دانلود و خرید کتاب پاداش و کیفر بیژن کیانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پاداش و کیفر

کتاب پاداش و کیفر

معرفی کتاب پاداش و کیفر

کتاب پاداش و کیفر نوشته بیژن کیانی خاطرات آزاده حاج اسماعیل شمس است که زمان طولانی‌ای را در زندان‌های رژیم بعث گذراند. این کتاب توسط انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است.

درباره کتاب پاداش و کیفر

آزادهٔ سرافراز حاج اسماعیل شمس در سال ۱۳۲۷ در محلهٔ شوش تهران متولد شد و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در همین محله سپری کرد.  سال از عمر خود را در زندان‌های رژیم صدام گذراند و در شمار فعالان فرهنگی اردوگاه‌ها بود و خدمات ارزنده‌ای به دوستان خود ارائه کرد. آقای شمس در سال ۱۳۶۹ به همراه دیگر آزادگان سرافراز به میهن بازگشت.

خواندن کتاب پاداش و کیفر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب پاداش و کیفر را به تمام کسانی که می‌خواهند اطلاعات دقیق و جامعی از دوران جنگ تحمیلی و وضعیت اسیران داشته باشند پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب پاداش و کیفر

پرسیدم چطور؟

گفتند «در این اردوگاه، هر تازه‌واردی رو به شدت شکنجه می‌کنن تا حساب کار دستش بیاد. ما هم که اومدیم تا ساعت‌ها شکنجه شدیم، شما شکنجه نشدین، احتمالاً قصد دارن اختصاصی ازتون پذیرایی کنن». با نگرانی برگشتیم و منتظر حوادث بعدی شدیم.

ساعت سه بعد از ظهر، سوت آمار زده شد و ما پس از آمارگیری به داخل رفتیم. هر کس مشغول کاری بود که یک صحنه توجه ما را به خود جلب کرد.

افسری به نام ضابط احمد با چهره‌ای خشن و کریه به همراه ۲۰ درجه‌دار و سرباز کابل به دست، به سمت اتاق ما آمدند و پس از باز کردن در، بدون مقدمه ما را در حصار خود گرفتند و بی‌رحمانه شروع به زدن کردند. صدای فریاد و نالهٔ ما بلند شد و آنان بدون توجه به این ناله‌ها بر ضربات کابل می‌افزودند و از شکنجهٔ ما لذت می‌بردند.

ماهان
۱۴۰۳/۰۵/۰۶

درود بر شما و خانواده محترمتان و برادر شهیدتان و درود بر همه آزادگان سرفراز ایران زمین کتاب خوبی بود و بیانگر رنج و سختیهای مردم ایران در جنگ ۸ساله بود و امیدوارم از این سالهای سختی مردم ایران درس

- بیشتر
قصد داشتیم از مسیر دارخوین به آبادان و از آن جا به اهواز برویم. نزدیکی‌های دارخوین تعدادی نظامی که لباس ارتش خودی به تن داشتند، توجه ما را به خود جلب کردند. نزدیک‌تر که شدیم به ما ایست دادند،‌ توقف کردیم. همین که ایستادیم به سمت ما هجوم آوردند و شروع به تیراندازی کردند. ما که در بهت و حیرت فرو رفته بودیم؛ متوجه شدیم این‌ها نیروهای دشمن هستند و با کمین در اطراف جاده، کسانی که قصد عبور از این مسیر را داشتند دستگیر می‌کردند.
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴
تعدادی از هم‌وطنان غیرنظامی از زن و مرد و کودک در پشت تپه‌ای نشسته بودند. وضعیت آنان بسیار رقت‌بار بود، زنان آشفته و مضطرب بودند، کودکان گریه می‌کردند و برخی از مردان که زنانشان در میان اسرا بودند، با اندوه شاهد توهین سربازان بعثی به آنان بودند و کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. دیدن این صحنه، برای ما زجرآورتر از اسارت خودمان بود.
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴
روزگ‍اران‌: ک‍ت‍اب‌ اس‍ارت‌
لیلا قلی‌پوراسکویی
بادهای برفی؛ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعی
محمد نبی ابراهیمی
غربت باران
کوروش اسکندری
تصویر در دوردست؛ سرگذشت نصرت خدایاری شهسواری
جواد حسینی نصر
آزادگی در اسارت
سید حبیب حبیب‌پور
وری وقت جنگه؛ خاطرات شفاهی اکبر کمالی
سیدقاسم یاحسینی
راز ماندن
حسین طحان
پی دبلیو؛ خاطرات شمس‌الله شمسینی غیاثوند
شهاب احمدپور
نام: سیدرضا
رضا جمشیدی
زمان ایستاده بود
فرزانه قلعه‌قوند
اسیر کوچک
غلامرضا رضازاده
درست یک پا روی زمین؛ خاطرات ناخدا یکم تکاور سلیمان محبوبی
محمد‌اسماعیل حاجی‌علیان
دیار غربت
احمد مبهوتی
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراق
مهناز فتاحی
هزار شب و یک شب
بیژن کریمی
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستاره‌دان
ساسان ناطق
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانی
اسماعیل امامی
از جماران تا تکریت
سیدابوالقاسم امیرعلی‌اکبری
عاشق عارف
زینب سوداچی

حجم

۸۵۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۸۵۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان