کتاب ژوزه مورینیو؛ رهبری به سبک آقای خاص
معرفی کتاب ژوزه مورینیو؛ رهبری به سبک آقای خاص
رابرت بیزلی روزنامهنگار انگلیسی در کتاب ژوزه مورینیو از اتفاقات پشت پردهای میگوید که در دوران حرفهای آقای خاص اتفاق افتاده است و از آنجایی که بیزلی طرفدار چلسی است بیشتر روی دوران فعالیت مورینیو در چلسی تمرکز دارد.
درباره کتاب ژوزه مورینیو؛ رهبری به سبک آقای خاص
در این کتاب ماجرای زندگی آقای خاص از دوران مترجمیاش برای بابی رایسون تا نیمکت اولدترافورد را میخوانید.
مورینیو یکی از موفقترین مربیان در رشته فوتبال است و ایدهها و سخنان او برای بسیاری از هواداران فوتبال جذاب است. کتابی که در دست دارید، شامل تمام بخشهای کتاب رابرت بیزلی است اما از آنجایی که بیزلی بیشتر به دوران چلسی مورینیو پرداخته، مترجم کتاب، امیرحسین فاضلی مقدم هنگام ترجمهی کتاب، بخشهایی از مقالههای مایکل کاکس و جاناتان ویلسون دو روزنامهنگار برجسته دیگر انگلیسی را هم اضافه کرده است تا محتوای آن توازن بیشتری پیدا کند.
خواندن کتاب ژوزه مورینیو؛ رهبری به سبک آقای خاص را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ورزش فوتبال و سرگذشت قهرمانان ورزشی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب ژوزه مورینیو؛ رهبری به سبک آقای خاص
کم پیش میآید که مورینیو از صحبت باز بماند و یا حرف کم بیاورد. اغلب در طول روز در مورد فوتبال صحبت میکند و حتی زمانی که درباره موضوع مورد علاقهاش (فوتبال) صحبت نمیکند، با شوخی و کنایه و گفتن داستانهای بامزه، ساکت نمیماند و آرام نمینشیند. اما در آن روز خاص، مورینیو حتی برای لحظاتی هم که شده، کاملاً ساکت ماند.
چلسی برای تور پیشفصل راهی آمریکا شده بود و آن روز، ما در لسآنجلس بودیم. دقیقترش را بخواهید باید بگویم در هالیوود نبودیم، بلکه در بورلی هیلز، در یکی از هتلهای این شهر اقامت داشتیم. لابی هتل شلوغ و پرسروصدا بود. همه بازیکنان در لابی حضور داشتند و با هم صحبت میکردند و منتظر بودند تا اتوبوس تیم بیاید و به زمین تمرین بروند. حدود ۲۶ نفر بودند، شامل بازیکنان تیم، کادر فنی، پزشکان تیم و مسئول تدارکات. روحیه و انرژی همه بالا بود، همانطور که صدایشان هم بالا بود و لابی از سروصدای آنها شلوغ شده بود.
من کنار مورینیو نشسته بودم و او داشت برای من از تجربه فاجعهبارش در سفری تابستانی به برزیل میگفت: «جوری بارون میبارید، انگار آخرالزمان شده، اونم نه یه روز، هرروز!»، اما ناگهان خاطرهگویی ژوزه از سفر تابستانیاش متوقف شد، همینطور سروصدای بازیکنان و سایر اعضای باشگاه ناگهان فروکش کرد. دگرگونی جالبی اتفاق افتاد، از آن همهمه به این سکوت ناگهانی! واقعاً چه چیزی میتوانست آن گروه را به این سکوت ناگهانی و دستهجمعی وادارد؟ سکوت همه برای چند لحظه ادامه داشت، احتمالاً به این فکر میکردند که دارند رؤیا میبینند یا واقعاً ستارهٔ بزرگ هالیوود را از نزدیک میبینند. کسی که از در هتل وارد شده بود، جنیفر آنیستون بود. حتی ژوزه هم که همیشه حرفی برای گفتن داشت، خشکش زده بود. او هم مانند سایر بازیکنان باورش نمیشد چه ستاره بزرگی وارد هتل شده است.
بعد از آنکه آنیستون کارش را انجام داد و از لابی خارج شد، ژوزه اولین نفری بود که واکنش نشان داد: «برد پیتِ لعنتی، عجب آدم احمقیه!» بعدازاین حرف، همه خندیدند. پیت یک سال قبلتر، از آنیستون طلاق گرفته بود و درصدد ازدواج با آنجلینا جولی بود.
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود هم از نظر ترجمه هم از نظر کامل بودن خود کناب ارزش دوسه بار خواندن را دارد
نسبتا به کتاب هایی که در این حوزه است زیاد جالب نیست