کتاب شبی با صدای زنجره
معرفی کتاب شبی با صدای زنجره
در کتاب شبی با صدای زنجره، ۹ خاطره از سید آزادگان، حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدعلی اکبر ابوترابی می خوانید.
درباره کتاب شبی با صدای زنجره
سید آزادگان، حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدعلی اکبر ابوترابی، مدت ده سال در سختترین شرایط، رهبری آزادگان را در زندانهای رژیم ضد بشری صدام به عهده داشت و با دلسوزی و مهربانی به آزادگان خدمت کرد و هوشمندانه، خطرات را از آنان دور نمود. او روحانی مبارزی بود که از سال ۱۳۴۲ در نهضت امام خمینی (ره) شرکت داشت و بارها به دست عناصر ساواک رژیم پهلوی گرفتار و زندانی شد.
آن روحانی متعهد با شروع جنگ تحمیلی، در کنار شهید چمران در جبههها حضور یافت و در یکی از عملیاتهای شناسایی توسط دشمن اسیر و زندانی شد. در کتاب حاضر، نُه خاطره از ایشان به صورت داستان آمده است که بسیار جذاب و درسآموز است.
خواندن کتاب شبی با صدای زنجره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم.
همه علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس به ویژه نوجوانان
بخشی از کتاب شبی با صدای زنجره
چند سرباز، ورودی میدان ایستاده بودند. سید علی اکبر احساس کرد یقهٔ کیپ بلوز سفید نمیگذارد به راحتی نفس بکشد. دوباره از آینه تا ته خیابان را دید زد: «نکند لو رفته باشیم». سرعتش را کم کرد. چرخی دور فلکه زد و با احتیاط اطراف را وارسی کرد. همه چیز عادی به نظر میرسید. جز مردی که جلو سماورسازی ایستاده بود و کمی مشکوک بود؛ اما وقتی مرد با سماوری به راه افتاد کمی خیالش راحت شد.
مستقیم رفت سمت چپ. قرارشان سر کوچه بود. نیم نگاهی به سربازها انداخت که صاف ایستاده بودند. آهسته چرخید. به کوچه که رسید، بوق کوتاهی زد. فکر کرد امروز شاه از ترس، همه جا سرباز کاشته. جلو دکهٔ روزنامهفروشی ترمز کرد. رفت سایهٔ درخت چنار پیاده شد. روزنامهای خرید.
دو بار آن را بست و باز کرد.
اندرزگو را دید که از آن طرف خیابان آمد. لحظهای صبر کرد. وقتی برگشت، سید علی اندرزگو روی صندلی تمیز و زرد جلو نشسته بود؛ با کلاه دوره داری بر سر.
ـ قرار ملاقات چطور بود؟
ـ خیلی خوب. چند روز بعد صدایش بلند میشود.
ـ اسلحهها را...
آره. همه چیز موفقیتآمیز بود.
حجم
۷۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه