کتاب پسر
معرفی کتاب پسر
داستان پسر، نوشته لوئیس لوری، قسمت آخر از مجموعهای چهارقسمتی است که سه قسمت اول آن با نامهای بخشنده، در جستوجوی آبیها و پیامرسان در نشر چشمه منتشر شدهاند.
داستان پسر در سه کتاب روایت میشود. کتاب اول با نام قبل در مجموعهای میگذرد که یوناس در آن بزرگ شده بود. داستان به زمانی برمیگردد که هنوز یوناس از مجموعه فرار نکرده بود و درباره زندگی کلر است، دختری از گروه زایندهها که گابریل را به دنیا آورده است.
داستان کتاب دوم، سالهای میانی، در دهکدهای اتفاق میافتد که کلر به آنجا کشانده شده و خاطرهای از گذشتهاش دارد. کلر کم کم حافظهاش را به دست میآورد و برای پیدا کردن پسرش سفری سخت را شروع می کند.
کتاب سوم، ماورا، در دهکده دیگری میگذرد که یوناس و گیب، بعد از فرارشان از مجموعهای که در آن زندگی میکردند، به آنجا رسیدند. دهکدهای که بعد از جنگ متی با نیروهای شر، آرامش از دست رفتهاش را پیدا کرده است. اما گیب، آرزو دارد مادرش را پیدا کند.
خواندن کتاب پسر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
نوجوانان و جوانان مخاطبان اصلی این داستان تفکربرانگیز هستند.
درباره لوئیس لوری
خانم لوئیس لوری، نویسندهٔ امریکایی و خالق آثار متعددی برای کودکان و نوجوانان است. او آثار درخشانی در زمینهٔ ادبیات کودک و نوجوان خلق کرده و دوبار برندهٔ مدال نیوبری شده است. مدال نیوبری یکی از بزرگترین جوایز ادبی در امریکا است. کتاب بخشنده در سال ۱۹۹۴ موفق به دریافت جایزهٔ نیوبری شده است.
داستانهای خانم لوری هم مفرح و سرگرمکننده هستند و هم جدی و تأملبرانگیز و دارای جنبههای انتقادی نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنیم و دنیایی که در حال ساختن آن برای نسلهای آینده هستیم.
خانم لوری که متولد سال ۱۹۳۷ است، هماکنون چهار نوه دارد و از بودن با آنها، باغبانی، بافندگی و کتاب خواندن لذت میبرد.
از این نویسنده تاکنون چهار مجموعه، شامل نوزده قسمت و سیزده کتاب منتشر شده است که همگی مورد توجه مخاطبان کودک و نوجوان قرار گرفته است.
جملاتی از کتاب پسر
روز بعد، تنهایی به جایی رفت که به واحد زایمان چسبیده بود. خودش را به اتاقخواب کوچکی رساند که برایش تعیین شده بود. از پنجرهٔ اتاق میتوانست مدرسهاش و زمین بازیِ پشت آن را ببیند. در دوردست، روشناییِ رودخانهای دیده میشد که یکی از مرزهای مجموعه بود.
بالاخره، پس از چند هفته، بعد از آنکه در محل اقامتش جاافتاده و دوستانی پیدا کرده بود، برای عملِ کاشت احضارش کردند.
نمیدانست چهچیزی در انتظارش بود، نگران بود. اما وقتی کار انجام شد، احساس آرامش کرد؛ سریع و بدون درد.
وقتی متخصص به او اشاره کرد که میتواند از روی میز بلند شود، دختر با تعجب پرسید «همین؟»
«همین. هفتهٔ بعد برای معاینه و تأیید نهایی بیا.»
عصبی خندیده بود. دلش میخواست در دفترچهٔ راهنمایی که موقع انتخابش به او داده بودند، توضیحات بیشتری نوشته شده بود. پرسید «این گواهی یعنی چی؟»
حجم
۲۳۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
حجم
۲۳۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب چهارمین قسمت از یک مجموعه هست. داستان دختری که در یک "مجموعه" زندگی می کنه که همه چیز زندگی شون با دلایل به ظاهر خوب تحت کنترل هست. کنترل کردن زندگی آدم ها جلوی خیلی از مصیبت ها
بسیار ضعیف. این مجموعهی چهار قسمتی آغاز خوبی داشت و در جلد اول خلاقیت فراوانی به چشم میخورد... جلد دوم فضایی متفاوت و بیارتباط به جلد اول داشت، ولی باز قابل قبول بود. جلد سوم و چهارم امتداد و تقلیدی
مجموعه آنچنان قوی نیست و آدمو شگفت زده نمی کنه
کتاب هفتم