاصر و سفرنامه و سفرنامه نویسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا
امروز که روز یکشنبه است از بافت صبح سوار شدیم، با حالت تب و ضعف سرکار خانم. خداوند انشاءالله شفایی کرامت فرماید. یک ساعت به غروب مانده وارد کشکوئیه شدیم ولی احوال سرکار خانم خیلی منقلب است. والله من که حالتی برایم باقی نمانده. الهی خداوند شفای عاجلی کرامت فرماید.
امروز که روز دوشنبه است سه ساعت به غروب سوار شدیم از کشکوئیه و شش ساعت از شب رفته وارد دهسرد یکی از بلوکات دشتاب شدیم. ولی با چه حالت، الهی خداوند نصیب کافر نکند. الهی خداوند را به حرمت انبیاء و اولیا قسم میدهم که به زودی شفای عاجلی کرامت فرماید.
صبح که از خواب بیدار شدیم، احوال سرکار خانم خیلی بد شد. امروز که سهشنبه است به این واسطه در دهسرد لنگ کردیم. اهل این ده به واسطهٔ ظلم و تعدی ابوالفتحخان پارسال فرار کردند، ده را لمیزرع گذاردهاند. باغهای ایشان بیصاحب مانده. پارسال ملخ خورده بود، امسال هم ملخ زیادی در باغستان آنها ریخته. خداوند محافظت فرماید. نه نان پیدا میشود، نه کاه و نه جو. چارهای هم نداریم به جز ماندن. فردا هم با حالت مأیوس خیال مراجعت به کرمان داریم. خداوند انشاءالله هیچ بندهای را از درگاه خودش مأیوس نکند که بد دردی است. الهی به زودی زود شفای عاجلی کرامت فرماید. اول ظهر امروز الحمدلله رب العالمین خانم بنای عرق را گذاردند تا صبح.
حجم
۱۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب سفرنامهی حج عالیه خانم از کرمان به بمبئی و بعد به مکه و مدینه و نجف و کربلا و بغداد و سامرا و نهایتا تهران و بازگشتش به کرمانه. در کل دوستش داشتم. عالیه خانم تا جایی که با
از تموم شدنش به شدت ناراحتم، مثل هر سفر خوب دیگه. عالیه خانوم نه تنها من رو با خودش به تمام تکرارها و اتفاقات ریز درشت سفرش برد، بلکه حصار زمان و مکان رو برام شکست. شاید سبک نگارش کتاب حرفه
میبینم که به این کتاب توجه زیادی نشه از دست ندید ها بسیار شیرینه یک سفرنامه قدیمی با ریزبینیهای زیاد
کتاب خوبیه از این جهت که میتونه ما رو در قالب خاطره با تاریخ عصر ناصری آشنا کنه. اول از سفر حج شروع میشه. از کرمان تا بندر، مسقط، بمبئی، یمن و عربستان. و بعد از اون تا عتبات عالیات
کتاب سفر مذهبی یک خانم کرمانی بدون خانواده از کرمان به هندوستان و از آنجا به مکه سپس به عراق می باشد در راه بازگشت مدت طولانی در تهران در دربار ناصرالدین شاه می ماند و حکایتهایی از دربار دارد
یک سفرنامه زیبا که شمارو به حال وهوای دوره قاجار میبره !!!
در کل کتاب خواندنی بود یکم اواسط که در تهران هست دچار تکرار میشه و مشکل بزرگش این بود که خیلی کلمات رو آدم متوجه نمیشه و پانویس هم نشده معناشون فقط بعضی کلمات هستن که اونم بخش آخر کتابه
توصیف سبک سفر مردم در قرن سیزده (با قاطر و شتر) و توصیفات دربار ناصری، فضای اندرونی و آیین و رسوم دورهی قاجار از دیدگاه یک خانم واسه من خیلی جذاب بود
برای کسایی که سفرنامه دوست دارن و همین طور فضای زمان قاجار رو دوست دارن بدونن به نظرم کتاب جذاب و البته با صفایی باشه.
سفر حجش دو سال و نیم طول کشید! چقدر سختی می کشیدن با اینکه نثر قدیمی بود ولی خیلی روان و خوب بود